واهمه از شوک «ترامپ»

اکونومیست

کاندیدای مورد حمایت طبقه کارگران سفید در رقابت‌های انتخاباتی آمریکا مردی است که با هواپیمای شخصی به نقاط مختلف سفر می‌کند و در پنت هاوس خود در ساختمانی که نامش روی آن طلاکوب شده، با خبرگزاری‌ها و روزنامه‌نگاران مصاحبه می‌کند. سیاست‌های او معمولا در یک توییت کوچک خلاصه می‌شود: «ساخت یک دیوار، کاهش مهاجرت مسلمانان، ناتو باید وارد جنگ با تروریست‌ها شود و از آن حمایت کند.» لیست کردن این موارد راحت است، اما درک آن خیلی سخت. سخنرانی ۸ آگوست او در مورد سیاست‌های اقتصادی فرصتی بود برای آشنایی بیشتر با ابزارها و روش‌هایی که او قصد دارد با آنها وعده رشد اقتصادی و بهبود وضعیت بازار کار را محقق کند.

اما افسوس که او حتی وقتی در مورد جزئیات برنامه‌های خود حرف می‌زند، چیزی به‌دست نمی‌آید. در واقع به‌نظر می‌رسد او فاقد یک استراتژی فکر شده و مشخص یا یک سیاست مدون و عمیق اقتصادی است. گویا سیاست‌های او به جای استفاده از یک فکر بکر بیشتر از توفان‌های ذهنی (brainstorming) در هیاهوهای انتخاباتی شکل می‌گیرد. او برای اقتصاد نقاشی‌هایی در ذهن دارد که هیچ کدام با واقعیت هماهنگی ندارد. او می‌گوید کار کمیاب است، فقر در حال گسترش است و درآمدها راکد شده است، اما واقعیت چیز دیگری است. آمریکا قوی‌ترین اقتصاد جهان است، نرخ بیکاری در این کشور تنها ۹/ ۴ درصد بوده و میزان فقر اگرچه بالاست، اما روند آن از سال ۲۰۱۲ کاهشی بوده است.

از سوی دیگر متوسط درآمد واقعی طی دو سال گذشته ۵ درصد افزایش یافته است. البته بزرگنمایی مشکلات اقتصادی امری رایج میان مخالفان سیاسی است؛ به‌گونه‌ای‌که آنها ریشه تمام مشکلات اقتصادی را در نتیجه سیاست‌های اقتصادی سیستم حاکم می‌دانند؛ ترامپ حتی پا را فراتر می‌گذارد و می‌گوید آمار اشتغال جعلی است. اما به‌نظر می‌رسد در حال حاضر حتی کاهش تولیدات صنعتی بیشتر ناشی از مسائل واقعی اقتصاد از جمله کاهش مشارکت نیروی کار است. درمانی که او پیشنهاد می‌دهد، بهتر از تشخیص اولیه نیست؛ او برای بهبود رشد و تقویت اقتصاد کشور قول داده که اقتصاد را از قوانین طاقت‌فرسای دولتی نجات دهد و دریافت مالیات را قطع کند. برای مثال بنا به دلایلی که تنها او می‌داند، قصد دارد برای بهبود تغییرات آب و هوا، قوانین و مقررات فدرال در بخش انرژی و خودرو را اصلاح کند. در مورد مالیات او طرح ویران‌کننده‌ای را دنبال می‌کند. او قول داده که حداکثر نرخ مالیات درآمدی را از ۶/ ۳۹ درصد به ۳۳ درصد کاهش دهد و در عین حال مالیات شرکت‌ها را بیش از ۵۰ درصد کاهش دهد، اما هیچ برنامه‌ای برای چگونگی جبران این بلندپروازی‌ها ندارد. بدترین بخش نقشه‌های اقتصادی ترامپ، سیاست‌های تجاری و بازرگانی اوست. اگر برنامه‌های او اجرایی شود و آمریکا تعرفه‌هایی را بر واردات از چین و مکزیک اعمال کند، بازار کار بر خلاف ادعاهای ترامپ با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود. آمار‌های اشتغال صنعتی نشان می‌دهد که برخلاف تصور، واردات نقش کمی در بروز بیکاری داشته و رشد تکنولوژی عامل اصلی آن بوده است. در هر حال به‌نظر می‌رسد پیشنهادهای او اشتغال و زندگی میلیون‌ها آمریکایی را تهدید می‌کند.

شکی نیست که نفس کردار و رفتار ترامپ به‌منزله رئیس‌جمهوری می‌تواند نوسانات بزرگی را در عرصه سیاست و اقتصاد آمریکا ایجاد کند و همین واقعیت کافی است تا صاحبان سرمایه از انتخاب چنین آدمی به ریاست‌جمهوری نگران باشند. مشخصا در سطح اقتصادی، نظر سرمایه‌داران مالی آمریکا روشن است. وال‌استریت از نامزدی کلینتون حمایت می‌کند؛ سه بانک از پنج بانک بزرگ آمریکا به کلینتون کمک مالی کرده‌اند، حال آنکه در انتخابات چهار سال پیش چهار بانک از پنج بانک بزرگ به میت رامنی نامزد جمهوری خواهان کمک مالی داده بودند. برخی مجموعه سیاست‌های اقتصادی او را «ترامپونومیک» نامیده‌اند. «ترامپونومیک» از سه جزء اصلی تشکیل شده است: کاهش شدید مالیات‌ها که به نفع ثروتمندان تمام می‌شود، اصلاحات شدید در قوانین مهاجرت که شامل اخراج میلیون‌ها نفر از کارگرانی می‌شود که مدارکشان کامل نیست و اقدامات حمایتی مانند وضع تعرفه‌های سنگین برای واردات کالاها از مبدا چین و مکزیک. پیش‌بینی می‌شود عملی شدن وعده‌های ترامپ منجر به رکودی اقتصادی در سال ۲۰۱۸ آغاز خواهد شد که تا سال ۲۰۲۰ هم تداوم پیدا می‌کند و موجب افت ۴/ ۲ درصدی در تولید ناخالص داخلی (GDP) ایالات متحده آمریکا می‌شود.

در ارزیابی که از مخاطرات جهانی سال ۲۰۱۶ انجام شد، دونالد ترامپ به‌عنوان یکی از ۱۰ تهدید بزرگ جهان شناخته شد. در این ارزیابی که پرخطرترین مخاطرات جهانی را در مقیاسی از یک تا ۲۵ نمره‌‌گذاری و رتبه‌‌بندی می‌کند، ترامپ در کنار تهدید داعش نمره ۱۲ را اخذ کرد. مواردی همچون خصومت ترامپ با تجارت آزاد، اتهام‌زنی به چین برای کنترل نرخ ارز، حمایت از کشتن خانواده تروریست‌ها و ارائه طرحی برای ورود نیروهای آمریکا به خاک سوریه جهت مبارزه با داعش و مصادره نفت این کشور، باعث شده ترامپ به یکی از بحران‌های بالقوه پیش‌روی جهان تبدیل شود.

رابرت پاول، مدیر بخش تحقیقات تهدیدات جهانی اکونومیست معتقد است: «دونالد ترامپ مانند سایر قدرت‌طلبان تاریخ که با دستکاری فرآیندهای دموکراتیک به مقام می‌رسند، استقبال از خشونت و درگیری، استفاده از قدرت برای مقابله با خصومت‌های شخصی، تحقیر و مقابله با مطبوعات آزاد، قلع و قمع سیاه‌پوستان و غیرمسیحیان و عوام‌فریبی و سوء‌استفاده از افکار عمومی از مهم‌ترین برنامه‌های او است.» او معتقد است: «اظهارات ترامپ علیه مسلمانان هدیه‌ای به تروریست‌هایی است که در کشورهای مختلف خاورمیانه سعی در جذب افراد بیشتر دارند. از سوی دیگر امکان وقوع یک جنگ تجاری بسیار بالا است؛ چراکه شخصی که بسیاری از محصولاتش در چین ساخته می‌شوند قصد دارد یک جنگ تجاری با چین به راه بیندازد.»