«مثلث محال» در سیاستهای پولی
شناخت ماهیت پدیدهها و روابط بین آنها همواره یکی از مهمترین کارکردهای علم است که به کمک آن انسان قادر به تفسیر، کشف و تبیین رفتار و روند آنها برای پیشبینی و تغییر میشود. تجارت بینالملل و بازار ارز نیز همانند بسیاری از پدیدههای اقتصادی، بستری برای اندیشههای آزاد اقتصاددانان و شکلگیری تئوریهای اقتصادی آنان فراهم کرده است. یکی از مهمترین تئوریهای اقتصاد بینالملل بحث «ماندل - فلمینگ» است. چگونگی کنترل سیاست پولی و نرخ بهره، در شرایطی که نرخ ارز ثابت بوده و در عین حال جریان سرمایه نیز آزادانه وارد کشور شود، چالشی کلیدی در اجرای سیاستهای کلان اقتصادی کشورها است.
شناخت ماهیت پدیدهها و روابط بین آنها همواره یکی از مهمترین کارکردهای علم است که به کمک آن انسان قادر به تفسیر، کشف و تبیین رفتار و روند آنها برای پیشبینی و تغییر میشود. تجارت بینالملل و بازار ارز نیز همانند بسیاری از پدیدههای اقتصادی، بستری برای اندیشههای آزاد اقتصاددانان و شکلگیری تئوریهای اقتصادی آنان فراهم کرده است. یکی از مهمترین تئوریهای اقتصاد بینالملل بحث «ماندل - فلمینگ» است. چگونگی کنترل سیاست پولی و نرخ بهره، در شرایطی که نرخ ارز ثابت بوده و در عین حال جریان سرمایه نیز آزادانه وارد کشور شود، چالشی کلیدی در اجرای سیاستهای کلان اقتصادی کشورها است. فرض اساسی این است که نوعی مبادله بین سیاست پولی مستقل (تعیین نرخ بهره)، ثبات نرخ ارز و باز بودن بازار مالی برای ورود جریان سرمایه وجود دارد و تغییر یکی از این عناصر وابسته به تغییر مناسب در ترکیب دو بخش دیگر است. پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان، به تشریح معمای سهگانه «ماندل- فلمینگ» پرداخته و تحلیلهای کارشناسان درزمینه این نظریه را ارائه میکند.
ارسال نظر