مترجم: شادی آذری

در اغلب بازارهای بزرگ نوظهور، بانک‌های بین‌المللی با بانک‌های داخلی و منطقه‌ای نوپا رقابت سختی دارند کافی است از سنگفرش خیابان‌های مملو از دستفروش‌ها در گرد و غبار و هوای داغ ژوهانسبورگ گذر کنید تا به یکی از شریان‌های اقتصاد جهانی برسید: دفتر مرکزی استاندارد بانک در ژوهانسبورگ، بزرگ‌ترین بانک آفریقا. پیش از بحران مالی جهان، استاندارد بانک اهداف جهانی را دنبال می‌کرد. این بانک از مهارت‌های خود در بازارهای نوظهور و در زمینه معدن استفاده کرد و پایگاه‌هایی در روسیه، برزیل، ترکیه و لندن را علاوه بر دیگر شعب خود، تاسیس کرد.

تا مدتی به نظر می‌رسید استراتژی این بانک کمک به شرکت‌های محلی برای تامین بودجه در بازارهای مالی بین‌المللی است. سیم شابالالا، یکی از مدیران اجرایی این بانک می‌گوید: «با بحران مالی جهان، چشم‌انداز رقابت به شدت تغییر کرد.» هزینه سرمایه و تامین بودجه برای بانک‌های سرمایه‌گذاری متوسط به سرعت افزایش یافت و رقبای داخلی در بسیاری از بازارها شروع کردند به قدرت‌نمایی. بنابراین استاندارد بانک تمرکز خود را بر تخصیص سرمایه در سرتاسر آفریقا معطوف کرد، جایی که در آن حضور محلی قدرتمندی داشت و می‌توانست در آن با بانک‌های سرمایه‌گذاری جهانی و بانک‌های داخلی نوظهور و نوپا به رقابت بپردازد.

انتشار تجربیات استاندارد بانک در بازارهای دور افتاده بسیار اغوا‌کننده است چون نشان می‌دهد چگونه ارزش یک بانک نوپا در یک بازار نوظهور به سرعت افزایش می‌یابد. گر چه بازارهای نوظهور و به سرعت در حال رشد، می‌توانند بازگشت سرمایه‌ای وسوسه‌انگیز را برای بانک‌های سرمایه‌گذاری جهانی به ارمغان بیاورند، اما این بانک‌های محلی بزرگ و بانک‌های منطقه‌ای هستند که بیشترین موفقیت را در آنها به خود اختصاص می‌دهند.

یک دهه پیش بانکدارانی از موسسات بزرگ آمریکایی و اروپایی با هیاهوی بسیار بر اقتصادهای نوظهوری چون روسیه، برزیل و چین نازل شدند. مدیران از دفاتر مرکزی برای افتتاحیه این شعبه‌ها می‌آمدند و گشایش شعبه‌های جدید را جشن می‌گرفتند. اما عقب‌نشینی آنها با هیاهویی بسیار کمتر همراه شد و آن زمانی بود که بانک‌ها اعلام کردند برای «بهینه‌سازی» حضورشان یا «جایابی دوباره پوشش بانکی» خود و انتقال آنها به بازارهایی چون لندن طرح هایی را در دست دارند.

در نگاه نخست حق‌العمل بانک‌ها در بانکداری سرمایه‌گذاری بازارهای نوظهور اغواکننده است. دست کم تا سال گذشته چنین بود. اما در سال گذشته میلادی این حق‌العمل‌ها در بخش‌هایی از آسیا و سرتاسر خاورمیانه و آفریقا به شدت کاهش یافت. و در پی آن، در یک بررسی دقیق‌تر، معلوم ‌شد که بازارها تا حدود زیادی با یکدیگر متفاوتند. بانکداری سرمایه‌گذاری در آمریکا در حدود نیمی از درآمد جهانی این صنعت را ایجاد می‌کند و حتی سهم سود آن از این هم بیشتر است. علت آن هم مزایای فراوان ابعاد وسیع فعالیت آنها است.

در عوض آسیا تنها حدود ۲۰ درصد کل درآمد جهانی را به خود اختصاص می‌دهد و شاید سهمی تنها ۱۰ درصدی از سود جهانی را داشته باشد چون هزینه‌های کار در چنین بازار خردی بیشتر است. چین که زمانی وسوسه‌برانگیز‌ترین بازار آسیا به نظر می‌رسید، هنوز تا حدود زیادی به روی بسیاری از خارجیان بسته است. بسیاری از سرمایه‌گذاری‌های بزرگ که بانک‌های خارجی در دهه ۲۰۰۰ در بانک‌های چینی انجام دادند، روندی معکوس گرفتند، البته با فروش کمی از سهام خود هنوز سودده هستند و امیدوارند بتوانند شراکت خود را حفظ کنند و دوباره در دسترس آن دسته از ثروتمندان چینی قرار گیرند که خیلی زود پول‌هایشان را از این بانک‌ها خارج کردند. بانک‌های چینی به سرعت آموختند که خدمات بانکداری سرمایه‌گذاری مختص به خود را ارائه کنند.

استعداد‌های محلی

بنابراین در اغلب بازارهای بزرگ نوظهور، بانک‌های بین‌المللی نسبت به رقبای جهانی خود با رقابت سخت‌تری از سوی بانک‌های داخلی یا بانک‌های منطقه‌ای نوپا مواجهند. در برزیل بانک بی‌تی‌جی پاکچوال، که در سال ۱۹۸۳ تاسیس شد، اکنون بخشی از بازار داخلی را به خود اختصاص داده است و به سرعت با خرید بانک‌ها در کشورهای همسایه فعالیت خود را وسعت بخشید. در هندوستان بانک‌های محلی بر بازار سلطه یافته‌اند تا شرکت‌های داخلی را کمک کنند که از وام‌های بیشتری استفاده کنند. آنوپ باگچی، رییس شاخه بانکداری دومین بانک بزرگ هندوستان، آی سی آی سی‌آی‌سکیوریتیز، می‌گوید: «بانک‌های بین‌المللی هنوز برای ادغام‌های برون مرزی و خریدهایشان در تقلا هستند.»

در روسیه همچنین بانک دولتی سبربانک که بزرگ‌ترین بانک این کشور محسوب می‌شود، به تازگی به عنوان قدرتی در بانکداری سرمایه‌گذاری ظهور یافته است. یک سال پیش این بانک خرید موسسه تروییکا دیالوگ، یک بانک سرمایه‌گذاری محلی را به مرحله تکمیل رساند. تود برمن که ریاست آن بخش از فعالیت را بر عهده دارد، بر این باور است که در بازارهای نوظهور، توازن به نفع بانک‌های داخلی در حال تغییر است چون آنها یاد می‌گیرند که مهارت‌های نوین را با تمایل به وام‌دهی و تامین بودجه معاملات تلفیق کنند و این کاری است که رقبای بین‌المللی آنها نمی‌توانند انجام دهند. برمن می‌گوید: «سه سال پیش بانک‌های بزرگ داخلی اعتبارات را فراهم می‌کردند و بانک‌های بین‌المللی بخش تحقیقات و توزیع را بر عهده داشتند. اکنون اما در برزیل، چین، روسیه و .... بانک‌های بزرگ و موفق افرادی در سطح جهانی را به استخدام خود در آورده‌اند. برای بازی در چنین بازارهایی، نه تنها مجبورید که ارائه‌کننده ایده‌های خوب باشید، بلکه مجبورید که سرمایه مالی را هم تامین کنید.»

بانک‌های بازارهای نوظهور اکنون در حال گام برداشتن به سمت اتحاد هستند. بانک بی‌تی‌جی برزیل با بانک وی تی بی روسیه، بزرگ‌ترین بانک این کشورو بانک سرمایه‌گذاری سیتیک سکیوریتیز چین متحد شده است. بانک صنعت و بازرگانی چین به بزرگ‌ترین سهامدار استاندارد بانک تبدیل شده است.

بی‌شک برخی از بانک‌های بین‌المللی هنوز در بازارهای نوظهور پول خوبی در‌می‌آورند. به عنوان مثال یو بی اس و کردیت سوئیس در آسیا موقعیت خوبی دارند. ثروتمندانی که از پیش دارایی‌های خود را در اختیار این بانک‌ها قرار داده‌اند، وقتی به فروش شرکت‌های خانوادگی یا افزایش وام‌گیری خود می‌اندیشند در واقع قصد تامین مالی این بانک‌ها را دارند. بانک‌هایی چون جی‌پی‌مورگان، سیتی، اچ‌اس‌بی‌سی و استاندارد چارترد با شعب و شبکه‌های بانکداری بازرگانی خود در بخش‌های بزرگی از آسیا، آفریقا یا آمریکای لاتین بسیار موفق عمل می‌کنند و این در شرایطی است که نفوذ آنها در این بازارها بسیار عمیق شده است.

به نظر می‌رسد بانک‌هایی که قادرند مانند شرکت‌های چندملیتی در بازارهای نوظهور به ارائه خدمات محلی بپردازند، از یک مزیت برخوردار می‌شوند. فعالیت‌های محلی به آنها این امکان را می‌دهد که به شرکت‌های متعلق به بازارهای نوظهور و در حال رشد وام دهند و از سوی دیگر دسترسی جهانی آنها این امکان را برایشان فراهم می‌کند که برای معاملات خود بودجه تامین کنند یا از خارج از این بازارها پول بیاورند. این برای الگوی بین‌المللی بسیاری از بانک‌های بزرگ سرمایه‌گذاری یک چالش است.

در گذشته بسیاری از «بانکداران چمدانی» از مراکز منطقه‌ای چون سنگاپور یا لندن به بازارهای نوظهور با هواپیما مسافرت می‌کردند تا معاملات بزرگ را به انجام رسانند و این در شرایطی بود که تنها چند بانک عمده مانند مورگان استنلی یا گلدمن ساکس پوشش جهانی داشتند. اکنون اما همه بانک‌ها به جز بزرگ‌ترین بانک‌های سرمایه‌گذاری بین‌المللی از بانک‌های محلی اقتصادهای پر‌سرعت عقب افتاده‌اند.