نرخ ارز و سیاست‌های پولی و مالی

پل کروگمن
موریس ابستفلد
کتاب اقتصاد بین‌الملل

فرض کنید در نظام نرخ ارز ثابت سیاست پولی اتخاذ شود. اعمال سیاست پولی انبساطی به معنای خرید اوراق قرضه توسط بانک مرکزی است که باعث کاهش نرخ بهره و قرار گرفتن آن در سطحی پایین‌تر از نرخ بهره جهانی می شود. کاهش نرخ بهره باعث می‌شود که تقاضای زیادی از طرف افراد کشور برای سرمایه‌های خارجی (خروج سرمایه) ایجاد شود. مردم تمایل دارند دارایی‌های خود را به دارایی خارجی تبدیل کنند و برای این کار به ارز نیاز دارند. به این ترتیب تقاضا برای ارز افزایش می یابد. این شرایط اقتضا می‌کند که نرخ ارز افزایش پیدا کند اما از آنجا که نظام ارزی ثابت انتخاب شده است، بانک مرکزی ناچار است برای جبران تقاضای ارز و ثبات نرخ ارز، از طریق فروش ذخایر خارجی خود به میزان مورد نیاز، در بازار ارز مداخله کرده و مانع از افزایش قیمت ارز شود که این امر منجر به کاهش عرضه پول می شود. این فرآیند تا آنجا ادامه می‌یابد که نرخ بهره مجددا با نرخ بهره جهانی برابر شود. در حقیقت منحنی LM، ابتدا به دلیل سیاست انبساطی به سمت راست جابه‌جا می‌شود، اما با مداخله بانک مرکزی در بازار ارز و در نتیجه کاهش خالص دارایی خارجی بانک مرکزی، مجددا به سمت عقب برگشته و در موقعیت قبلی خود قرار می‌گیرد. در این حالت تنها پرتفولیوی بانک مرکزی تغییر می کند. به عبارت دیگر با اعمال سیاست پولی انبساطی از آنجا که نرخ ارز و نرخ بهره نمی‌توانند تغییر کنند، متغیر درونزای دیگر هم نمی تواند تغییر کند. در این شرایط سیاست پولی در نظام ارزی ثابت، کاملا بی‌اثر خواهد بود.

سیاست پولی و نرخ ارز شناور

سیاست پولی را می‌توان با فرض نظام ارزی شناور نیز بررسی کرد. اگر در چنین نظامی سیاست پولی انبساطی در پیش گرفته شود، همانند حالت قبل، تقاضا برای ارز افزایش می‌یابد. در حالی که نظام ارزی شناور باشد، نرخ ارز افزایش می‌یابد. افزایش نرخ ارز باعث کاهش واردات و افزایش صادرات می‌شود، یعنی خالص صادرات افزایش می‌یابد. این افزایش منجر به جابه‌جایی منحنی IS به سمت راست (بالا) خواهد شد و این جابه‌جایی (افزایش نرخ ارز) تا جایی ادامه خواهد داشت که نرخ بهره داخلی مساوی نرخ بهره جهانی می‌شود. بنابراین افزایش حجم پول منجر به کاهش نرخ بهره شده که آن نیز موجب افزایش نرخ ارز می‌گردد. افزایش نرخ ارز باعث افزایش خالص صادرات شده که در نتیجه آن تولید افزایش پیدا می‌کند. با ثابت ماندن نرخ بهره در تعادل نهایی، تولید افزایش یافته، پول تزریق شده به اقتصاد را به‌طور کامل جذب می‌کند. با افزایش حجم پول، ابتدا LM به سمت راست جابه‌جا می‌شود. در این شرایط نرخ بهره کمتر از نرخ بهره جهانی است.

پس تقاضا برای ارز برای خروج سرمایه افزایش پیدا می‌کند که منجر به افزایش نرخ ارز می‌شود. این امر باعث افزایش تقاضای کالا در قالب خالص صادرات می‌شود. IS به سمت راست جابه‌جا می‌شود و نقطه تعادل جدید در سطح تولید بالاتر و نرخ بهره ثابت برقرار می‌شود. تعادل بازار پول با افزایش تولید و حجم پول و تعادل بازار محصول با افزایش نرخ ارز و تولید برقرار می‌شود سیاست مالی همانند مدل کینزی، در مدل ماندل - فلمینگ نیز می‌توان اثر سیاست مالی بر تولید را بررسی کرد. این سیاست در دو نظام نرخ ارز ثابت و شناور منجر به نتایج متفاوتی می‌شود. فرض کنید سیاست مالی انبساطی در نظام نرخ ارز ثابت اعمال شود. افزایش تقاضای محصول باعث افزایش تولید می‌شود. این امر در جابه‌جایی منحنی IS به سمت راست به ظهور می‌رسد. برای برقراری تعادل بازار پول، لازم است که نرخ بهره زیاد شود. لیکن افزایش نرخ بهره منجر به ورود سرمایه به کشور و در نتیجه کاهش قیمت ارز خواهد شد. بانک مرکزی برای ثابت نگاه داشتن نرخ ارز ناچار است با خرید ارز از بازار و افزایش ذخایر خارجی خود، وارد بازار شود. در نتیجه افزایش ذخایر خارجی، حجم پول زیاد می‌شود و تعادل بازار پول در نقطه جدیدی شکل می‌گیرد که در آن نرخ بهره معادل نرخ بهره جهانی است. لیکن حجم پول زیادتر می‌شود. به عبارت دیگر منحنی LM هم به سمت راست جابه‌جا می‌شود تا نرخ بهره تعادلی مجددا همان نرخ بهره سابق یعنی در حد نرخ بهره جهانی باشد.

سیاست مالی در نظام نرخ ارز شناور

با اجرای سیاست مالی انبساطی با افزایش تقاضای محصول، تولید افزایش می یابد. همانند حالت قبل برای برقراری تعادل در بازار پول لازم است که نرخ بهره افزایش یابد. این افزایش به معنای ورود سرمایه و بنابراین افزایش تقاضا برای پول داخلی است. این افزایش منجر به کاهش نرخ ارز می‌شود. از آنجا که در نظام ارزی شناور قرار داریم، نرخ ارز می‌تواند کم شود. کاهش نرخ ارز منجر به افزایش واردات و کاهش صادرات یعنی در نهایت کاهش خالص صادرات می‌شود که به معنای کاهش تقاضای محصول است. این فرآیند تا بازگشت تولید و نرخ بهره به حد تولید و نرخ بهره قبلی ادامه دارد. به عبارت دیگر با اعمال سیاست مالی ابتدا تقاضای محصول زیاد شده و IS به سمت راست جابه‌جا می‌شود، لیکن با تغییر نرخ ارز تقاضا برای محصول کم شده و IS به محل سابق خود باز می‌گردد. در نتیجه اعمال سیاست مالی، در نظام ارزی شناور موثر نخواهد بود.