نخبهستیزی سیاسی در جهان
امیر شاملویی: به نظر میرسد پس از وقایعی که در سال ۲۰۱۶ میلادی اتفاق افتاد، بتوان گفت به نوعی نخبهستیزی و نخبهکشی سیاسی در جهان در حال گسترش است و در کنار آن، این حدس مطرح شده که اعتماد مردمی و برخی سیاستمداران نسبت به نهادهای سیاسی به شدت کاهش یافته است. این تغییرات در سال ۲۰۱۶ با رویدادهایی مانند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) و انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، روندی نگرانکننده به خود گرفت و ترس از افتادن اروپا در دامان پوپولیستهای ناسیونالیست که شعارهای سیاسی آنان منع و محدودیت مهاجرت به این کشورها و اعمال اقتصادی آنان مبتنی بر انزواگرایی و حمایت از تولیدکنندگان داخلی و صنایع درونی این کشورها است، تشدید شده است.
امیر شاملویی: به نظر میرسد پس از وقایعی که در سال ۲۰۱۶ میلادی اتفاق افتاد، بتوان گفت به نوعی نخبهستیزی و نخبهکشی سیاسی در جهان در حال گسترش است و در کنار آن، این حدس مطرح شده که اعتماد مردمی و برخی سیاستمداران نسبت به نهادهای سیاسی به شدت کاهش یافته است. این تغییرات در سال ۲۰۱۶ با رویدادهایی مانند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) و انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، روندی نگرانکننده به خود گرفت و ترس از افتادن اروپا در دامان پوپولیستهای ناسیونالیست که شعارهای سیاسی آنان منع و محدودیت مهاجرت به این کشورها و اعمال اقتصادی آنان مبتنی بر انزواگرایی و حمایت از تولیدکنندگان داخلی و صنایع درونی این کشورها است، تشدید شده است. این تغییرات میتواند آثار اقتصادی بسیار منفی بر اقتصاد کشورها بگذارد. احتمال اینکه دولتهای فرانسه و هلند در انتخابات آتی شکست بخورند و دومینوی سقوط را در اروپا در سال ۲۰۱۷ رقم بزنند، مدام در حال تقویت شدن است.
اما شاید پاسخ به این پرسش بسیار مهمتر باشد. چرا اروپا پس از ۷۰سال ملتسازی و توجه به چندجانبهگرایی در عرصه اقتصاد و فرهنگ، اکنون تا این حد نسبت به مقولاتی مانند مهاجرت حساس شده است؟ اقتصاد را شاید بتوان یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر این روند دانست. کارگران بومی کم مهارتی که به واسطه سیل مهاجران ارزانقیمت از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که در پی جنگ و نابسامانیهای متعدد دیگر، از کشورهای خود روانه اروپا شدهاند، بازار کار این نوع بومیان را تحت تاثیر قرار دادهاند و تقاضا را برای آنان که هزینه بیشتری برای بنگاههای اقتصادی دارند، با کاهش مواجه کرده است. چنین روندی در کنار رکود اقتصادی در اروپا موجب شده وخامت اوضاع تشدید شود و نارضایتی این کارگران در قبال مهاجرت و سیاستهای رایج دولتمردان کشورها افزایش یابد.
آنان نظم سیاسی موجود را مایه این ناکامی خود میدانند و طبعا سعی میکنند تا به کاندیداهایی که قولهایی مخالف رویکرد حاضر میدهند و از مردم حمایت میکنند، رای دهند. این چنین است که حتی در کشورهایی که از نظر سنتی آنگلوساکسون بوده و وارثان لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی محسوب میشوند، اینک رویدادهایی نظیر برگزیت و نخبهستیزی سیاسی دیده میشود. البته علاوه بر اقتصاد، فرهنگ و دغدغههای فرهنگی در کشورهای اروپایی نیز موجب تقویت این دیدگاه شده است و مقوله امنیت و تهدیدات تروریستی نیز بر آتش این وقایع دمیدهاند. با این حال، دموکراسی به نخبگان سیاسی نیز نیاز دارد و از بین بردن این نخبگان و خارج کردن آنها از دور رقابت میتواند تنها پوپولیسم را افزایش دهد و برای ثبات اقتصادی و سیاسی این کشورها مضر باشد. در ادامه به بررسی نظرات صاحبنظران در مورد نخبهستیزی و رواج آن در جوامع مختلف خواهیم پرداخت.
ارسال نظر