بلوغ اجتماعی فرارسیده است؟

محمد ماشین‌چیان

سردبیر مجله اینترنتی بورژوا

این طور که من می‌فهمم اینگونه جا افتاده که ساحت سیاست جاى هرکسى نیست. مملکت دو قسمت است؛ مردم عادى که اگر موقع راه رفتن به‌حال خود رهایشان کنیم محکم به دیوار خواهند خورد و دسته دوم کدخدایانى که باید دست مردم را گرفته، نان سر سفره‌شان گذاشته و ایشان را در مسیر زندگى هدایت کنند.چنین برداشتى می‌تواند خدمتگزاران کم‌تجربه‌ترِ مردم را به اشتباه بیندازد. به‌خصوص آنها که فرصت استخوان خرد کردن زیر آسیاب خدمت به مردم را پیدا نکرده و به دلایل مختلف- از بد حادثه، با نیت خیر یا به طمع جاه و مقام، نتیجه‌اش فرقى نمی‌کند- براى کرسى ریاست جمهورى خیز برداشته بودند؛ کافى است به رویکرد نامزدها نگاهى بیندازیم تا این موضوع را به وضوح مشاهده کنیم.

عمده نامزدها، فارغ از سمت و سوى فکرى‌شان، سال‌ها در دولت سابقه خدمت داشتند، تا سطح وزارت و معاون اولى را پاى پیاده پیموده بودند. آنها کمتر به خطا می‌رفتند. به حرف‌ها و وعده‌هایشان توجه کنید. یکى، دو نفر از نامزدها اما چنین تجربه‌هایى را از سر نگذرانده بودند. طبیعت کرسى‌های ایشان، دامنه اختیارات و دخل بیش از خرج موسسات قبلى- و اگر از صاحب این قلم می‌پرسید احتمالا مشاوران کم لطف و بلندپروازشان- براى ایشان این شبهه را ایجاد کرده بود که لابد کار رئیس جمهور تفاوت آنچنانی با تجربه‌های قبلی‌شان ندارد؛ اینکه کشور هنوز با مشکلاتی روبه‌رو است به این خاطر است که رئیس‌جمهور منتخب قبلی به اندازه کافی دستور نداده یا خوب بلد نیست دستور بدهد؛ مثلا باید دستور می‌داده که یارانه خیلی بیشتر شود ولی به مردم کم‌لطفی کرده، یا باید دستور ایجاد شغل می‌داده و نداده، ابرقدرت‌ها باید تا به‌حال نابود می‌شده‌اند اما به‌واسطه کم‌کاری او هنوز برقرارند و از این قبیل. راىِ سومى‌ها و راىِ چهارمى‌ها را گواه می‌گیرم که این جریان محدود به این دوره نبود و عموما داستان با اندکى کم و زیاد همین است.

چنین تصورى نه فقط غلط که خطرناک است. کشورهایى نظیر ونزوئلا اکنون دارند چوب چنین اوهامى را می‌خورند. کمتر به این موضوع پرداخته شده و تصور می‌کنم نقل‌اش خالى از فایده نباشد که آقاى مادورو در هر فرصتی، خیلى شفاف، مقابل دوربین خبرنگاران، یکى پس از دیگرى دستور صادر می‌کند که این و آن مشکل برطرف شود. اینکه آبى گرم نمی‌شود را به روی مبارک نمی‌آورد و اگر ناچار شود آن را تقصیر سرویس‌هاى امنیتى بیگانه، جناح سیاسى مقابل و مخالفان می‌اندازد و سراغ امضا و حل موضوع بعدى می‌رود. البته اینکه واقعا نیت مادورو چیست، اینکه مثل چاوز فقید مشغول بستن بار و تامین آینده خانواده‌اش است یا واقعا فکر می‌کند دستور دادن چیزى را عوض می‌کند، بلاموضوع است.

در همین انتخابات خودمان هم عده‌اى به برخی نامزدها کم‌لطفى می‌کردند و نیات ایشان را به پرسش می‌گرفتند. عنایت دارید که اصولا نمی‌توانیم از نیات دیگران مطلع باشیم. اما حتى اگر به فرض محال می‌توانستیم از نیات‌شان باخبر باشیم، در ساحت سیاست اصلا چیزى به نام نیت نداریم؛ به‌عبارت بهتر، البته که سیاستمداران هم انسان هستند و حتما نیاتى در سر دارند منتها نیات ارزش سیاسى ندارند. بگذارید مثالى بزنم: آقاى روحانى در دوره نخست ریاست جمهورى جلوى تورم را گرفت و مقابل عواقبش هم ایستاد و هزینه سیاسى‌اش را هم پرداخت. نتیجه‌اش هم معلوم است. موضوع این است که در نظر شما این کنترل تورم براى مردم مفید بوده یا نبوده؟ اینکه نیت آقاى روحانى یا تیم ایشان چه بوده موضوعیت ندارد؛ اینکه با نیات خیر یا خبیثه این مسیر را انتخاب کرده‌اند هیچ تفاوتی ندارد.

باری، به موضوع اصلی بازگردیم. ادعای من این است که اتفاقا مردم، برخلاف آنچه گویا معروف است، نه تنها می‌فهمند بلکه می‌اندیشند و براساسش دست به انتخاب می‌زنند. البته قبول که اگر متوسط معلومات جامعه‌ای کمتر باشد ممکن است نتایج برخی سیاست‌ها را اشتباه تخمین بزنند و تصمیمی که براساسش می‌گیرند بهترین گزینه نباشد، عرضم این است که عوام را زیادی دست کم و سیاستمداران را زیادی دست بالا می‌گیریم. موفقیت یا شکست پوپولیسم نه معلول سادگی و خنگی بلکه تابعی از وضع معاش مردم است. مردمی که گرسنه باشند برای بقا انتخاب می‌کنند نه شکوفایی بالقوه اقتصادی. برعکس اگر وضع معاش مردم بهتر شود حاضر نخواهند شد به ذلیلی و گدایی تن بدهند. اگر بخواهیم دیگر روی پوپولیسم را در ایران نبینیم بهترین راهش این است که در بهبود وضع معیشت مردم بکوشیم. اجازه بدهید شفاف‌تر عرض کنم، باید اجازه بدهیم که مردم زندگی بهتری برای خود بسازند و جلوی دیوانسالاران را که عرصه را بر مردم و بر مملکت تنگ کرده‌اند بگیریم. باید بکوشیم جزو ۱۰ کشور انتهای لیست آزادی اقتصادی در جهان نباشیم.

در انتخابات اخیر، به گواه آمار موجود، آنهایی به دولت وقت رای آری دادند که وضع‌شان نسبت به قبل بهتر شده بود. میوه کنترل تورم را چشیده و امیدوار بودند اوضاع به همین منوال بهتر شود. آنهایی که به رقیب رای دادند هنوز از نظر معیشت در وضع بدی به‌سر می‌برند. البته اعتراف می‌کنم که عوامل متعدد دیگری هم در کارند لیکن اشاره‌ام به مهم‌ترین متغیر این معادله است. این تصور که جامعه به بلوغ رسیده و دیگر شاهد پوپولیسم نخواهیم بود خطا است. جامعه خیلی وقت است که به بلوغ رسیده، اما اگر وضع معیشت مردم در چهارسال پیش رو بهتر نشود، اگر مردم در فقر دست و پا بزنند، انتخاب منطقیِ یک جامعه بالغ، گزیدن سرکه نقد است نه حلوای نسیه.خوشبختانه کلید شکوفایی اقتصادی اکنون در دست دولت است؛ در دور اول موفق شدند تحریم ابرقدرت‌های جهانی را بردارند. در دور دوم باید کمر همت به برداشتن تحریم‌های خودساخته داخلی بسته، از اشتباه حمایت از انحصارهای داخلی گذر کرده و راه شکوفایی اقتصادی را برای مردم ایران باز کنند.