مکس فیشر

واشنگتن‌پست

وقتی در مورد تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا صحبت می‌شود، اغلب سخن از پروژه اروپایی مستمر پس از جنگ جهانی دوم به میان می‌آید که تلاش داشت تا این قاره را از نظر سیاسی و اقتصادی متحد کند، اما در روزهای گذشته به‌نظر می‌رسد که مساله اساسی‌تری در خطر قرار گرفته باشد: بریتانیا به‌عنوان دولتی چندملیتی.

پادشاهی متحده بریتانیا و ایرلند شمالی کشورهایی هستند که از چند ملت تشکیل شده‌اند که از نظر سیاسی و قانونی مجزا هستند؛ اما تحت یک دولت مشترک قرار دارند. این سیستم دولتی نسبت به اتحادیه اروپا ضعف‌های کمتری، به‌دلیل کوچکتر و پایدارتر بودن داشته است. اما بحرانی که اخیرا پس از برگزاری رفراندوم مربوط به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به‌پا کرده است سبب شده تا این احتمال وجود داشته باشد که اتحادیه اروپای نسبتا جوان، اتحاد ۳۰۰ ساله میان کشورهای پادشاهی متحد را از بین ببرد. مدت زیادی است که تنش سیاسی بین ۴ ملت تشکیل‌دهنده بریتانیا وجود دارد، اما رفراندوم برگزیت که برای پرسیدن نظر مردم بریتانیا درخصوص خروج این کشور از اتحادیه اروپا صورت گرفت، راه‌هایی را گسترده است که ممکن است بازگشتی از آنها در کار نباشد و اعضای این کشور دیگر نخواهند با هم متحد باشند. انگلستان و ولز رای به ترک اتحادیه اروپا دادند. این در حالی است که سیاستمداران اسکاتلند و ایرلند شمالی این بحث را عنوان کرده‌اند که ملت آنان بریتانیا را ترک خواهد کرد تا بتوانند در اتحادیه اروپا باقی بمانند.

دکلان کارنی، رئیس حزب سیاسی «سین فین» که قانون‌گذارانی در ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند دارد و بر اتحاد مجدد دو ایرلند تاکید کرده است، می‌گوید: «این پیامد به‌شدت چشم‌انداز سیاسی را در این منطقه در شمال ایرلند تغییر می‌دهد.» آقای کارنی می‌گوید که حزب وی در جست‌وجوی رفراندومی است تا ایرلند شمالی بتواند با ترک بریتانیا به جمهوری ایرلند بپیوندد و یک کشور مستقل تشکیل دهد (که عضو اتحادیه اروپا است).

اسکاتلند در رفراندومی که در سال ۲۰۱۴ برگزار شد، پیشنهاد ترک بریتانیا را رد کرد. بخشی از این تصمیم به آن سبب بود که دشوار بود اسکاتلند بتواند به‌عنوان یک کشور مستقل به اتحادیه اروپا ملحق شود و از نظر اقتصادی دچار زیان‌هایی می‌شد. در روز جمعه گذشته پس از رفراندوم برگزیت، نیکلا استورجن وزیر اول اسکاتلند به حزب خود گفت: «قانونی را آماده کنید تا یک رفراندوم استقلال جدید برگزار کنیم.» در اسکاتلند و ایرلند شمالی، دعوت به ترک بریتانیا ممکن است ناشی از مزایای اقتصادی عضویت در اتحادیه اروپا باشد، اما آنها همچنین با خواسته‌های استقلال‌طلبانه که بسیار پیش از این نیز داشته‌اند، ترکیب شده و قدرت مضاعفی پیدا می‌کنند.

با این همه، جهان بیشتر چند قرن اخیر را صرف سازماندهی خود تحت اصولی که هر کشور سرنوشت خود را تعیین کند، کرده است و مردم آن کشورها نقش مهمی در هویت مشترک آن کشور ایفا می‌کنند. برای مثال ایتالیا و ایتالیایی‌های دهه ۱۸۷۰، الجزایری‌های سال ۱۹۶۲، تاجیکستان در سال ۱۹۹۱ و برخی دیگر از این موارد را می‌توان مثال زد.

رای انگلیسی‌ها بیشترین اثر را در میان مردم بریتانیا بر ترک اتحادیه اروپا داشته است. در حالی که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که رشد فزاینده مخالفت با مهاجرت یا کسانی که به اتحادیه اروپا شک داشته‌اند، موثرترین عامل پیروزی هواداران برگزیت بوده است. در دهه‌های اخیر، پادشاهی متحده بریتانیا اتحاد خود را با ملل غیر انگلیسی حفظ کرده و به آنها اجازه خودمختاری بیشتر و ایجاد نهادهای مستقل را داده است. دشوار است که اهمیت رای‌دهندگان را به یکی از موفق‌ترین نهادهای دولتی چندملیتی جهان که منجر به ترک بزرگ‌ترین دولت چندملیتی جهان شده است، نادیده بینگاریم.

اتحادیه اروپا به صراحت مشکلاتی در هویت ملی و سیاسی خود یافته است. بریتانیا، که سست‌‌ترین عضو آن بود، نیز با چنین مشکلاتی زودتر و موفق‌تر روبه‌رو شده است. اکنون بریتانیا می‌تواند این پروژه را کنار بگذارد یا به نحوی با اتحادیه اروپا توافقات دیگری برقرار کند، اما هر چه باشد چند ملیتی بودن بریتانیا موجب بروز مشکلاتی برای این جزیره شده است و اسکاتلند و ایرلند شمالی اشتیاقی از خود نشان می‌دهند تا حتی اگر شده همکاری قدیمی خود با بریتانیا را قطع کنند تا در اتحادیه اروپا باقی بمانند.