پیروزی بانک‌های ضعیف

دکتر مهدی فراهانی

اقتصاددان

رسالت و وظیفه خطیری که شبکه بانکی در تامین مالی نظام اقتصادی بر عهده دارد بر کسی پوشیده نیست. این وظیفه ایجاب می‌کند تا در شرایط حاضر که سهم بانک‌ها از تامین مالی کلان اقتصاد رقم قابل ملاحظه‌ای است؛ ضرورت افزایش کارآیی عملیات بانکی مورد نظر قرار گیرد. منافع ناشی از بازدهی مقیاس، هم‌افزایی درآمدهای مشاع و غیرمشاع، افزایش قدرت انحصاری و افزایش کارآیی از جمله مهم‌ترین دلایل ایجاد انگیزه ادغام بانک‌ها به شمار می‌رود. جراحی‌های اقتصادی، تحت عناوین عملیاتی همچون ادغام بانک‌ها، در صورتی می‌تواند مراتب رشد و توسعه بانک‌ها را فراهم آورد که صحیح و به موقع انجام شود اما نکته قابل توجه این است که ادغام بانک‌ها با عدم رعایت مولفه‌های کلیدی در مراحل میانی، بعضا تبعات جبران‌ناپذیری را (به دلیل داشتن واکنش نامتقارن) به دنبال خواهد داشت، به‌طوری که می‌تواند در اقتصادهای بانک محور همچون ایران، موسسات اعتباری را به حالت اغما(فرو) ببرد. در یادداشت حاضر به دنبال بررسی این موضوع هستیم که چالش‌های پیش روی ناشی از ادغام چیست؟ آیا ادغام بانک‌ها و موسسات اعتباری می‌تواند به‌عنوان یک ضربه‌گیر در بحران‌های اقتصادی عمل کند؟

در پاسخ به سوال اول، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در فرآیند ادغام، شیوه ادغام است. به‌طور کلی فرآیند ادغام‌ به دو شیوه، یک جانبه و چند جانبه تقسیم‌بندی می‌شود. در ادغام یک جانبه، انتقال دارایی‌ها و عملیات اجرایی از یک سازمان به سازمان دیگر با حفظ هویت سازمان صورت می‌گیرد. به بیان دیگر پوسته اصلی یکی از سازمان‌ها حفظ می‌شود و این در حالی است که در ادغام همه‌جانبه تمام بنگاه‌ها در پوسته جدید هضم می‌شوند. ملاحظاتی که در شیوه ادغام فارغ از چگونگی فرآیند اجرایی باید مورد نظر قرار گیرد، مولفه‌هایی همچون ابعاد بانک، میزان اعتبار و شهرت، ساختار سازمانی، کیفیت سرمایه‌های انسانی، شبکه خدمات‌رسانی مشتریان و امثالهم است. سوابق تاریخی نشان می‌دهد همواره ادغام‌هایی با موافقیت رو‌به‌رو شده‌اند که دارای شرایط همگن بوده‌اند.

عدم توازن باعث ایجاد چالش برای بانک قدرتمند و مصونیت برای بانک ضعیف‌تر می‌شود که مصداق عینی آن را می‌توان در ارزش‌آفرینی یورو، برای کشورهای ضعیف عضو اتحادیه اروپا بیان کرد. در پاسخ سوال دوم؛ در اصطلاح هدف از ادغام بانک‌ها رشد جهشی، مهندسی شده و خردمندانه در یک دوره زمانی کوتاه است که در آن مزایایی احتمالی همچون بازدهی‌های ناشی از مقیاس، هم‌افزایی درآمدها، افزایش کارآیی، جلوگیری از احتمال ورشکستگی و نزدیک شدن صورت‌های مالی بانک‌ها به استاندارد‌های بین‌المللی پیگیری ‌شود. در این خصوص، سازماندهی بازارهای متشکل و غیرمتشکل پولی توسط مقام پولی، تحت عنوان ادغام بانک‌ها با تطبیق دارایی‌ها، بدهی‌ها، سرمایه و مطالباتشان، مراتب تقویت بنیه مالی بازار پولی کشور را به‌طور هم‌افزا فراهم خواهد کرد، به‌طوری که این اقدام، ضمن فراهم کردن بستری جهت تقویت مناسبات پولی و مالی بین‌المللی، می‌تواند بانک‌ها را در مقابل تکانه‌های احتمالی، مقاوم و قدرت تاب‌آوری آنها را افزایش دهد. اما در این مسیر نباید از بازار سرمایه نیز غافل شد چراکه در صورت ادغام می‌تواند آورده سرمایه‌گذاران را تحت‌الشعاع قرار دهد، به‌طوری که انتظار می‌رود ادغام، ارزش سهام بانک‌های قوی را رقیق و ارزش سهام بانک‌های ضعیف را تقویت کند. بر این اساس پیشنهاد می‌شود در صورتی که مقام پولی بر اساس اهداف عنوان شده خواستار ادغام بانک‌ها و موسسات اعتباری است، با ملحوظ قراردادن پیامدهای خارجی اقتصادی و اجتماعی، پس از رتبه‌بندی اعتباری بانک‌ها و مورد نظر قرار دادن منافع ۴ ذی‌نفع اصلی(سپرده‌گذاران، سهامداران، بدهکاران و طلبکاران) اقدام لازم را به عمل آورد.