فجایع فراموش شده تاریخ آلودگی هوا

اصغر زارعی
اقتصاددان

آلودگی هوای تهران و کلان‌شهرها آن هم در فصول سرد آنقدر تکراری شده که آرام آرام حساسیت همگان در مورد آن از بین رفته و حتی برخی اظهار نظرهای مسوولان متولی نیز بوی عوام‌زدگی به خود گرفته است. این روزها ترس از آلودگی هوا نیز مانند ترس از زلزله شده است. همان‌طور که مرتب درباره زلزله در تهران هشدار می‌شنویم، اما انگار تا فاجعه رخ ندهد کسی به فکر نمی‌افتد انگار در مورد آلودگی هوا نیز داستان همین گونه است. حالا که خسارت 30 میلیارد دلاری آلودگی هوا به کشور را جدی نمی‌گیریم و به صرف 5/ 2 درصد از درآمد ملی کشور برای آلودگی هوا نیز اهمیت نمی‌دهیم و میزان مضرات آلودگی هوا در تلفات انسانی را با هزینه یک جنگ و سقوط 100 هواپیما و یک زلزله چند ریشتری برابری می‌کند را در نظر نمی‌گیریم حداقل به 7 عنصر آلاینده هوا توجه کنیم!

دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، ازن، مونوکسید‌کربن، ذرات معلق کمتر از 10 میکرون و ذرات معلق کمتر از 5/ 2 میکرون و جدیدا هم نانو ذرات سمی هر کدام به تنهایی می‌تواند نسل بشر را با تهدید مواجه کند. براساس بررسی سازمان بهداشت جهانی، هر 10 میکروگرم افزایش ذرات معلق بین 1 تا 3 درصد مرگ و میر را افزایش می‌دهد و اینکه چگونه ما با این معجون زهرآگین در هوای شهرمان مسالمت‌آمیز زندگی می‌کنیم و به قول یکی از متخصصان آلودگی هوا «درخصوص آلودگی هوا، تقریبا در همان وضعی هستیم که ماهی‌ها در آب آلوده» جای سوال دارد، اما واقعیت این است که ما هر روز بلکه هر لحظه با زلزله‌ای زیست محیطی مواجهیم. شاید بسیاری بگویند خسارت زلزله کجا و خسارت آلودگی هوا کجا! اینجاست که کمی مطالعه تاریخ به کار ما می‌آید. جدا از اخباری که از افزایش مرگ و میر ناشی از هوای آلوده منتشر می‌شود، واقعیت این است که آلودگی هوا نیز می‌تواند در زمانی کوتاه، فاجعه‌ای همچون زلزله خلق کند.

در طول تاریخ بشر، حادثه دره میوز بلژیک و دونورا پنسیلوانیا در آمریکا، نمونه‌هایی از فاجعه آفرینی آلودگی هواست، اما مرگبارترین و معروف ترین فاجعه ناشی از آلودگی هوا در شهر لندن در دسامبر 1952 رخ داد که در کمتر از یک هفته 4 هزار نفر جان باختند، قربانیانی که بیشتر افراد مسن، بیمار و اطفال خردسال بودند. حوادثی از این دست در نیویورک، لس آنجلس، پوزاریکای مکزیک و.... منجر به وضع قوانین و مقرراتی و استانداردهایی شد تا جلوی رخداد فاجعه‌هایی مشابه گرفته شود. در ایران اما سابقه قانونگذاری در حوزه محیط زیست به سه دهه نمی‌رسد. قوانینی که یا کارآمد نیست یا کارآمد اجرا نمی‌شود.اگرچه وضعیت فعلی شهرهای ما به ویژه در تهران مشکلی نیست که یک شبه به وجود آمده باشد و نباید انتظار داشته باشیم که یک شبه حل شود، اما مسوولان نیز باید به خاطر داشته باشند که نباید منتظر فاجعه ماند و سپس به فکر چاره افتاد.