فقدان مدیریت یکپارچه

سرتیپ دوم سیدتیمور حسینی
رئیس پلیس راهور تهران بزرگ

حمل‌ونقل‌ و ترافیک شهری همانند شبکه‌ای به‌هم‌تـنیده، روزانه، میلیون‌ها ساعت از وقت‌ و سرمایه شهروندان را هدر می‌دهد. امروزه، زبان ترافیک با پیشرفت جوامع و زنـدگی ماشینی،‌ به سمت تکامل پیش‌ می‌رود‌ و طراحان زبان و علائم راهنمایی و رانندگی و مهندسان بـرنامه‌ریزی حمل‌ونقل و ترافیک، سـعی دارنـد معضل پیچیده ترافیک را حل کنند. بی‌توجهی به ‌اصول برنامه‌ریزی حمل‌ونقل و ترافیک در تهیه طرحی جامع و تفصیلی و سایر طرح‌‌های کالبدی، باعث می‌شود که شهر، بی‌قواره رشد کند و به تبع آن، معبر‌ تنگ‌تر شود و خدمات حمل‌ونقل از ایـن توسعه، عقب‌تر بمانند. تغییرات و تاثیرات، ویژگی ماهوی این سیستم هستند که از آن قابل حذف نیستند، اما این تاثیر و تاثیرات باید در مسیری، هدایت و کنترل شوند. راه‌اندازی سـیستم حمل‌ونقل عظیم بدون مطالعه کارشناسی دقیق، تغییر کاربری بـدون مـطالعه، ایجاد مسیر ویژه‌ بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی و... از نمونه طرح‌‌های ترافیکی‌ هستند کـه از ابتدا با هدف بهبود سیستم حمل‌ونقل، برنامه‌ریزی می‌شوند، ولی چنانچه پیش از‌ اجرا‌، عـوارض‌سـنجی نـشوند و از حدود اثربخشی آنها اطمینان حاصل نشود،‌ پدید‌ه‌ای مشکل‌ساز و هزینه‌برخواهند بود. فقدان‌ مدیریت‌ یکپارچه در امور حمل‌ونقل‌ و تـرافیک شـهری، آسیب‌های فراوانی را‌ بر‌ پیکر شهر وارد کرده است؛ از این‌رو، برای دستیابی به‌ مدیریت کـارآمد حمل‌ونقل شهری، نیازمند توجه بیشتری‌ به آن در کنار بـرنامه‌ریزی‌ برای سیستم حمل‌ونقل با نگاه اقتصادی هستیم.

امـروزه بـیش از 85 درصد جمعیت‌ شهر تهران که بالاتر از شش سال دارند، به‌طور مستقیم و تمام‌ ساکنان‌ شهر، به‌طور غـیرمـستقیم یا‌ بـه‌ همراه دیگران، هر روز با شبکه‌هاى پیاده و سواره و نیز سیستم‌هاى حمل‌ونقل شخصى و همگانى‌ تـماس‌ دارنـد و براى پاسخگویى به طیفى‌ از‌ نیازهاى‌ شغلى، تحصیلى، خرید‌، دریافت‌ خدمات، تفریح، دید و بازدید و غیره، از حمل‌ونقل شـهرى استفاده مى‌کنند. از این‌رو یکى از مسائل اساسى در شهر تهران، آمد‌و‌شدهاى درون‌شهرى است.

به‌طور متوسط کاربـرى‌هاى‌ حمل‌ونقل، حداقل 14 درصد از سطح شهر را‌ به‌ خـود اخـتصاص داده‌اند و در مقایسه‌ با‌ سایر کاربرى‌ها‌، شدت‌ و مدت‌ استفاده (از نظر جمعیت استفاده‌کننده و زمان‌ استفاده‌) بالایى دارند. مـشکلات و مـسائل حمل‌ونقل شهرى، زاییده حد‌اقل‌ حدود نیم‌قرن توسعه‌هاى شـهرى بـدون‌ برنامه‌ریزى دورنگرانه و منطقى بوده‌اند؛‌ بنابراین حل‌ یا کاهش مشکلات مربوط بـه آمـدوشدهاى شهرى به دلیل نیاز‌ به‌ منابع مادى و نیروى انسانى زیاد، در‌ کوتاه‌مدت‌ امکان‌پذیر نیست. مـدیریت‌ چـنین‌ مساله‌اى، نیازمند ابزارهایى‌ از‌ حیث تعیین خـط‌مشى‌ها، سـیاست‌گذارى‌ها و بـرنامه‌ریزى دقیق است. در فقدان طرح‌هاى بلندمدت یا راهبردى براى بـرنامه‌ریزى‌ حمل‌ونقل شهرى که به هدایت امور‌ و حل‌ مسائل در‌ بلندمدت‌ مى‌پردازند‌ و به منظور برنامه‌ریزى کوتـاه‌مدت‌ و حـداکثر میان‌مدت، استفاده از مولفه‌‌های موثر بر مدیریت حمل‌ونقل و ترافیک با نگاه ایجابی، می‌تواند راهـبرد مـناسبى، هم در راستای حل این مشکلات و هم کاهش بار اقتصادی بر جامعه باشد. این‌ خط‌مشی، مى‌تواند ابـزارهاى لازم مـدیریتى را‌ برای تهیه‌ طرح‌هاى‌ جامع‌ بلندمدت و همه‌جانبه‌‌نگر‌ براى رفع مشکلات حمل‌ونقل فراهم کند. به ‌منظور تبیین ضرورت پژوهش با نگاه سلبی، می‌توان گفت که اگر به مدیریت حمل‌ونقل و ترافیک شهری تهران و نیز مولفه‌‌های موثر بر آن با نگاه اقتصادی نپردازیم، قدرت هرگونه تصمیم‌گیری مناسب و منطقی از مدیران شهری در برابر معضلات، سلب شده و آسیب‌‌های متعددی از جمله: بی‌نظمی‌، سردرگمی در تعیین اولویت‌ها، نداشتن برآورد و پیش‌بینی صحیح، عدم‌پیوستگی و هم‌افزایی در اقدامات به وجود خواهد آمد.

معمولا بر این نکته تاکید می‌شود که بسیاری از مشکلات ترافیکی،‌ الزاما‌ به‌ دلیل کمبود‌های زیرساختی نیستند و عـملکردها‌ و استفاده‌‌های‌ نابجا‌ از‌ تجهیزات و امکانات موجود،‌ آنها را تشدید می‌کند. در بهبود سیستم حمل‌ونقل شـهری نـمی‌توان نگرش موضعی، مقطعی و موردی‌ داشت‌ و باید نگرشی جـامع و یکپارچه در تـصمیمات‌ تـرافیکی لحاظ‌ شود و با صرف خرید تجهیزات، گسترش شـبکه و سـاختن بزرگراه، نمی‌توان به این مهم دست یافت و مادامی که سیستم حمل‌ونقل‌ عـمومی کـارآمدی مهیا نشود، خودرو‌های شخصی و مسافربرها‌، سـطح‌ شـبکه‌ راه‌ها‌ را‌ اشـغال‌ خـواهند کرد.

شهرسازی‌ و حمل‌ونقل، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند؛ به‌طوری که تـعیین نادرست‌ کاربری،‌ بدون توجه به اینکه هر نوع کاربری،‌ چقدر تولید‌ و جـذب سـفر می‌کند، می‌تواند معضلات‌ ترافیکی‌ ایجاد کند یا به عکس، به آن کمک کند. هر کدام از کاربری‌های مسکونی، تجاری، اداری و خدماتی، سفر‌های‌ خاصی‌ را ایجاد مـی‌کنند‌ ‌کـه تمام‌ آنها‌ باید به‌صورت‌ کامل‌ در برنامه‌ریزی جامع شهرسازی، در نظر‌ گرفته‌ شوند. همچنین ضروری است از نـظرات کارشناسان حمل‌ونقل و ترافیک، در مباحث شهرسازی استفاده شود. به‌ این‌ ترتیب وقتی در تغییر کاربری، نظر یک مهندس تـرافیک در کنار نظرات تخصصی‌ کـارشناس‌ مـحیط‌زیست و سایر متخصصان‌ ذی‌‌مدخل‌ در شهرسازی‌ مورد‌ توجه قرار گیرد، کمتر‌ با‌ چنین معضلاتی روبه‌رو خواهیم شد. یکی از مشکلات مهم موجود، ساختمان‌هایی هستند که کاربری اداری‌ یا‌ تجاری دارند و در بدو امـر‌ بدون‌ در نظر‌ گرفتن‌ ظرفیت‌ معابر منطقه و تامین‌ فضای پارکینگ برای آنها، مجوز تجاری یا اداری اعطاشده که این امر موجب معضلات‌ ترافیکی‌ شده است. ساختمان‌های بلند‌ و مراکز‌ جـمعیتی‌، آمـوزشی، ورزشی‌، فرهنگی، تجاری و... در کنار مجوز‌های لازم باید مجوز‌های ترافیکی را‌ نیز‌ دریافت‌ کنند؛ یعنی دستگاه‌هایی که اقدام به صدور‌ مجوز‌ به‌ این‌گونه‌ ساختمان‌ها می‌کنند باید به پیامد‌های حمل‌ونقل و تـرافیک مـنطقه و محله مورد‌نظر نیز توجه کنند. در نظام شهرسازی باید از لحاظ تئوریک، ارتباط متقابل، مستمر و تنگاتنگی بین مدیریت کاربری زمین و مدیریت حمل‌ونقل شـهری وجـود داشته باشد، اما در جریان‌ بـرنامه‌ریزی‌ بـرای مـسائل شهری، نوعی جدایی مصنوعی بین این دو ایجاد شده است. بی‌توجهی به کاربری‌ها و عدم‌توزیع متوازن و قابل‌قبول این‌ کاربری‌ها‌ در سطح شـهر، شرایط زیـست شـهری‌ را‌ مشکل خواهد کرد و تردد‌های سنگین و پیدایش تـقاضای زیـاد برای سفر و انتقال شهروندان در طول روز از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر‌ و نیز توزیع نامناسب کاربری‌ها، منجر‌ به ایجاد گره‌‌های کور تـرافیکی و از بـین رفـتن حجم زیادی از وقت، سرمایه، سوخت و سلامت شهروندان می‌شود. اگـر بخش مهمی از این کاربری‌ها متناسب توزیع شوند و الگوی‌ صحیحی‌ برای تولید یا جذب سفر داشته باشیم، وضعیت ترافیک، سـامان بـیشتری خواهد یافت. بنابراین با مدیریت عرضه کاربری‌ها و توزیع آنها می‌توان بـسیاری از مـشکلات ذکرشده را حل‌ یا کمرنگ‌ کرد.