تبعات اقتصادی «بوکوحرام»
رابرت لونی
فارین پالیسی
نیجریه اکنون یکی از بزرگترین اقتصادهای قاره آفریقا به شمار میرود اما همچنان این پرسش وجود دارد که چگونه به مأمن تروریستها تبدیل شده است؟ چگونه بخت و اقبال یک کشور در چند ماه میتواند تغییر کند؟ نیجریه در سال ۲۰۱۴ در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد قاره آفریقا بود و میزان تولید ناخالص داخلی آن از سایر کشورهای این قاره بیشتر شده بود. با این حال، این رویا دوام چندانی نداشت. در ماههای آتی، بحران بوکوحرام شدت گرفت، تنش در تمامی این کشور افزایش یافت و تا حدودی اثربخشی درآمدهایی را که به دلیل افزایش قیمت نفت در سالهای پیش ایجاد شده بود، تیره کرد.
رابرت لونی
فارین پالیسی
نیجریه اکنون یکی از بزرگترین اقتصادهای قاره آفریقا به شمار میرود اما همچنان این پرسش وجود دارد که چگونه به مأمن تروریستها تبدیل شده است؟ چگونه بخت و اقبال یک کشور در چند ماه میتواند تغییر کند؟ نیجریه در سال 2014 در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد قاره آفریقا بود و میزان تولید ناخالص داخلی آن از سایر کشورهای این قاره بیشتر شده بود. با این حال، این رویا دوام چندانی نداشت. در ماههای آتی، بحران بوکوحرام شدت گرفت، تنش در تمامی این کشور افزایش یافت و تا حدودی اثربخشی درآمدهایی را که به دلیل افزایش قیمت نفت در سالهای پیش ایجاد شده بود، تیره کرد. اثر دیگری که این تشدید خشونتها از سوی افراطگرایان نیجریهای در این کشور داشت، این بود که رتبه شاخص صلح این کشور را در رده 122 از میان 126 کشور مورد بررسی قرار داده بود. این مساله برای سرمایهگذاران بسیار مهم است و ریسک موجود در این کشور بر وضعیت تولید ناخالص داخلی اثرگذار است. اما بوکوحرام چگونه در این کشور تا این اندازه رخنه کرده است؟ در زیر برخی از این موارد ذکر شده و مورد بررسی قرار میگیرد.
روزگاری نیکلاس سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه هشدار داده بود که هیچ چیز مخربتر از شکاف میان درک مردم از رفاه اقتصاد روزمره آنان و آنچه سیاستمداران و آماردانان در مورد اقتصاد به مردم میگویند، وجود ندارد. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، حقیقت تلخی در ادامه برای نیجریه به وقوع خواهد پیوست، یعنی نیجریه به رغم ثروت فراوان خود، نتوانسته است استانداردهای زندگی را برای اکثر ساکنان و جمعیت خود بهبود ببخشد. زندگی در بزرگترین اقتصاد قاره آفریقا با مشکلات فراوانی روبهرو است. حکومت ناکارآمد نیجریه اصلیترین نقش را در ممانعت از توسعه این کشور داشته است. معمولا وقتی کشوری توسعه پیدا میکند و اقتصادش مقاومتر میشود، بهبودی پایدار در شرایط حکمرانی آن اتفاق میافتد. اما پیشرفت در نیجریه از زمان بازگشت دموکراسی به این کشور در سال 1999 بسیار کم و کوچک بوده است. طبق گزارش بانک جهانی در مورد شاخصهای حکمرانی در سال 2012 وضعیت این کشور به خصوص از نظر حاکمیت قانون وخیم بود. از نظر کارآیی دولت و شکاف در فساد نیز در قیاس با آفریقای جنوبی وضعیت بسیار نامناسب بود. طنز ماجرا اینجا است که پس از تبدیل این کشور به دموکراسی، رتبه پاسخگویی آن بین سالهای 2000 تا 2012 با افت نیز مواجه شد.
درست یا غلط، گزارشهایی پیرامون گم شدن پول حاصل از فروش نفت ظن بیشتر مردم نیجریه را تایید کرد: نظام حکومتی مزایایی برای نخبگان فراهم میکند که هزینه آن را عموم مردم میپردازند. با توجه به اینکه 63 درصد جمعیت این کشور زیر 25 سال سن دارد و بنابراین نیجریه سرزمین جوانی محسوب میشود، بیکاری 37 درصدی جوانان این کشور را با مشکلاتی مواجه کرده است. این وضعیت در ناحیه شمالی که از نظر اقتصادی سرکوب شده و تبدیل به مامنی برای ستیزهجویان تروریست بوکوحرام شده بیش از جنوب پر رونق، وخیم است. ایالتهای شمال شرقی این کشور که تحت عملیات تروریستی و فعالیتهای بوکوحرام قرار گرفتهاند، اقتصادی دارند که عمدتا بر پایه پارچه و صنایع روغن نخل است. این فعالیتهای اقتصادی در دهه 1970 میلادی وقتی که تمرکز سرمایهگذاری به سوی صنایع نفتی جنوب نیجریه انتقال یافت، دچار رکود شدند و بعدها در میانه 1990 بیش از پیش آسیب دیدند، درست در زمانی که جهانیشدن با واردات ارزان همچون سیلی این کشور را در بر میگرفت.
امروزه استانهای شمالی این کشور، در میان فقیرترین مناطق در نیجریه هستند و نرخ فقر در این مناطق به 60 تا 70 درصد و میزان بیکاری در آنها به 35 درصد میرسد. در ایالت بورنو که محل تولد بوکوحرام است، تنها 2 درصد از کودکان زیر 2 سال واکسینه هستند، 83 درصد از جوانان بیسوادند و 5/ 48 درصد از کودکان به مدرسه نمیروند. این در حالی است که بیکاری، بیسوادی و برخی موارد دیگر مستقیما موجب نمیشود که جوانان رو به خشونت یا گروههای افراطگرا بیاورند. با این وجود، چنین عواملی برای ایدئولوژی افراطگرای بوکوحرام مخاطبانی فراهم کردهاند. بوکوحرام که میتوان معنای آن را «حرام بودن تحصیل به روش غربی» ترجمه کرد، در این مناطق شمالی ریشه دوانده است. این گروه در ابتدای فعالیتش زیرزمینی نبود و خشونت را در راستای اهداف خود قرار نداده بود اما با روش تحصیل به شیوه غربی مخالف بود. در ادامه با برخوردهایی که میان اعضای این گروه و پلیس در سال 2009 رخ داد کم کم این گروه ماهیتی زیرزمینی به خود گرفت. این در حالی بود که گروههای ارتشی پیش از زیرزمینی شدن این گروه مسجد اصلی آنان را تخریب کرده و رئیس آنان محمد یوسف را دستگیر کرده بودند. برخی از محققان نتایج رفتارهای بالا و شکلگیری چنین وضعیت اقتصادی را در شکلگیری بوکوحرام موثر میدانند.
ارسال نظر