سیاست جهانی‌سازی معکوس

اکونومیست

از اواخر ژانویه، دونالد ترامپ مسوولیت تمام امور اجرایی آمریکا را به عهده خواهد داشت و از حمایت کنگره جمهوری‌خواه متحد در پشت سرش بهره‌مند می‌شود. بنابراین او در موقعیتی خواهد بود که تغییرات پایدار و عمیقی ایجاد کند. اثر اقتصادی کوتاه‌مدت ریاست جمهوری ترامپ، شاید دغدغه اصلی برای اقلیت‌های مذهبی و نژادی آسیب‌پذیر در آمریکا یا متحدین عصبی ناتو در اروپای شرقی نباشد. اما پیامد اقتصادی ریاست جمهوری ترامپ می‌تواند چشمگیر و هزینه‌بر باشد. ترامپ تا ابتدای ۲۰۱۷ رئیس‌جمهور نخواهد شد و بنابراین باعث می‌شود بازارها پیش‌بینی، قیمت‌گذاری و تغییرات سیاستی مورد انتظار را انجام دهند. بازارهای سهام روز ۹ نوامبر سقوط کردند و انتخابات می‌توانست باعث افت طولانی‌تری شود اگر سرمایه‌گذاران احساس می‌کردند که نااطمینانی ایجاد شده از پیروزی ترامپ به رشد اقتصادی و سود شرکت‌ها آسیب خواهد زد. اما با توجه به فقدان شفافیت در مورد آنچه ترامپ با رسیدن به مقام خود اولویت خواهد داد، نوسانات در بازار کم‌رونق نتیجه محتمل‌تری باشد. قیمت اوراق قرضه وقتی بازارها در جست‌وجوی بیمه‌ای علیه ریسک باشند، احتمالا نوسان خواهند کرد. به‌طور طبیعی، اوراق قرضه آمریکا «مامن امن» بزرگ سرمایه در جهان هستند. قیمت اوراق خزانه‌داری نیز پس از انتخابات کاهش یافت. معامله‌گران ممکن است نتیجه بگیرند که خرید بدهی دولت آمریکا امنیت دارد؛ مشکل برای سرمایه‌گذاران وقتی پیش می‌آید که اگر اوراق خزانه‌داری امن نباشند، هیچ چیز دیگری امن نیست.

چرخه‌های بازار می‌توانند به اندازه کافی به اقتصاد آمریکا و جهان آسیب بزنند، اما این ریسک خاص ممکن است بیش از حد برآورد شود. نوسانات بازار پس از برگزیت به آن اندازه که بسیاری از ناظران می‌ترسیدند، فوری به آن کشور آسیب نزد. علاوه بر این، عوامل خنثی‌کننده نیز وجود خواهند داشت. در حال حاضر، بازار هنوز انتظار دارد فدرال رزرو نرخ بهره را در ماه دسامبر افزایش دهد. به هر صورت این امر می‌تواند به سرعت تغییر کند در‌صورتی‌که بازارها ناپایدار به نظر برسند. بانک‌های مرکزی دیگر در جهان نیز موضع خواهند گرفت و آماده خواهند شد تا کمک‌های دیگری در صورت نیاز فراهم کنند. به علاوه، طرح سیاستی ترامپ می‌تواند، در میان‌مدت محرک باشد. اگرچه طرح‌های سیاستی وی هرگز به‌طور مشخص و مفصلی شرح داده نشده‌اند، چند چیز واضح است. نخست اینکه ترامپ به طرز قابل‌ توجهی مالیات‌ها را کاهش خواهد داد. کاهش مالیات وی عمدتا به ثروتمندان سود می‌رساند که افزایش تقاضا را تا حدودی محدود می‌کند؛ اما نمی‌تواند مانع افزایش کسری بودجه دولت شود، مگر اینکه به اقتصاد تکانی بدهد.

همزمان، به نظر می‌رسد ترامپ احتمالا مخارج دفاعی و زیرساخت‌ها را افزایش دهد (و احتمالا ساخت دیواری که هم دفاعی و هم زیرساخت محسوب می‌شود!). اگر ترامپ طرح‌هایی برای بازداشت کردن و اخراج تعداد زیادی از مردم ارائه کند، این امر نیز به مخارج دولت اضافه خواهد شد. تحت ریاست جمهوری باراک اوباما، هم مخارج دولت و هم وام گرفتن دولت - به رغم محرک ۸۰۰ میلیارد دلاری- به‌عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی، کاهش یافته‌اند؛ تحت دولت جمهوری‌خواه این روندها به نظر می‌رسد مطمئنا معکوس شوند. البته، واکنش فدرال رزرو به سیاست دولت تعیین خواهد کرد که تا چه حدی رونق مالی منجر به تسریع رشد اقتصادی می‌شود. نقش فدرال رزرو در اقتصاد نیز می‌تواند در معرض خطر قرار بگیرد. ترامپ از سیاست‌های پولی ژانت یلن انتقاد کرده است. اگر او تا پایان دوره خودبر سر کار باقی بماند، تا سال ۲۰۱۸رئیس فدرال رزرو خواهد بود، در حالی که ترامپ رئیس‌جمهور است. پیش از آن یلن فرصت این را خواهد داشت که کرسی‌های هیات رئیسه را پر کند. در کوتاه‌مدت هیچ انتخاب سیاستی دیگری مانند این انتصاب‌ها به‌عنوان نتایج مهم مطرح نیست. اگر ترامپ به فدرال رزرو فشار وارد کند تا نرخ بهره بالاتری اتخاذ کند، رکود در آینده نزدیک قطعی خواهد بود.

غیرممکن نیست که ترامپ فدرال رزرو کمتر مستقلی که با انتخاب مجدد وی کار می‌کنند را ترجیح دهد، اگرچه، در مواردی نرخ بهره پایین‌تر ممکن است منجر به رشد تولید و افزایش تورم شود. سایر تغییرات سیاستی تاثیر بیشتری روی توزیع سودهای اقتصادی دارند. اگر همان طور که محتمل به نظر می‌رسد، جمهوری‌خواهان طرح بیمه اوباماکر را لغو کنند، میلیون‌ها آمریکایی بیمه سلامت خود را از دست خواهند داد. این کار پیامدهای انسانی جدی به همراه خواهد داشت، مگر اینکه دولت طرح جایگزینی ارائه کند که تنها جایگزین واقع‌گرایانه که منجر به از دست دادن تعداد زیادی از بیمه افراد نمی‌شود، گسترش پوشش فراهم شده از سوی دولت است، نه آن چیزی که جمهوری‌خواهان به‌طور سنتی در نظر دارند، اگرچه کسی نمی‌داند با ریاست جمهوری ترامپ انتظار چه چیزی را می‌توان داشت. مهاجران غیرقانونی و اعضای خانواده‌هایشان با ریاست جمهوری ترامپ میزان آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به دوره اوباما خواهند داشت. این امر موجب کاهش توانایی جابه‌جایی، تغییر شغل آنان، سرمایه‌گذاری‌های کلان و تقاضای کارفرمایان برای پرداخت دستمزد بالاتر یا رفتار بهتر خواهد شد. اگر ترامپ برای بیرون نگه‌ داشتن آمریکا از یک بحران فوری تلاش کند، اثرات بلندمدت ریاست جمهوری وی تاثیر عمیقی خواهند داشت. وضعیت بسیاری از نهادهای بین‌المللی مورد تردید است.

تصور تکمیل معاهدات تجاری جدید دشوار بوده و معاهدات قدیمی ممکن است دوباره تجدید شده یا لغو شوند. ترامپ تا حدودی قصد تحمیل محدودیت‌های تجاری موقتی یک‌طرفه را دارد، اما چنین حرکاتی سایر کشورها را وادار به پاسخگویی با محدودیت‌های تنبیهی مشابه می‌کند. نگرش به تجارت جهانی با توجه به ابرجهانی‌شدن در دهه اول ۲۰۰۰ تقریبا کساد بوده و به‌طور قابل توجهی تیره‌تر شده است. پیش‌بینی سایر تغییرات سیاستی مهم دشوار است. احتمالا ترامپ علاقه‌مند به همکاری بین‌المللی برای محدود ساختن اجتناب از مالیات یا مهار کردن قدرت بانک‌های جهانی نیست. این امر محتمل است که دولت تحت تصدی ترامپ با حذف برخی از جاذب‌های شوک در این سیستم بین‌المللی از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی قطع حمایت کند. ترامپ قول داده است که مقررات را کاهش دهد، اما دشوار است بدانیم وی چگونه روندهای اقتصادی مهمی مانند تثبیت صنعت آمریکا را مدیریت می‌کند. دید او به‌عنوان یک کورپوراتیست ساده است و می‌خواهد فضای زیادی برای مانور به شرکت‌های قدرتمند بدهد. این امر می‌تواند برای سود خوب باشد، در حالی که همچنین ملی‌گرایی اقتصادی را در جهان تشویق می‌کند، به پتانسیل رشد بلندمدت اقتصاد ایالات متحده آمریکا آسیب می‌زند و قدرت چانه‌زنی کارگران را کاهش می‌دهد.

برخی صنایع مانند شرکت‌های سوخت‌های فسیلی که در دوره اوباما از شدت رشد آنها کاسته شده بود، می‌توانند از آزادی بیشتری در دوره ترامپ برخوردار شوند. این امر می‌تواند برای تولیدکنندگان انرژی و نیز شاید مصرف‌کنندگان در کوتاه‌مدت مفید باشد. از سوی دیگر، پیشرفتی که دولت‌ها در سال‌های اخیر داشته‌اند و منجر به تعهدی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای شده است، در معرض خطر قرار دارد. آمریکا کنترل بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را به دست حزبی داده است که به گرمایش جهانی اعتقادی ندارد، در لحظه‌ای بحرانی که نبرد برای نگه داشتن دما در محدوده‌ای قابل مدیریت افزایش می‌یابد. اثرات بلندمدت این انتخاب می‌تواند فاجعه‌بار باشد. بنابراین، این مسائل مجهولات بزرگی هستند. ترامپ قدرتمندترین نیروی نظامی جهان را کنترل می‌کند. دشوار است بدانیم که وی چگونه از آن یا دستگاه‌های دیپلماتیک دولت آمریکا استفاده می‌کند. هر حرکتی در جهت درگیری بیشتر در خاورمیانه یا آسیا می‌تواند پیامدهای اقتصادی جدی در پی داشته باشد: از افزایش شدید قیمت نفت گرفته تا وحشت بازار تا اختلال و قطع شدن تجارت جهانی.

غیرممکن است هزینه‌های انسانی و اقتصادی جنگ را پیش‌بینی کنیم، اما باید آن را در نظر گرفت. با این حال، حتی اگر ترامپ آمریکا و جهان را در نبرد جدی یا رکود جهانی جدیدی وارد نکند، اثر وی بر دورنمای رشد جهانی و توسعه می‌تواند مهم و وحشتناک باشد. ترامپ ممکن است فرآیند جهانی‌شدن را که تقریبا متوقف شده است، معکوس کند. این کار کارگران را به عصر طلایی رونق و امنیت برنخواهد گرداند. در عوض، تا حدودی این احساس را در اقتصاد جهانی افزایش می‌دهد که رقابت یک بازی با جمع صفر است و ریسک درگیری سیاسی را نیز زیاد می‌کند. این کار همچنین نردبان توسعه‌ای را که تقریبا ناپایدار به نظر می‌رسد، از بین می‌برد. اقتصادهای در حال توسعه خود را کمتر قادر به استفاده از تجارت در افزایش پتانسیل رشدشان می‌بینند و مهاجران کمتری به کشورهای ثروتمندتر می‌فرستند. در همین زمان، همکاری بین‌المللی که گاه‌گاهی اعتراضاتی علیه دشواری‌های مالی یا اقتصادی در جهان در حال توسعه می‌کند، ممکن است از بین برود. علاوه بر این، تغییر وضعیت آب و هوایی بدتر خواهد شد. تصویر جهان ترامپ برای آن دسته که خارج از جهان ثروتمندان قرار دارند بسیار تیره‌تر از افرادی است که درون آن قرار می‌گیرند. با این حال، آن نیز بسیار تیره است.