قواعد مدرن دنیای رسانهها
کامبیز نوروزی
حقوقدان و مدرس حقوق رسانه
سخن گفتن از اهمیت رسانه و اثرگذاری آن در دنیای امروز، تکرار مکررات است و مثل هر سخن مکرر دیگر، ملالآور خواهد بود. در دنیای امروز، هر شخص حقیقی یا حقوقی که بخواهد در عرصه عمومی حضور داشته باشد، بهناچار باید در دنیای رسانهها با برنامه و هدف معین حضور داشته باشد. در این صورت او خواهد توانست «بودن» و «ماندن» خود را به نمایش بگذارد. اما این گام نخست است. جهان رسانه، جهانی پیچیده و دشوار است. تصویری که از هر شخص در رسانه منعکس میشود، الزاما آنی نیست که واقعا هست یا دوست دارد نمایش داده شود.
کامبیز نوروزی
حقوقدان و مدرس حقوق رسانه
سخن گفتن از اهمیت رسانه و اثرگذاری آن در دنیای امروز، تکرار مکررات است و مثل هر سخن مکرر دیگر، ملالآور خواهد بود. در دنیای امروز، هر شخص حقیقی یا حقوقی که بخواهد در عرصه عمومی حضور داشته باشد، بهناچار باید در دنیای رسانهها با برنامه و هدف معین حضور داشته باشد. در این صورت او خواهد توانست «بودن» و «ماندن» خود را به نمایش بگذارد. اما این گام نخست است. جهان رسانه، جهانی پیچیده و دشوار است. تصویری که از هر شخص در رسانه منعکس میشود، الزاما آنی نیست که واقعا هست یا دوست دارد نمایش داده شود. تصویر رسانهای آدمها و کارهایشان، محصول و برآیند چیزی است که در فضای رسانهای منعکس میشود. دشواری کار از همینجا آغاز میشود. کسانی که به دلیل موقعیتهای ممتاز در معرض انتخاب و داوری مستمر مردم و جامعه هستند و برای استمرار حضور خود باید در رابطه متقابل با جامعه و مردم قرار گیرند، در چنین فضایی کاری سخت و بغرنج دارند. برای این گروه وجود برنامه رسانهای، راهبرد رسانهای و گروه قدرتمند مشاوران رسانهای، ضرورتی حیاتی دارد تا بتوانند خود را آنگونه که خود میخواهند، نه آنگونه که رقیبان میطلبند، نشان دهند.
کجا چه بگویند یا سکوت کنند یا چقدر بگویند یا چگونه بگویند و با رسانهها چگونه ارتباط برقرار کنند. جامعه را چگونه در فضای رسانهای شده امروز از آنچه کردهاند یا خواهند کرد آگاه کنند، با رقبا یا مخالفان خود در عرصه عمومی چگونه مواجه شوند، کی و کجا حمله یا دفاع کنند و ... از ابتداییترین کارهایی است که باید مستمرا و لحظه به لحظه طراحی و برنامهریزی شود. معمولا سطوح عالی حکومتی بیشترین نیاز را دارند به اینکه از برجستهترین و قدرتمندترین خدمات مشورتی و اجرایی رسانهای برخوردار باشند. با این حال از زمانی که دولت یازدهم زمام امور کشور را در دست گرفته است، به نظر میرسد گروهی که در نهاد ریاست جمهوری متکفل تامین خدمات رسانهای ریاست جمهوری شدهاند چندان به عمق و گستره وظایفی که به حسب نوع کار برعهده دارند، چیرگی حرفهای نداشتهاند. این را میتوان از مشکلاتی که در فضای رسانهای برای رئیسجمهوری میسازند و معمولا با انفعال مواجه میشود، استنباط کرد.
مساله این نیست که رئیسجمهوری در فضای رسانهای تنهاست. رسانههای متعددی وجود دارند که در چارچوب وظایف حرفهای خود کارها و مشکلات دولت را میبینند و طرح میکنند و اجمالا در طیف رسانههای حامی دولت قرار میگیرند. این کاری است که رسانهها با طبع علایق سیاسی، فکری و فرهنگی خود انجام میدهند. اما چیزی که مغفول مانده، این است که چهره سیاسی - اجتماعی - فرهنگی و عملکرد و سخن رئیسجمهور، پیش از آنکه رسانهای شود، باید تحت مشورتهای رسانهای باشد. بهعنوان مثال میتوان از اقدامات اقتصادی دولت یاد کرد. رسانهها هریک سخنی و تحلیلی در این باب ارائه میدهند. معلوم است که هدف رسانهای این است که جلوهای مثبت و درخشان ارائه شود، اما سیاست رسانهای دولت در این زمینه چیست و چگونه و با چه برنامهای میخواهد این هدف رسانهای را پیش ببرد؟ خصوصا اینکه دنیای رسانهای امروز به دوسه کانال تلویزیونی و چند روزنامه منحصر نمیشود. تعداد فراوان تلویزیون داخلی و خارجی و بی نهایت سایت و اپلیکیشنهایی مانند تلگرام، نظام رفتاری و اثرگذاری رسانهای را بهطورکلی دگرگون ساخته است.
توسعه فعالیتهای رسانهای در ایران و تحول بنیادین در فناوری ارتباطات، جایی برای آن نگذاشته است که با یکی دو سخنرانی یا اطلاعیه کاری در رسانهها پیش برود. یک تایید و تکذیب متعارف رسمی یا یک لبخند در برابر خبرنگاران، تاثیری در فضای رسانهای دیگر ندارد. هر اندازه حقوق و آزادی رسانهها توسعه یابد و فناوری ارتباطات پیشرفت کند، اهمیت و دشواری و ظرافت این اقدامات بیشتر میشود. نگاهی به وضعیت سه سال گذشته حکایت از آن دارد که حسن روحانی از این خدمات تا اندازه زیادی بیبهره مانده است. پشت و جلوی صحنه، نشانی از حضور چنین خدمات رسانهای به رئیسجمهور دیده نمیشود. اگر هوشمندی خود روحانی یا همراهیهای حامیان او نبود، رسانههای مخالف دولت، بیپاسخ میماندند. هرچند که هنوز هم پیدا نیست در این رقابت رسانه موازنه به کدام سو است. مواضعی که در مسائل اساسی در قلمروهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی از سوی دستگاههای مختلف دولت اتخاذ و منتشر میشود، گاه آنقدر متناقض است که گویی هریک مستقل از یکدیگرند و اتصالی به یک دولت واحد و یک رئیسجمهوری ندارند.
یکی از اقتصاد بازار سخن میگوید، دیگری از حاکمیت دولت بر اقتصاد. یکی از آزادی تشکلها میگوید و دیگری از مهار تشکلها. در اعلام آمارهای فساد، گاه مانند یک گوینده یا نویسنده عادی رفتار میکنند بیآنکه به آثار و عوارض یا حتی میزان دقت در آمارها و اخبار آن توجهی شود و ... اینها نشانههای متقنی از این است که سیاست و راهبرد رسانهای معین و تعریفشده حرفهای وجود ندارد که قادر به هماهنگ ساختن آهنگهایی باشد که نواخته میشوند. چیزی میشود شبیه ارکستری که هر نوازنده نوای خود را مینوازد. در دنیای سیاست در جامعه امروز ایران، رقابت یک واقعیت انکارناپذیر است و از قواعد خود تبعیت میکند. دنیای رسانه، دنیایی است که این رقابت را برصحنه تماشای تماشاگران، یعنی مردم میگذارد. صحنه رسانه بیحضور خبرگان و پروردگانی که رسانه را بشناسند و صحنه را بدانند، تماشاگری نخواهد داشت.
ارسال نظر