بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی

دکتر موسی غنی‌نژاد
اقتصاددان

دولت به‌طور کلی در حوزه رسانه‌ای تاکنون عملکرد ضعیفی داشته است. به نظر می‌رسد چگونگی ارتباطی که دولت می‌تواند با افکار عمومی برقرار کند به درستی تعریف نشده است. در نتیجه عملکرد دولت در این زمینه مطلوب نیست به‌طوری که نتوانسته دستاوردهای خود را در زمینه‌های مختلف از جمله در عرصه اقتصادی برای مردم توضیح دهد. مشکل ارتباط مردمی از آغاز به کار دولت یازدهم، گریبانگیر دولت روحانی بوده است. برخی سیاست‌ها همچون به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای و اجرای برجام، کنترل تورم و افزایش صادرات نفتی کشور، بسیار موفقیت‌آمیز بود، اما در همین حوزه‌ها هم ابتکار عمل را مخالفان به‌دست گرفتند و به جای اینکه این موارد به‌عنوان دستاوردهای دولت معرفی شوند و مردم نیز آنها را قدر بدانند، بیشتر به دستاویزی برای انتقاد از دولت تبدیل شده‌اند. تیم رسانه‌ای دولت از ابتدا نقاط ضعف جدی داشت و این مساله هنوز هم ادامه دارد. البته نباید از نظر دور داشت که در صورت حضور روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96، احتمال شکست او در انتخابات بسیار اندک است، اما آنچه ممکن است اتفاق بیفتد این است که پایگاه اجتماعی دولت در انتخابات سال آتی لطمه ببیند. ولی به هر صورت با توجه به دستاوردهای اقتصادی و سیاست خارجی، به نظر می‌رسد وزن مطلوب و مناسبی را که دولت باید در میان افکار عمومی داشته باشد، در حال حاضر ندارد.

دولت در زمینه مسائل عمیق‌تر همچون افزایش آگاهی و دانش عمومی از مسائل و جریان‌های اقتصادی نیز دستاورد درخوری نداشته است. البته این مشکل جنبه‌های مختلفی دارد. ما شاهد اجماع مطلوبی در تیم اقتصادی دولت نیستیم و همه دولتمردان اقتصادی، دیدگاه واحدی ندارند. برای مثال عده‌ای از ابتدا موافق پرداخت یارانه‌ها بودند و عده‌ای نیز اصلاح و حتی حذف یارانه‌ها را دنبال می‌کردند. بنابراین یکی از ضعف‌های دولت در عملکرد اقتصادی را می‌توان ناشی از نبود انسجام در درون تیم اقتصادی دولت دانست که طرح این ضعف در رسانه‌های عمومی به جایگاهش در افکار عمومی لطمه می‌زند. تیم رسانه‌ای دولت باید لطمه ناشی از این ناهماهنگی را به اطلاع مسوولان دولتی برساند و برای آن چاره‌جویی کند. خلاصه کلام اینکه تیم رسانه‌ای دولت دکتر روحانی ارتباط مناسبی را با مردم برقرار نکرده و این مساله در حوزه‌های اقتصادی دارای مصداق‌های زیادی است. در سایر حوزه‌ها نیز شرایط مشابهی را می‌توان مشاهده کرد.

بخشی از این نقصان شاید به این مساله برگردد که دولت از ابزار‌هایی که بالقوه در اختیار دارد به‌صورت کافی و کارآمد استفاده نمی‌کند. البته همکاری رسانه‌های عمومی همچون صدا و سیما با دولت نه تنها همدلانه نیست بلکه حتی در مواردی مواضع انتقادی آن برای دولت چالش‌آفرین است. بنابراین دولت از یک ابزار مهم رسانه‌ای محروم است و ظاهرا کاری هم در این زمینه از عهده‌اش بر‌نمی‌آید. در سایر کشورهای دنیا، رادیو و تلویزیون دولتی به‌صورت همدلانه‌ای دیدگاه‌های دولت را پوشش می‌دهند که البته این همراهی هیچگاه چشم بسته و بی‌قید و شرط نیست، اما نحوه انعکاس اخبار حداقل بی‌طرفانه است. ولی در ایران دولت ابزاری مانند شبکه رادیو و تلویزیونی در اختیار ندارد و متاسفانه در اندیشه فراهم کردن جایگزینی هم برای آن نیست. حال که دولت همراهی همدلانه صدا وسیما را در اختیار ندارد، می‌تواند رسانه‌های خاص خود را حداقل در شبکه‌های اجتماعی گسترش دهد و دیدگاه‌های خود را در زمینه‌های مختلف از این طریق در اختیار مردم قرار دهد. بی عملی در این گونه موارد موجب تضعیف پایگاه اجتماعی دولت در بین مردم شده است.

با توجه به آنچه ذکر شد شاید بتوان دو توصیه برای اصلاح معضل مورد اشاره مطرح ساخت. نخست اینکه مجموعه دولتمردان مسوول باید فعل و قول واحد و منسجمی داشته باشند. وزرا و مسوولان اجرایی نباید یکدیگر را نزد افکار عمومی نقد کنند. اگر هم نقدی وجود دارد باید در داخل دولت صورت گیرد. دوم اینکه دولت ضعف خود در استفاده مطلوب از صداوسیما را باید از طریق دیگری جبران کند. دولت درخصوص استفاده از ابزارهایی همچون شبکه‌های اجتماعی که به‌وسیله آنها می‌تواند دیدگاه‌ها و سیاست‌های خود را با مردم در میان بگذارد، باید قوی‌تر و فعالانه‌تر عمل کند. تعلل در این خصوص و رفتار منفعلانه یقینا به پایگاه اجتماعی دولت لطمه بیشتری خواهد زد.