برجام نه صد است و نه صفر
مازیار فتحی
کارشناس ارشد مهندسی مالی و تحلیلگر بنیادی بازار سرمایه
در یکسالگی اجرای برجام اگر قصد داشته باشیم درخصوص اثر عملی آن در فضای واقعی اقتصادی کشور با رویکرد بازار سرمایه صحبت کنیم، باید تاثیر آن را بر صنایع مهم کشور و تغییری که در این یک سال از نظر حجم تولید، حجم فروش، درآمد و بهای تمامشده داشتهاند بررسی کنیم.
در مورد صنایع بزرگ کشور ما شاید بتوان عنوان کرد که بیشترین اثر واقعی اجرای برجام در صنعت نفت از نظر حجم فروش بوده است. بهطوریکه حجم تولید و فروش نفت و میعانات گازی ما به ارقام قبل از تحریم نزدیک شده است.
مازیار فتحی
کارشناس ارشد مهندسی مالی و تحلیلگر بنیادی بازار سرمایه
در یکسالگی اجرای برجام اگر قصد داشته باشیم درخصوص اثر عملی آن در فضای واقعی اقتصادی کشور با رویکرد بازار سرمایه صحبت کنیم، باید تاثیر آن را بر صنایع مهم کشور و تغییری که در این یک سال از نظر حجم تولید، حجم فروش، درآمد و بهای تمامشده داشتهاند بررسی کنیم.
در مورد صنایع بزرگ کشور ما شاید بتوان عنوان کرد که بیشترین اثر واقعی اجرای برجام در صنعت نفت از نظر حجم فروش بوده است. بهطوریکه حجم تولید و فروش نفت و میعانات گازی ما به ارقام قبل از تحریم نزدیک شده است. این مساله در اقتصاد کلان ما اثر مهم و قابل توجهی دارد و باعث افزایش درآمدهای ارزی دولت میشود و میتواند از کسری بودجه و همچنین افزوده شدن به بدهی دولت به بانک مرکزی جلوگیری کند و بودجه عمرانی طبق برنامه مصرف شده و طبق سالهای گذشته دولتها با کسری بودجه این فشار را بر حوزه عمران وارد نسازند و در نهایت افزایش درآمد ارزی کشور سبب افزایش قدرت دولت برای کنترل بازار ارز میشود و اتفاقاتی شبیه سال 90 یا 91 در بازار ارز رخ نخواهد داد.
اما در این بین مساله مهم دیگری را هم باید در نظر داشته باشیم که اگر چه دولت به خوبی نفت میفروشد، اما شواهد و قرائن نشان میدهد که برجام هنوز چندان راهگشا نبوده است که تمام درآمدهای نفتی دولت بهصورت ارز به راحتی به کشور سرازیر شود و دست دولت آن چنان که باید و شاید باز نیست. البته قصد این را نداریم که برجام را زیر سوال ببریم؛ چرا که منکر ظرفیتهای ایجاد شده این توافقنامه بینالمللی برای کشور نمیتوان شد و همانطور که ماهها قبل وزیر محترم خارجه ابراز کردند: برجام نه صد است و نه صفر و از ظرفیتهایی که ایجاد کرده است، باید استفاده کرد.
اگر بخواهیم با رویکرد اثر برجام بر بازار سرمایه به تحلیل بپردازیم باید اثر بنیادی آن و تغییراتی را که ایجاد کرده است، در صنایع مهم بررسی کنیم. صنعت خودرو که در بورس سهم بسزایی از نظر ارزش بازار دارد و مهمتر از ارزش آن جهتدهی آن به بازار سرمایه در مقاطع مختلف زمانی و قدرت لیدری آن است که این قدرت را شاید به واسطه سهام شناور بالا یا شاید به واسطه بیشترین صنایعی که با آن وابسته هستند پیدا کرده است، بعد از برجام تاثیری توفانگونه را البته نه در تمام خودروسازها؛ ولی در غولهای خودروسازی تجربه کرده و اثر این توفان گذرا و موقت نخواهد بود و قراردادهایی که تاکنون با بزرگان این صنعت در دنیا همانند پژو و سیتروئن منعقد شده است موید ادامه آثار این توفان در سالهای آتی است. اگر بخواهیم از دید تحلیل بنیادی به تاثیری که صنعت خودرو از برجام دریافت کرده بپردازیم باید ابراز کرد تا این لحظه صنعت تولید خودروی سبک و سواری اثر قابل توجهی را دریافت کرده و هنوز در تولید خودروهای سنگین تغییری حاصل نشده و بزرگان این حوزه مانند ایران خودرو دیزل یا سایپا دیزل انتظار قراردادهای آتی را با شرکتهایی مانند ولوو یا بنز میکشند.
اما در حوزه خودروهای سبک دو غول جاده مخصوص و زیرمجموعههای آنها چه در زمینه تولید خودرو و چه قطعهسازان وابسته تغییرات مهمی را داشتهاند. مهمترین تغییر در زمینه سهولت واردات قطعات است و دیگر نیاز نیست که تحریمها را دور بزنیم و بهای تمام شده تامین مواد بسیار بالا و غیر معقول باشد و نکته دیگر اینکه قطعات اروپایی به آرامی جای چینی را خواهند گرفت و تاثیر این امر در کیفیت خود را نمایان خواهد کرد. کاهش بهای تمامشده از دید تحلیل بنیادی مهمترین دستاورد برنامه جامع اقدام مشترک برای خودروسازان بوده؛ بهطوری که درصد حاشیه سود ناخالص آنها افزایش قابل توجهی نسبت به سالهای اخیر داشته است. افزایش حاشیه سود ناخالص بالطبع سبب افزایش سود خالص خواهد شد و خودروسازها که اکثرا تا سال گذشته زیان عملیاتی داشتند حال در این سرفصل اعداد مثبت میبینیم و مهمتر از اعداد مثبت فعلی تداوم این امر است. چرا که قراردادهای منعقدشده با خودروسازان خارجی هنوز منجر به تولید و فروش خودرو در کشور نشده و در حال آمادهسازی زیرساختها هستند؛ اما در سال 96 افزایش فروش با بهرهبرداری از خط تولیدهای جدید را شاهد خواهیم بود. بنابراین سود سال 96 بسیار با کیفیت و همچنین متداوم و دارای انتظار افزایشی به علت افزایش فروش انتظاری و اینکه ایران بهعنوان پایگاهی برای صادرات باشد، خواهد بود.
صنعت دیگری که مهمترین صنعت کشور ما از نظر ارزش بازار است، پتروشیمی است. برجام در صنعت پتروشیمی هنوز منجر به قرارداد مهمی نشده اما اثراتی هم در بازار سرمایه داشته است که میتوان به افزایش فروش صادرکنندگان این حوزه اشاره کرد. البته بخواهیم منطقی و بدون جانبداری قضاوت کنیم، گرچه افزایش فروش به واسطه برجام وجود داشته، اما درصد قابل توجهی نیست. اگر پتروشیمیهای ما امروز در بازار سرمایه نسبت به سال گذشته رقم درآمد بالاتری داشته باشند علت اصلی آن افزایش قیمت جهانی محصولات پتروشیمی مانند متانول، اوره، پلیپروپیلنها و... است. همچنین افزایش نرخ ارز هم میتواند تاثیر کمی داشته باشد. تاثیر کم از این لحاظ که افزایش نرخ ارز در صورت پایداری تا پایان سال فقط 4 ماه را شامل میشود. اما باید ابراز کرد که پتروشیمیهای بزرگ صادراتی ما مانند خارک، زاگرس، پردیس و... در سالهای گذشته هم ارزآوری قابل توجهی برای کشور داشتند و تحریم نتوانست آسیبی را که به صنعتی همچون خودرو زد، به بدنه این شرکتها وارد کند. بالطبع نقاطی که آسیب کمتری در اقتصاد از تحریم دیدهاند، حال با رفع تحریم هم تغییرات کمتری را تجربه خواهند کرد.
صنعت مهم دیگر فلزات اساسی است که این صنعت هم از منظر تغییرات برجامی وضعیتی مشابه پتروشیمی دارد؛ اما میتوان با بررسی صورتهای مالی شرکتهای بزرگ این صنعت همچون فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، ملی مس و... به نتیجه رسید که افزایش سهم حجم صادراتی در سبد فروش این شرکتها نسبت به افزایش حجم صادرات گروه شیمیایی بیشتر بوده است و شاید بتوان در برآیند کلی این گونه تحلیل کرد که درصد افزایش صادرات گروه فلزی (فولاد، مس، روی و...) نسبت به درصد افزایش صادرات گروه پتروشیمی بیشتر بوده است و از این منظر این گروه بیشتر در معرض پرتوهای برجام قرار دارد. در همین جا قابل ذکر است که سودآوری امسال گروه فلزات اساسی نسبت به سال گذشته رشد مناسبی داشته که علت این رشد افزایش قیمتهای جهانی مس، روی، بیلت و سرب است و فقط آن درصد را که مربوط به افزایش حجم فروش است، میتوان به برجام نسبت داد.
صنعت مهم دیگری که لازم میدانم بررسی کنیم، صنعت قبلی فلزات در زنجیره تامین؛ یعنی گروه سنگ آهنی است. این گروه هم امسال وضعیت بهتر و عملکرد عملیاتی مناسبی را نسبت به سال گذشته داشته و افزایش فروش آنها به دو پارامتر حجم و نرخ بستگی دارد که پارامتر حجم فروش صادراتی آنها را میتوان متاثر از برجام دانست؛ اما در این صنعت هم وزن سنگینتر با افزایش نرخ است که به قیمتهای جهانی و تقاضای چین و انتظارات افزایشی تقاضای ایالات متحده با تغییر ریاست جمهوری آن وابسته است.
در بین صنایع بزرگ بورسی غیر از موارد مطرح شده تغییر قابل توجه برجامی دیگری به چشم نمیآید؛ ولی باز هم قابل عرض است که به هیچ وجه نمیتوان منکر اثرات این توافقنامه بر صنایع کشور و همچنین مهمتر از آن بر اقتصاد کلان و کنترل اثرات و انتظارات تورمی آن شد و باید متذکر شویم که اگر برجام نبود امسال درصد تغییرها در صورت سود و زیان شرکتهای صنایع فوق الذکر در سرفصل فروش، بهای تمام شده و سود عملیاتی و سود خالص اعداد منفی قابل توجهی بودند که این منفی شدن بهدلیل اثر واقعی کاهش فروش و صادرات و کوچک شدن کل اقتصاد ما و همچنین فرو رفتن بیشتر در رکود و انتظارات منفی ایجاد میشد.
ارسال نظر