نقش آموزش و خانواده در اشتغال
ادوارد سایر
استاد دانشگاه میسیسیپی جنوبی
نرخ بیکاری جوانان در خاورمیانه و شمال آفریقا بالاتر از هر منطقهای از جهان است، با توجه به ترکیبی از هرم جمعیتی جوانان، نرخ پایین رشد اشتغال بخش خصوصی و سیستم آموزشی به جوانان مهارتهای لازم برای اشتغال در قرن ۲۱ را ارائه نمیکند. در این مقاله پس از بحث در موضوع کلی برای منطقه، با استفاده از دادههای سال ۲۰۱۳ سازمان بینالمللی کار، علل اختلال در انتقال نیروی تحصیلکرده به بازار کار برای کشور فلسطین بررسی شده است.
ادوارد سایر
استاد دانشگاه میسیسیپی جنوبی
نرخ بیکاری جوانان در خاورمیانه و شمال آفریقا بالاتر از هر منطقهای از جهان است، با توجه به ترکیبی از هرم جمعیتی جوانان، نرخ پایین رشد اشتغال بخش خصوصی و سیستم آموزشی به جوانان مهارتهای لازم برای اشتغال در قرن 21 را ارائه نمیکند. در این مقاله پس از بحث در موضوع کلی برای منطقه، با استفاده از دادههای سال 2013 سازمان بینالمللی کار، علل اختلال در انتقال نیروی تحصیلکرده به بازار کار برای کشور فلسطین بررسی شده است. یافتهها نشان میدهند که میزان آموزش خود فرد و سطوح آموزشی پدر و مادر تاثیر قابل توجهی بر توانایی یک فرد جوان برای پیدا کردن کار داشته است. همچنین در این میان تحصیلات مادر موثرتر بوده است. دستاورد پژوهش نشان میدهد که نابرابری در فرصتها نه تنها در آموزش، بلکه در خروجی بازار کار نیز موثر خواهد بود.
خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) از بالاترین سطح بیکاری جوانان در جهان رنج میبرد. این بیکاری ریشههایی در نهادهای اقتصادی و سیاسی در این منطقه دارد، به نحوی که ساختار نظام آموزشی و بازار کار به گونهای است که جوانان را برای به دست آوردن مشاغل دولتی ترغیب میکند. با این حال پس از تحولات اقتصاد منطقه در دهه 80 میلادی، مشاغل بخش عمومی با نرخ رشد جوانان تحصیلکرده، رشد نکرد. دو علت برای نرخ بالای بیکاری جوانان امروز در این منطقه دیده میشود: اوج رشد جمعیت جوانان در خاورمیانه، که شرایط بیسابقهای در بازارهای کار منطقه ایجاد کرده است و عدم تطابق مهارتهایی که از سوی نظام آموزشی به افراد جوان آموخته میشود اما معمولا همسو با نیازهای کارفرمایان بخش خصوصی نیست.
در ورای این شرایط، رشد ضعیف اشتغال و دولتهای مردد در اصلاح نهادهای اقتصادی و سیاسی قرار دارد که بخش خصوصی را نیز به زنجیر کشیدهاند. طبعا دولت نیز به تنهایی پتانسیل جذب تازهواردان بازار کار را به میزان کافی ندارد. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در یک گذار جمعیتی قرار دارد، عبور از نرخ باروری بالا به نرخ باروری پایین. از مراکش تا ایران، خاورمیانه و شمال آفریقا در حال تجربه یک نسل از جوانان است و افرادی که در سن 15 تا 29 سال قرار دارند اکثریت جامعه را تشکیل میدهند. در بسیاری از کشورهای منطقه، سهم جمعیت جوان حدود 30 درصد از کل جمعیت یا بیش از آن است (در حالی که در کشورهای غربی این رقم نزدیک به 20 درصد است). این افزایش بیسابقهای به آن معنی است که سیستمهای آموزشی و بازار کار تحت فشار شدید تازهواردان است.
تجربه تونس، مصر و لیبی در سال 2011 نشان میدهد که عدم پاسخگویی به این نسل جوان میتواند یک تهدید برای جوانان به شمار رود، چرا که چنین بحرانهایی علاوه بر خود جوانان، سایر اقشار و کلیت جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. بهار عربی از سال 2011 با تظاهرات جوانان آغاز شد و در نهایت به شورش فراگیر تبدیل شده و منطقه منا را در بر گرفت. نارضایتی اصلی توسط معترضان یا حداقل برخی از آنها ناشی از شرایط اقتصادی بود. در حالی که نارضایتی زیاد از سیاستهای استبدادی موضوع اصلی بود و این سیاستها آزادیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را تحتالشعاع قرار داده بود. دو اقتصاددان به نامهای «کامپین» و «کور» مدعی شدند هزینه فرصت پایین درگیر شدن در اعتراضات، برای جوانان این منطقه، که به علت نرخ بیکاری بالا پدید آمده بود، موجب فراگیر شدن اعتراضات شد.
در یک مطالعه تجربی شرایط آموزش و اشتغال در کشور فلسطین مورد تحلیل قرار گرفته است. علاوه بر این، نقاط مشترک زیادی بین نهادهای دولتی فلسطین و سایر ملل در منطقه وجود دارد که بسیاری از آنها منجر به شکست نهادها است. مشکلات فضای کسب و کار و مقررات موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا شباهت زیادی با فلسطین داشته است. وجه مشترک بسیاری از جوانان کشورهای این منطقه با جوانان فلسطینی این است که آنها مشکلات زیادی در زمینه یافتن شغل دارند که به آن باید مشکلات اقتصاد کلان و ناتوانی دولتها را اضافه کرد.
مطالعات پیشین درخصوص فلسطین نشان میدهند که تغییراتی در قانون کار این کشور در سال 2000 برای برخی از مشاغل خاص موفقیتآمیز بوده است و همچنین این تغییرات مدت زمان جستوجوی کار را کمتر کرده است. «سایر» و« البوتمه» نشان دادند که جنسیت، سطح تحصیلات و مدرسه افراد در مدت زمان یافتن شغل در این کشور موثر بوده است. همچنین نتایج مقاله حاضر نشان میدهد، تحصیلات جوانان و اولیای آنها در انتقال فارغالتحصیلان به بازار کار موثر بوده است. در این دادهها از یک نمونه نماینده از جوانان فلسطینی و اطلاعات تحصیلی و شغلی آنها استفاده شده است.
نتایج این پژوهش تاخیر زیاد در انتقال فارغالتحصیلان به بازار کار را نشان میدهد. که عواملی چون قوانین سختگیرانه و اجباری برای کارفرمایان در بازنشستگی سر موعد و ممنوعیتهای اخراج کارکنان از مشکلات قانونی در این منطقه هستند. به علاوه رشد پایین و موانع صنعتی نیز به این موارد اضافه میشوند. از منظر نهادی آموزشهای روتین و طوطیوار در مدارس و عدم انعطاف آموزش عالی، سازگاری فارغالتحصیلان را با بازار کار تحت شعاع قرار داده است. همچنین تحصیلات پدر و مادر نیز زمان یافتن شغل را کاهش میدهد. این یافتهها با نتایج پژوهش «اگل» و «صالحی اصفهانی» درخصوص مصر و ایران سازگاری دارد که در آنها نیز تحصیلات پدر احتمال یافتن شغل را برای فرزند افزایش میدهد.
ارسال نظر