تقابل جهانی شدن و ملیگرایی
امیر شاملویی: به نظر میرسد جهان غرب پس از مدتها با پدیدهای روبهرو شده است که بر روابط میان این کشورها تاثیر عمیقی خواهد گذاشت. نخستین ضربه به اروپای متحد را بریتانیا وارد آورد و با خروج این کشور از اتحادیه اروپا اکنون مباحثی مطرح است که اساسا این اتحادیه تا چه اندازه دوام دارد. با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی در زمان بحران مالی جهانی و نیز شرایط نامناسب فعلی، جنگ در خاورمیانه و هجوم میلیونها آواره و پناهنده به کشورهای اروپایی، مردم این کشورها به این فکر میکنند که امنیت، اقتصاد و شغل آنها در حال به خطر افتادن است.
امیر شاملویی: به نظر میرسد جهان غرب پس از مدتها با پدیدهای روبهرو شده است که بر روابط میان این کشورها تاثیر عمیقی خواهد گذاشت. نخستین ضربه به اروپای متحد را بریتانیا وارد آورد و با خروج این کشور از اتحادیه اروپا اکنون مباحثی مطرح است که اساسا این اتحادیه تا چه اندازه دوام دارد. با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی در زمان بحران مالی جهانی و نیز شرایط نامناسب فعلی، جنگ در خاورمیانه و هجوم میلیونها آواره و پناهنده به کشورهای اروپایی، مردم این کشورها به این فکر میکنند که امنیت، اقتصاد و شغل آنها در حال به خطر افتادن است.
مردم بیشتر دلیل این خطر را نیز همانند ساکنان بریتانیا، از اتحادیه اروپا میدانند که با قوانین خود از جمله ورود پناهندگان، این کشورها را دچار مشکل میکند. اگر به گوشه و کنار جهان نگاه کنیم خواهیم دید که احزاب راست افراطی که غالبا ملی گرا، ضد مهاجرت و ضد اتحادیه اروپا هستند در سالهای اخیر قدرت قابل توجهی گرفتهاند و در انتخابات ملی در حال اشغال پارلمانها و حتی برنامه برای تعیین ریاست جمهور هستند. شاید اروپاییها به این نتیجه رسیدهاند که ملی گرایی مشکلات نسبتا کمتری با حالت اتحادیهای دارد و در حال تلاش برای بازگرداندن قدرتها از اتحادیه اروپا به دولتهای ملی خود هستند. در همین مورد گزارشی نیز از سوی سازمان تحقیقاتی پیایدبلیو منتشر شده است که چنین نتیجهای را تایید میکند. یعنی در کشورهایی مانند یونان، تمایل زیادی برای جدا شدن از بقیه بخشهای اتحادیه اروپا و سپردن قدرت به دولت ملی وجود دارد. پس از آن نیز، کشورهای سوئد، هلند، آلمان و مجارستان قرار دارند. علاوه بر این، میتوان مشاهده کرد که بسیاری از کشورهای اروپایی در حال تمرکز برای حل مسائل خود هستند.
برای مثال، یونان، مجارستان، ایتالیا، لهستان، فرانسه و هلند به ترتیب بیشترین میزان سعی در حل مسائل درونمرزی خود را داشتهاند. به نظر میرسد جهانیشدن تبعاتی در پی داشته است که برخی از کشورها را در تصمیم خود برای ادامه چنین نظمی سست کرده است. این وضعیت میتواند اتحادیه اروپا را در شرایط بدی قرار دهد و موجب تقسیمبندی این اتحادیه شود. البته علاوه بر اروپا، امروزه ایالات متحده آمریکا نیز تقریبا چنین وضعیتی را تجربه میکنند. با این حال، هنوز تا تحقق این شکست در فرآیند جهانی شدن راه زیادی باقی است و با توجه به ماهیت پویای مسائل اجتماعی، اتخاذ سیاستهای مناسب و بهبود وضعیت اقتصادی در قاره سبز میتواند موجب بازگشت محبوبیت به حزبهای میانهرو که چندان در دستهبندی احزاب ملی گرا قرار ندارند و از تصمیمات آنان حمایت نمیکنند، شود. به نظر میرسد به قول فرید زکریا، تحلیلگر معروف، عصر رویارویی چپ و راست تمام شده و زمان مواجهه بسته بودن علیه باز بودن کشورها فرا رسیده است. در ادامه به بررسی وضعیت روند قدرتگیری راست افراطی در اروپا که عموما احزابی ملیگرا هستند، میپردازیم و در مورد هر کشور نیز اندک توضیحاتی میدهیم.
ارسال نظر