سیدعلی مدنی‌زاده / اقتصاددان

هر کشوری از یکسو برای تامین امنیت به نیروی‌های کافی نیاز دارد تا بتواند امنیت مناسبی را برای شهروندان خود فراهم کند و از سوی دیگر افراد باید با حداقل آموزه‌های نظامی آشنا باشند تا بتوانند در صورت لزوم از آنها بهره ببرند. سوالی که در این خصوص مطرح می‌شود این است که آیا این نیاز مستلزم اجباری بودن سربازی دو ساله برای همه افراد به روش کنونی است؟

این طور که از شواهد برمی‌آید، آموزه‌های دفاعی لازم برای افراد بسیار کمتر از طول مدت سربازی در قانون خدمت نظام وظیفه است و عملا حداکثر زمان مورد نیاز برای آمادگی و آشنایی افراد با مسائل دفاعی و آموزش‌های نظامی حدود دو ماه است و سربازان در ادامه خدمت سربازی عمدتا با بهره‌وری پایین به خدمت خود ادامه می‌دهند. برای بررسی دقیق‌تر، این سوال مطرح می‌شود که با توجه محدودیت نیاز مشخصی به نیروی نظامی زبده، بهترین نحوه استفاده از نیروی جوان کشور برای خدمت به کشور چیست؟ برای پاسخ به این سوال بهره‌ورترین حالتی را که جوان می‌تواند به فعالیت بپردازد، در نظر بگیریم. جوانی که به‌وسیله تحصیلات دانشگاهی یا تجربیات متعدد، تخصصی را به‌دست آورده است، به مراتب ارزش افزوده بیشتری را نسبت به ۲ سال خدمت در سربازی اجباری می‌تواند به وجود آورد.

به عبارتی وقتی فردی ۲ سال به سربازی می‌رود هزینه فرصت آن برابر قیمت دو سال فعالیت فرد در تخصص و توانایی خود اوست. در حال حاضر، هر ساله حدود ۸۰۰ هزار نفر مطابق قانون خدمت نظام وظیفه در ارگان‌های مختلف مشغول گذران دوران خدمت هستند و عملا عمر این تعداد جوان که بسیاری از آنها تحصیل کرده‌اند یا تخصص دارند، برای دو سال در فعالیت‌هایی می‌گذرد که نیازی به دانش یا تخصص آنها ندارد، بنابراین با کارآیی بسیار پایین این ایام را می‌گذرانند. اتفاقی که می‌توان به آن اندیشید، این است که افرادی که در مدت سربازی می‌توانند ارزش افزوده بیشتری تولید کنند، به‌جای رفتن به سربازی درصدی از درآمد خود در آن سال‌ها را به‌عنوان مالیات سربازی پرداخت کنند و در مقابل افرادی که هزینه فرصت آنها در این دو سال کمتر از شرکت در فعالیت‌های نظامی حرفه‌ای است، به خدمت سربازی رفته و در ازای مدت زمان خدمت، با کمک درآمد حاصل شده از مالیات دریافتی، هم آموزش‌های حرفه‌ای جدی تری دریافت کرده و به نیروهای نظامی زبده تبدیل شوند و هم دستمزد مناسب و امکانات رفاهی بسیار بالاتری دریافت کنند؛ در عین حال می‌توان امکانات نظامی کشور را نیز از طریق این منبع مالی توسعه داد.

برای مثال با احتساب فروش سربازی به قیمت ۵۰ میلیون تومان به نیمی از مشمولان، درآمد حاصل از فروش سربازی در یک سال حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود. رقمی بسیار قابل توجه است که علاوه بر تامین نیروی کار ماهر برای پیگیری اهداف امنیتی، می‌توان در ارکان مختلف فعالیت‌های نظامی کشور تحولی شگرف به‌وجود آورد. البته نحوه اجرایی کردن و قیمت‌گذاری سناریوهای متفاوتی را می‌توان متصور شد. برای مثال، یک راه می‌تواند این باشد که ابتدا دولت و نیروهای نظامی قیمت عمومی را برای همه اعلام کنند تا مشمولان با پرداخت آن از انجام خدمت وظیفه معاف شوند. یک راه دیگر محول کردن این مساله به بازار است تا قیمت سربازی در بازار مشخص شود. در واقع هر فرد می‌تواند مجوز نرفتن به سربازی را خریداری کند. به عبارت دیگر هر فردی با نرفتن به سربازی هزینه‌ای را به کسانی می‌پردازد که به سربازی می‌روند. تاکید می‌شود که برای راه‌حل‌های مختلف، با توجه به تجربیات گسترده کشورهای دنیا، باید طراحی مشخصی صورت گیرد.

بنابراین با هدف تربیت نیروی نظامی زبده و ماندگار در سیستم نظامی کشور در مقابل سربازانی که غالبا پس از دوسال از سیستم نظامی خارج می‌شوند، انباشت دانش و تجربه، با ماندگارتر بودن نیروهای نظامی و سربازان، ارتقای خدمات رفاهی آنها و تامین معیشت بهتر برای آنها و نیز بهره‌مند کردن اقتصاد کشور از نیروی جوانان تحصیلکرده دانشگاهی یا متخصص و استفاده از بهره‌وری و کارآیی بالاتر آنها، مسوولان امر می‌توانند با ارزیابی تعداد نیروی کار مورد نیاز برای ارگان‌های مختلف خود، با فراخوان افراد برای خدمت در بخش‌های مختلف نیروهای مسلح و با به‌وجود آوردن یک بازار در این خصوص، از بهره‌وری بسیار بالاتر و هزینه‌های کمتر اقتصادی و اجتماعی بهره‌مند شوند. در اقتصاد برای بررسی تاثیر سیاست‌ها، با مطالعه جامعه هدف به تاثیرات متغیر‌ها در یک دوره زمانی مشخص می‌پردازند و طول دوره مطالعه پدیده مورد نظر می‌تواند متفاوت باشد. سربازی نیز باید در یک بازه زمانی مشخص مورد مطالعه قرار بگیرد تا تاثیر آن بر آینده شغلی افراد و بازار کار مشخص شود.

مدت زمان مورد مطالعه می‌تواند به‌وسیله کنترل متغیر‌ها کاهش یابد، اما آنچه باید مورد توجه واقع شود مباحث نظری است که نیازی به مطالعه میدانی ندارد و مسائلی بدیهی هستند و نیازی به آزمایش‌های مختلف نیست. برای مثال نیازی به آزمایش بمب اتم برای اثبات تخریب آن نداریم و همگی به این مساله واقفیم. درخصوص سربازی نیز به وفور شاهد هستیم افرادی که توانایی تولید ارزش افزوده‌ای به مراتب بالاتر را دارند در اموری به کار گرفته می‌شوند که کمترین بازدهی را دارند. حتی به‌عنوان یک راه حل برای رفع برخی از مشکلات بازار کار، ایجاد یک بازار برای خرید و فروش سربازی را می‌توان در نظر گرفت؛ مشکلاتی که هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی مطرح است.

بسیاری افراد که توان و علاقه لازم را دارند می‌توانند با دریافت دستمزد مناسبی به خدمت در نیروهای مسلح مشغول باشند، اما در حال حاضر نه تنها بسیاری از افرادی که توانایی تولید ارزش افزوده‌ای بیش از آنچه در دوران خدمت سربازی تولید می‌کنند را دارند، به کاری اجباری مشغول هستند، بلکه بسیاری از افراد که توانایی پرداخت هزینه‌های خود را ندارند نیز با اجبار به خدمت سربازی فراخوانده می‌شوند و عملا روزبه‌روز از توانایی مالی آنها کاسته می‌شود و در طول دوران خدمت نیز دستمزدی دریافت می‌کنند که نزدیک به صفر است. در بسیاری از کشور‌ها نیروهای نظامی، افراد گران‌قیمتی هستند و این فعالیتی بسیار پر ریسک است که به آموزش‌های مدون و دقیق نیاز دارد تا هزینه‌های اجتماعی ناشی از نبود آموزش کاهش یابد. در حالی که سربازان از آموزش‌های لازم و مستمر با کسب تجربه و دانش در طی زمان برخوردار نیستند و تا کنون نیز در برهه‌های مختلف شاهد تحمیل هزینه‌های مختلف به جامعه بوده‌ایم.

بازار کار

مهم‌ترین نکته‌ای که درخصوص بازار کار باید به آن توجه کرد این است که افراد تحصیل کرده در مقطع دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا زمانی که به سربازی می‌روند عملا دو سال از درس و کار فاصله گرفته‌اند. همچنین دقیقا سال‌های ابتدایی پس از تحصیل یک فرد، سال‌هایی است که شروع بازدهی و پیشرفت او است. در قانون فعلی، دقیقا در همین زمان ارزشمند برای افراد، مشمولان به مدت دو سال از بازار کار جدا می‌شوند و سپس انتظار داریم دوباره پس از دو سال با انگیزه و توانایی بالا وارد بازار کار شوند. در حالی که دانش و تجربه به دست آمده در دوران تحصیل یا کسب تخصص، پس از این دو سال به شدت مستهلک شده است و آسیب آن تنها به اقتصاد خانواده‌ها و بالطبع به کل جامعه خواهد خورد. همچنین این مساله برای کسانی که از امتیاز معافیت برخوردارند، بسیار تبعیض‌آمیز است و برای همیشه مشمولان ۲ سال و بیشتر از بقیه افراد عقب‌تر هستند و این مساله بار روانی بسیاری را بر افرادی که به سربازی رفته‌اند، تحمیل می‌کند.

همچنین در سمت عرضه نیروی کار نیز ما شاهد این مساله هستیم که افراد به جهت به تعویق انداختن خدمت سربازی، ادامه تحصیل داده بی آنکه نسبت به حصول آن نیازی احساس کنند. پس از فارغ‌التحصیلی نیز با توقعات بالاتر ولی کارآیی پایین‌تر وارد بازار کار می‌شوند و باعث نامتوازن شدن نیروی کار می‌شود. به عبارت دیگر در بخش‌های گوناگون بازار کار ما با مساله بیش کیفی (overqualified) مواجه هستیم. به این معنی که بازار کار ایران با تحصیلات افراد مطابقت ندارد و بازار کار در بسیاری بخش‌ها نیازمند نیروی کار تحصیل کرده نیست و نیازمند نیروی کار ساده است. نتیجه اینکه موضوع سربازی از طریق قانون سربازی تاثیر غیرمستقیم مهمی را بر بازار کار و اشتغال جوانان نیز دارد. امید می‌رود با اصلاحاتی که در قانون خدمت سربازی اتفاق می‌افتد، به مرور وضعیت کمی و کیفی اشتغال جوانان این مرز و بوم و نیز کیفیت و سطح رفاه نیروهای نظامی کشور ارتقای بیشتری یابد.