تجربه شکست خورده دهه ۷۰
محمد جعفری
مدرس دانشگاه و پژوهشگر مرکز تحقیقات تدبیر اقتصاد
بازارهای ارز، طلا و بورس بهعنوان سه بازار موازی در عرصه بازارهای مالی که تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بالایی نیز از یکدیگر دارند؛ نقش بسیار اساسی در عملکرد یک اقتصاد ایفا میکنند. از این رو، مدیریت صحیح این بازارها در اقتصاد ایران همواره یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران اقتصاد کشور بهویژه در سالهای اخیر بوده است. افزایش نرخ ارز در حالت کلی به معنای بدتر شدن شرایط اقتصادی است، اما اگر تعدیل نرخ ارز انجام نشود، هزینه بیشتری برای اقتصاد بهوجود خواهد آمد.
محمد جعفری
مدرس دانشگاه و پژوهشگر مرکز تحقیقات تدبیر اقتصاد
بازارهای ارز، طلا و بورس بهعنوان سه بازار موازی در عرصه بازارهای مالی که تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بالایی نیز از یکدیگر دارند؛ نقش بسیار اساسی در عملکرد یک اقتصاد ایفا میکنند. از این رو، مدیریت صحیح این بازارها در اقتصاد ایران همواره یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران اقتصاد کشور بهویژه در سالهای اخیر بوده است. افزایش نرخ ارز در حالت کلی به معنای بدتر شدن شرایط اقتصادی است، اما اگر تعدیل نرخ ارز انجام نشود، هزینه بیشتری برای اقتصاد بهوجود خواهد آمد. در حالت کلی میتوان گفت تعدیل نرخ ارز یکی از سریعترین راهها برای کاهش عدم تعادلهای اقتصادی است. حال راه مقابله با نوسان نرخ ارز چیست؟ بستگی به سطح مورد مطالعه دارد. از دید سیاستگذار، افزایش ثبات اقتصادی (مانند نوسان یورو) و از دید فعالان اقتصادی، استفاده از بورس ارزی راه حل مقابله با نوسانات ارزی است. بورس ارزی از طریق پوشش ریسکهای افزایش یا کاهش نرخ ارز به کاهش ریسک فعالان اقتصادی منجر میشود. در حالت ایدهآل، دو فعال اقتصادی با عرضه و تقاضای واقعی ارز با هم روبهرو شده و ریسک دو طرف پوشش داده میشود. در این حالت، هر دو طرف از منافع احتمالی حاصل از حرکت موافق نرخ ارز در بازار نقدی صرفنظر میکنند و پوشش ریسک را برای خود مهمتر در نظر میگیرند.
در حالت عمومی، عملکرد بورس ارزی نیازمند حضور سفتهبازان است که سود آنها در نوسان نرخ ارز است. این موضوع ضرورت توجه به دستکاری در بازار ارز را بیشتر خواهد کرد. حال با در نظر گرفتن ادبیات علمی فوق، به عملکرد بانک مرکزی پس از نوسانات اخیر میپردازیم. متاسفانه بانک مرکزی برای کنترل نوسانات نرخ ارز بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی بازار، تجارب دهه هفتاد را مجددا تکرار کرد. یعنی به صرافیهای خاص اجازه فروش 5 هزار دلار به قیمت 3700 تومان را داد تا صف طولانی خرید در مقابل آنها ایجاد شود؛ چراکه فرصت آربیتراژ کاملا مهیا است و هر کس میتواند از این فرصت بهره ببرد. دولت اگر تصمیم دارد در بازار ارز حاکم مدیریت شود، یک راه پیشرو دارد و باید سیاستهای خود را مبتنی بر ارز تکنرخی تنظیم کند، اما اکنون بهنظر میرسد دولت تکنرخی کردن را میپسندد، ولی الزامات آن را قبول نمیکند. چند نرخی شدن ارز تبعات زیادی دارد؛ یک تاثیر این است که افرادی ارز را با نرخ پایینتر از بازار آزاد تهیه میکنند و یک رانت و سود زحمت نکشیده را بهدست میآورند. این در حالی است که دولت در مدیریت اقتصاد، باید سیاستهای خود را طوری تنظیم کند که چنین سودهای بادآورده و رانتهایی نصیب کسی نشود.
بخش مهم ماجرا ایناست که این سود از محل فروش ذخایر ارزی تجدیدناپذیر کشور (ذخایر دلاری بانک مرکزی) تامین میشود و از بخش فعالیت اقتصادی، افراد را منتفع نمیکند. این کار به نوعی واریز کردن دلار ارزان به جیب افراد سودجو بوده و سود بادآورده را نصیبشان میکند. زمانی که دولت، نظام چندنرخی را حفظ میکند و اجازه تکنرخی شدن ارز را نمیدهد، تبعاتی را به دنبال خواهد داشت. در این شرایط، نرخ ارزی که دولت تنظیم میکند، بر همان پایه متوقف میشود و به مرور فاصلهاش با ارز آزاد بیشتر میشود. در حالی که نرخ ارز بهصورت بالقوه هر سال باید به میزان تورم رشد کند و اگر جلوی افزایش آن گرفته شود، مانند فنر فشرده میشود. این فاصله به مرور بیشتر شده و آن روزی که دولت تصمیم میگیرد سیاست تکنرخی واقعی ارز را انجام دهد با افزایش شدید نرخ ارز مواجه خواهد شد که این افزایش، شوک قیمت را در همه ابعاد به اقتصاد تحمیل خواهد کرد. برای مقابله با چنین موضوعی باید راهکار تکنرخی ارز را قبل از اجرای هر سیاستی اجرا کرد و راهی جز آن وجود ندارد.
پیشنهاد نهایی
1- براساس مطالب فوق، راهاندازی بازار آتی ارز در شرایط فعلی میتواند موقعیت مناسبی برای اقتصاد ایران فراهم آورد و اگر این بازار راهاندازی شود فضای جدید برای بازار ارز و در نتیجه فرصتی برای پوشش ریسک شرکتها و سرمایهگذاران بهوجود خواهد آمد. بانک مرکزی باید بهعنوان متولی بازار ارز، حمایتکننده اصلی بازار مشتقه ارزی باشد تا پس از راهاندازی، نقش نظارت بر عملیات این بازار را ایفا کند، اما طی ماههای گذشته مشاهده میکنیم که بانک مرکزی اقدامی عملی برای تحقق این بازار انجام نداده است.
2- بانک مرکزی به فوریت عرضه ارز از طریق بانکها را گسترش داده تا رانت بهوجود آمده از طریق برخی صرافیها حذف شود. ضمنا این ارز باید با فاصله اندکی نسبت به ارز آزاد ارائه شود تا فرصت آربیتراژ از بین برود. بههرحال ضرورت عدم ملاحظات سیاسی در جلب اعتماد مردم بسیار مهم است؛ بنابراین در این شرایط حفظ تعادل بازار بسیار مهمتر از کاهش قیمت است.
3- دستگاههای نظارتی، برای تاثیرگذاری بیشتر، بهجای برخورد با برخی سوداگران خیابانی ارز، نسبت به شناسایی صرافان بزرگی که رابطه قوی با مدیران سابق یا فعلی بانکی دارند، اقدام و از فعالیت سوداگرانه وسیع آنها که با رانت بزرگ اطلاعاتی صورت میگیرد، جلوگیری به عمل آورند.
ارسال نظر