عملکرد رسانهای دولت یازدهم
شهابالدین رحیمی: پس از استقرار دولت یازدهم در سال ۹۲ بسیاری از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی در حوزههای مختلف از جمله فرهنگ، اقتصاد و سیاست خارجی در فضا و رویکرد متفاوتی دنبال شد و اکنون پس از گذشت سه سال، بسیاری از دستاوردهای دولت با حمله رسانهای مخالفان سیاستهای کلی دولت، آن را با چالش مواجه کرده است. روحانی عمدتا با وعدههای اقتصادی توانست از دیگر رقبای خود پیشی بگیرد. به گونهای که برجام، مهمترین اقدام سیاست خارجی دولت یازدهم نیز عمدتا در مسیر استدلالهایی چون بهبود شرایط اقتصادی، در میان مردم معنا پیدا کرد.
شهابالدین رحیمی: پس از استقرار دولت یازدهم در سال ۹۲ بسیاری از وعدههای انتخاباتی حسن روحانی در حوزههای مختلف از جمله فرهنگ، اقتصاد و سیاست خارجی در فضا و رویکرد متفاوتی دنبال شد و اکنون پس از گذشت سه سال، بسیاری از دستاوردهای دولت با حمله رسانهای مخالفان سیاستهای کلی دولت، آن را با چالش مواجه کرده است. روحانی عمدتا با وعدههای اقتصادی توانست از دیگر رقبای خود پیشی بگیرد. به گونهای که برجام، مهمترین اقدام سیاست خارجی دولت یازدهم نیز عمدتا در مسیر استدلالهایی چون بهبود شرایط اقتصادی، در میان مردم معنا پیدا کرد.
در این میان بسیاری از کارشناسان معتقدند ذهنیت مردم درخصوص عملکرد دولت در حوزههای گوناگون بهدلیل ضعف فعالیت مسوولان رسانهای دولت آنگونه که باید شایسته دولت نیست. همان طور که به یاد داریم، دولت با شعار اعتدالگرایی به پیروزی رسید و تا کنون سعی کرده این گفتمان را ترویج کند. اگر در سطح کلان بپذیریم گفتمان اعتدال باید بهعنوان یک هدف برای استراتژی ارتباطی دولت یازدهم مورد توجه قرار گیرد، اکنون زمان آن فرا رسیده تا ارزیابی مناسبی از عملکرد سه ساله دولت صورت گیرد. اما آنچه امروز شاهد آن هستیم فعالیتهای پراکنده رسانهای دولت است که نبود یک استراتژی دقیق رسانهای را نمایان میکند. فعالیت رسانهای ارکان مختلف دولت به گونهای است که گویی بخشهای مختلف دولت درک درستی از وظایف خود ندارند و وظایفی که عملا در هر دولتی به عهده وزرا و سایر اعضای کابینه است، روی دوش شخص رئیسجمهور سنگینی میکند.
در صورتی که با وجود یک استراتژی ارتباطی، اعضای دولت جایگاه خود را در مسیر رسیدن به اهداف رسانهای خواهند دانست و شاهد نخواهیم بود که دولتی با دستاوردهای قابل قبول، در مقابل مخالفان با چالش جدی مواجه شود. درخصوص مسائل اقتصادی نیز دولت با مسائل سختتر و به مراتب پیچیدهتری مواجه است. چرا که مسائل فرهنگی دخالت فراوانی در آن دارند. به عبارت دیگر فهم اقتصادی درخصوص ابعاد مختلف آن نیاز به فرهنگسازی عمیقی دارد که در صورت نبود آن اقتصاد کشور لطمه خواهد دید، همانگونه که درخصوص مواردی چون مسکن مهر، یارانهها و وامهای زودبازده لطمه دید. حال باید دید دولت در حوزه اقتصادی در یک سال باقی مانده میتواند با نهادهای فرهنگی که در اختیار دارد به فرهنگسازی بپردازد و سعی در اجتماعی کردن هر چه بیشتر مفاهیم اقتصادی داشته باشد؟ در طرف مقابل سیاستهای پوپولیستی وجود دارد که با وعده یارانه ۲۵۰ هزار تومانی، قصد دارد مدیریت اقتصاد کشور را دوباره در دست بگیرد. در این میان دولت نیز نهادهای فرهنگی محدودی را در اختیار دارد و با نهادهای محدود خود میتواند آگاهسازی مردم را پیگیری کند.
ارسال نظر