تنش رو به افزایش اکونومیست

اختلافات قبیله‌ای میان آل‌ثانی، آل‌خلیفه، آل‌صباح و آل‌سعود دهه‌هاست که به یک هنجار تبدیل شده است. پنج دهه پیش، هنگامی که این قبایل تبدیل به کشور شدند، مردم آنها همچنان در تمام مرزهای شن و ماسه‌ای این کشورها به سفر، زندگی و ازدواج می‌پرداختند. زمانی که آتش اختلاف میان شیوخ آنها زبانه می‌کشید ممکن بود سفرای خودشان را از کشورها برگردانند؛ اما هیچ‌گاه روابطشان را به‌طورکامل قطع نکردند، حتی زمانی که ملک سلمان(پادشاه عربستان) در سال ۲۰۱۵ به جنگ با یمن رفت، اجازه داد تا میلیون‌ها یمنی در کشورش باقی بمانند. برای اعراب حوزه خلیج فارس، دستور اخراج قطری‌ها توسط بحرین، امارات متحده و عربستان سعودی در ۵ ژوئن (۱۵ خرداد) تکان دهنده‌تر از یک اعلام جنگ به شمار می‌رفت؛ چرا که این عمل نشانه‌ای از قطع کامل روابط بود. رئیس‌جمهوری آمریکا طی دیداری که ماه گذشته با پادشاه عربستان داشت، اهداف سیاست‌های خارجی ملک سلمان را تحت تاثیر قرار داد. اهل سنت عربستان تضاد زیادی با شیعه ایران دارند که رقیب اصلی آنها در منطقه به شمار می‌رود و از طرفی ترامپ نیز با ایران میانه خوبی ندارد که همین موضوع وجه اشتراکی میان عربستان و آمریکا به حساب می‌آید.آنها دیدگاه مشترک دیگری نیز دارند، کشور کوچک و شیخ نشین قطر را اصلی‌ترین حامی مالی تروریسم در خاورمیانه به حساب می‌آورند و سعودی‌ها این را برای کسانی یادآور می‌شوند که نیروهای سعودی را عامل حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر عنوان می‌کردند. ترامپ به اقدام۵ ژوئن (۱۵خرداد) روی خوش نشان داد و در توییت خود اعلام کرد «شاید این آغازی برای پایان وحشت از تروریسم باشد.»

اهمیت قطر در منطقه

قطر به لحاظ وسعت، کشوری کوچک اما مهمی‌ است و بزرگ‌ترین تولیدکننده گاز مایع طبیعی و مرکز هواپیمایی منطقه به حساب می‌آید. اکنون روابط میان قطر و ایران در توسعه و گسترش بزرگ‌ترین میدان گازی دنیا یعنی میدان مشترک گازی پارس جنوبی، بیش از پیش بهبود یافته است. قطر میزبان بزرگ‌ترین پایگاه هوایی آمریکا به حساب می‌آید که تا پیش از این آمریکایی‌ها در آن احساس امنیت می‌کردند، اما با حضور ترامپ در کاخ سفید، اکنون هیچ‌کس اطمینان ندارد.

حل مشکلات و پیچ‌ و تاب‌های بحران قطر بسیار چالش‌‌برانگیز است. تلاش عربستان و امارات برای منزوی کردن قطر، از پیش تعیین‌ شده به نظر می‌رسد و احتمالا ربطی به اظهار نظرهای همدلانه امیر قطر درباره ایران ندارد. اکنون با این سوال مواجه هستیم که امارات و عربستان با قطع روابط دیپلماتیک، بستن مرزهای زمینی و حریم هوایی می‌خواهند به چه هدفی برسند. هفته گذشته، موضع واشنگتن دراین‌ باره مبهم بود: رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا از سعودی‌ها و اماراتی‌‌ها خواست خونسردی خود را حفظ کنند؛ در حالی‌ که ۹۰ دقیقه بعد دونالد ترامپ قطر را به حمایت مالی از تروریست‌ها محکوم کرد. موضع دقیق آمریکا چیست؟ بسیاری از تحلیلگران معتقدند قطر در برابر این فشارها تسلیم نخواهد شد و پاداش و مزیت‌‌های دیپلماتیک آن به ایران می‌رسد. هیجان دیپلماتیک لزوما نتیجه موفقیت‌‌آمیزی ندارد. محمد بن سلمان که فهمید پیروزی در یمن به‌ آسانی میسر نمی‌شود، از به دوش کشیدن عنوان «معمار جنگ نظامی» شانه خالی کرد. قیمت پایین نفت مانع از موفقیت برنامه تحول اقتصادی او با عنوان «چشم‌انداز ۲۰۳۰» می‌شود. قطع یارانه‌‌ها که زندگی مردم عادی عربستان را دشوار کرده، ممکن است برخلاف میل محمد بن سلمان دوباره برقرار شود. رژیم عربستان در گذشته نیز سعی برای براندازی قطر داشته، اما با شکست مواجه شده بود. این بار هم هیچ دلیل قابل اثبات و محکمی برای فرستادن قطر به لیست سیاه ارائه نشده است، آنها مدعی‌اند که برخی از چهره‌های گروه‌های افراطی در قطر حضور دارند؛ از جمله آنها یوسف قرضاوی، سخنگوی اخوان المسلمین، خالد مشعل که تا همین اواخر رهبر گروه حماس بود، عباس مدنی از الجزایر و چندین تن از رهبران طالبان هستند.

از آنجا که کویت و عمان، یعنی دو عضو دیگر از شورای همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس (GCC)، از این حرکت سعودی‌ها حمایت نکردند، می‌توان آنها را نیز به نوعی حامی قطر به حساب آورد.از طرفی رویداد‌های اخیر در منطقه نشان از آن دارد که ترامپ به راحتی توانایی به ثمر رساندن اهداف خود در منطقه خاورمیانه را دارد.عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری مصر اعلام کرده است که به ترامپ اجازه خواهد داد تا وی بدون هیچ مانعی دشمنان مصر را مورد هدف قرار دهد.در ۲۳ ماه مه(۲ خرداد)، دو روز پس از آنکه ترامپ و السیسی یکدیگر را در ریاض ملاقات کردند، السیسی حریف بالقوه خودش را دستگیر و دسترسی به وب‌سایت‌های «مدی مصر»، روزنامه برجسته مصر و ۲۰ رسانه دیگر شامل الجزیره و «‌هاف پست» عربی را مسدود کرد. در بحرین نیز مقامات دولتی، ۵ نفر را کشتند و بیش از ۲۸۶ نفر را در خانه یک روحانی شیعه بازداشت کردند، مدت کوتاهی پس از آن هم آنها حزب اصلی مخالف و سکولار را منحل کردند.به نظر می‌رسد این شیوه‌ای است که آمریکا برای کمتر کردن ثبات در خاورمیانه پیش گرفته است و به وضوح دیده می‌شود که با یک صحبت کوتاه، توانایی از بین بردن اتحاد میان آنان را دارد.