دکتر امیرهوشنگ مهریار
عضو هیات علمی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی

گورخوابی در واقع صورت خاصی از پدیده بی‌خانمانی است. که درآن افرادی که خانه یا سرپناهی برای زندگی و خوابیدن ندارند، درهر جایی که پیدا کنند، می‌خوابند. بی‌خانمانی در حقیقت نتیجه فقر و پیامدهای اجتماعی حاصل از آن است و طبیعتا جایی که فقر وجود دارد بی‌خانمانی، اعتیاد و حوادثی مشابه این حضور دارد. دلایل متعددی برای بی‌خانمانی و فقر وجود دارد. علت اصلی آن می‌تواند ناشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی در یک منطقه یا کشور باشد که حتی ممکن است بخش‌های زیادی از جامعه و اقشار مختلف مردم را هم درگیر خود کند، اما سر و صدای زیادی در زمینه آن نباشد و صحبت زیادی درباره آن مطرح نشود، مثل وضعیتی که تا چند سال پیش و حتی در حال حاضر در بعضی مناطق هندوستان نیز وجود دارد و مردم در فقر مطلق زندگی می‌کنند که برای یک ناظر خارجی زننده و ناراحت‌کننده است، اما موضوعی بسیار عادی و طبیعی برای جامعه هند است. همچنین این شرایط را در مناطقی مثل نپال یا بنگلادش نیز می‌بینیم. در واقع می‌توان ریشه اصلی چنین مشکلی را فقر و عدم توانایی در تامین هزینه‌های ضروری زندگی از جمله پرداخت اجاره بهای یک سرپناه یا مسکن جست‌وجو کرد. در نتیجه پدیده بی‌خانمانی معطوف به یک منطقه یا کشور خاص نیست و در کشورهای توسعه یافته از جمله آمریکا و در بعضی مناطق اروپا که ثروتمندترین نقاط دنیا هستند یا کشورهای در حال توسعه مثل چین و هند مشاهده می‌کنیم. البته در همه این کشورها اقداماتی صورت می‌گیرد از جمله در آمریکا که سال‌هاست این مساله مطرح شده و برنامه‌هایی هم اجرا شده اما چندان موفقیت‌آمیز نبوده است.

علاوه بر مسائل اجتماعی، ریشه اصلی چنین مشکلی در جوامع مختلف را باید در هزینه بالای مسکن یا زمین جست‌وجو کرد. نمونه‌های چنین اتفاقی را در کشورهای مختلف دنیا شاهدیم. زمانی که قیمت زمین و مسکن در شهرهای مختلف بالا رفت، افرادی که با وجود فقر سر پناهی برای زندگی خود داشتند به دلیل بالا رفتن هزینه‌ها و ثابت ماندن درآمد، امکان زندگی در آن نقطه را از دست می‌دادند. همچنین مخروبه‌ها یا مکان‌هایی که حداقل یک سقف داشتند به دلیل بالارفتن هزینه زمین، مورد توجه مالکان قرار گرفته و این افراد از آن نقاط نیز بیرون رانده می‌شدند. در دنیا یکی از راهکارهایی که برای کمک به این افراد انجام می‌گیرد کمک نهادهایی همچون کلیساها و نهادهایی که توسط NGO‌ها اداره می‌شوند، بوده است. در واقع کلیسا در بسیاری از مناطق به سرپناهی برای این افراد تبدیل شد، اما متاسفانه در ایران با وجود مکان‌هایی همچون مساجد یا حسینیه‌ها از این افراد حمایت کافی نمی‌شود و شاهد بروز چنین مشکلاتی هستیم. از طرف دیگر در آمریکا سعی می‌شود با توجه به اینکه سیستم درمان ملی وجود ندارد و پرداخت هزینه‌های درمان بسیار بالاست، حمایت‌هایی از این گروه‌‌ها صورت پذیرد یا در کشورهای اروپایی از جمله سوئیس که کشور دارای اقتصاد سرمایه‌داری است در زمینه ایجاد مسکن اجتماعی و با اجاره کم اقدام شده که حداقل دارای امکانات اولیه زندگی است. به‌طور کلی می‌توان گفت جواب صریح و روشنی برای مقابله با این پدیده وجود ندارد. برخی جوامع همچون کشورهای اسکاندیناوی در این زمینه موفق‌تر عمل کرده‌اند اما در بسیاری از نقاط دیگر از جمله در آمریکا یا در برخی نقاط چین و هند هنوز شرایط چندان مساعدی حاکم نیست.