تناقضات توسعه نفتی
ابوذر حسینی
پژوهشگر
میزان آبادانی کشورها به حاصلخیزی زمینهای آنها نیست، بلکه به میزان آزادی در کشورهاست.
«منتسکیو»
قطر و تحولات اقتصادی جاری در این کشور پس از تحریمهای گسترده به رهبری عربستان سعودی، مورد توجه بسیاری از کارشناسان واقع شده است. ناظران منطقهای ضمن سعی در تخمین و برآورد ابعاد مختلف این حادثه، به دنبال پاسخ این سوال هستند که آیا این دو کشور، از در آشتی درمیآیند یا تقابل صورت گرفته شدیدتر میشود.
ابوذر حسینی
پژوهشگر
میزان آبادانی کشورها به حاصلخیزی زمینهای آنها نیست، بلکه به میزان آزادی در کشورهاست.
«منتسکیو»
قطر و تحولات اقتصادی جاری در این کشور پس از تحریمهای گسترده به رهبری عربستان سعودی، مورد توجه بسیاری از کارشناسان واقع شده است. ناظران منطقهای ضمن سعی در تخمین و برآورد ابعاد مختلف این حادثه، به دنبال پاسخ این سوال هستند که آیا این دو کشور، از در آشتی درمیآیند یا تقابل صورت گرفته شدیدتر میشود.اجازه بدهید بنیادیتر به قضیه نگاه کنیم. این دو کشور چه آیندهای دارند؟ بهترین شاخص برای پیشبینی آینده هر کشور و تمدن، آزادی است. این را با توجه به تاریخ تقریبی ۲۰۰ ساله جهان سرمایهداری میتوان گفت. کشورهای سرمایهداری با نبرد برای آزادیهای فردی شروع کردند.الگوی کشورداری قطر و عربستان شبیه گفتههای بعضی فیلسوفان قرن ۱۸ یعنی عصر روشنگری است.
یکی از فیلسوفان قرن هجدهم، هلوسیوس است. فرزند پزشک دربار ملکه فرانسه. فیلسوفی که در زمان خودش بهعنوان یکی از سران نهضت روشنگری شناخته شد و چندین کتاب الحادی و ارتدادی نوشت که کلیسا و دولت هر دو حکم به محکومیت وی دادند و او را سوزاندند.در توضیح جایگاه رفیع هلوسیوس در زمان خودش همین بس که بهعنوان روشنفکر زمان خودش، جورج دوم پادشاه انگلستان و فردریک کبیر، پادشاه پروس او را با آغوش باز پذیرا بودند. ارتباط چنین روشناندیشی با دو کشور عربی و مسلمان چیست؟
این فیلسوف مانند هر شخص دیگری، فرزند زمان خودش بود. او در عصری زندگی میکرد که نیوتون با قاطعیت در فیزیک، کامیاب شده بود و تمام فیلسوفان و روشناندیشان، روش اندیشه نیوتون را وارد حوزه فکری خود کرده بودند و هلوسیوس سعی در تعریف اساس اخلاق کرد و به این نتیجه رسید که انسان تنها چیزی که میخواهد لذت است و دوری از رنج. به عقیده او «یگانه چیزی که بر بشر حکومت میکند منفعت است.»
فیلسوف ما از کشف خود به شعف آمده بود؛ زیرا تصور میکرد کلید اصلی حیات اجتماعی را به دست آورده است و خوشحال بود که پاسخ سوال «غایات صحیح انسان چیست؟» را یافته است.هلوسیوس انسان را نه نیکخواه و نه بداندیش میدانست، بلکه انسان را تاثیرپذیر میدانست و معتقد بود که تعلیم و تربیت میتواند انسان را به هر شکلی تبدیل کند. اما میدانست که نصیحت و موعظه، راه به جایی نمیبرد(رسیدیم به دوستان عربزبانمان) بلکه کافی است که تعدادی از مردان نیکاندیش و روشنبین، فن حکومت را به امیران و شاهان بیاموزند یا خود در راس قدرت باشند و با ایجاد نظام چماق و هویج برای بشر قوانین وضع کنند.یکی از پیامدهای این نظریه، نتیجهای عجیب درباره حقوق بشر است. اگر من از حق مالکیت و از آن بیشتر حق مسلم حیات و آزادی برخوردار باشم، قانونگذاری که بخواهد برنامه بریزد، ممکن است با این مانع روبهرو شود که اجازه ندارد چیزی را ازمن سلب کند.
جامعه خوب چگونه بناست سازمان داده شود؟ یقینا ممکن نیست بنای آن بر دموکراسی باشد؛ زیرا غالبا انسانها آنقدر در تاریکی به سر بردهاند که نمیدانند چه باید کرد. اصلی که هلوسیوس بر آن تاکید داشت این بود که هر کاری از تعلیم و تربیت و قوانین بر میآید. در جهان مد نظر هلوسیوس، هیچ یا تقریبا هیچ جایگاهی برای آزادی فردی وجود ندارد. آدمیان ممکن است در دنیای او خوشبخت شوند، ولی مفهوم آزادی سرانجام ناپدید خواهد شد. پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل کشور قطر، حاکمان این سرزمین با سنت دیرینه قبیلهای آگاهانه(مثل کشورهای کمونیست) یا ناآگاهانه، قدم در راه ناکجاآباد هلوسیوس گذاشتهاند. پس از بحران اخیر، ایرانیان بسیاری از میزان بالای رفاه در قطر، از میزبانی جام جهانی و شرکتهای هواپیمایی این کشور صحبت میکنند، اما دموکراسی و آزادیهای فردی چه جایگاهی در این کشور دارند؟تجربه ولخرجیهای چند دهه اخیر کشورهای عربی چون قطر نشانی از آبادانی مورد نظر منتسکیو که در جهان سرمایهداری امروز دیده میشود، ندارد. اگر قطر و عربستان مثل کشورهای کمونیستی به فقر نرسیدهاند، فقط بهخاطر پول نفت بوده است وگرنه نشانی از آبادانی در این کشورها نیست که یا مثل قطر با یک تحریم مردم دچار ترس قحطی میشوند یا مثل عربستان به تعبیر دکتر ظریف شیردوشی میشوند.
ارسال نظر