تاریخ بلندمرتبهسازی
علیرضا احسانفر
شهرساز
بهطور حتم روزی که هوشنگ خانشقاقی ساختمان ۱۰ طبقه مجاور میدان (چهارراه) مخبرالدوله را میساخت در تصورش نمیگنجید که «اولین» باشد در میدانی که «ته» ندارد. ساختمانی ۱۰ طبقه که تا هشت سال بعد - زمان ساخت ساختمان پلاسکو در همان نزدیکی - به تنهایی در چشمانداز تهران در حال مدرن شدن خودنمایی میکرد. امروزه و بعد از قریب به ۶۰ سال گوشه و کنار شهر تهران از نمای دور ساختمانهای بلند و نیمه بلندی را به چشم میآورد که در طول این کمتر از شش دهه قد برافراشتهاند و پس از این زمان هم قطعا بر تعداد آنها افزوده خواهد شد.
علیرضا احسانفر
شهرساز
بهطور حتم روزی که هوشنگ خانشقاقی ساختمان ۱۰ طبقه مجاور میدان (چهارراه) مخبرالدوله را میساخت در تصورش نمیگنجید که «اولین» باشد در میدانی که «ته» ندارد. ساختمانی ۱۰ طبقه که تا هشت سال بعد - زمان ساخت ساختمان پلاسکو در همان نزدیکی - به تنهایی در چشمانداز تهران در حال مدرن شدن خودنمایی میکرد. امروزه و بعد از قریب به ۶۰ سال گوشه و کنار شهر تهران از نمای دور ساختمانهای بلند و نیمه بلندی را به چشم میآورد که در طول این کمتر از شش دهه قد برافراشتهاند و پس از این زمان هم قطعا بر تعداد آنها افزوده خواهد شد.
تا قبل از قرن ۱۹، بناهای مرتفع منحصر بودند به عبادتگاهها، اهرام، قلعهها، آمفی تئاترها، مسجدها و کلیساها که بیشتر نماد قدرت قلمداد میشدند. در روم باستان در ساختمانهای بلند از مصالحی مقاوم در ساخت و سازها استفاده میشد بهطوری که رومیها حتی توانستند ساختمانهای ۱۰ طبقه بنا کنند و این اتفاق را نیز میتوان به میل به «قدرتنمایی» رومیان در معماری و هنرشان مربوط دانست. از سوی دیگر قرنها است که در معماری مشرق زمین و در سرزمینهای اسلامی به خصوص در حوزه مغربی آن، خانههایی تا ارتفاع ۳۰ متر و ۸ طبقه صرفا با خشت خام بالا میرود که الزامات اقلیمی مهمترین دلیل برای این پیشامد است. با آغاز قرن ۱۹، رفته رفته اسکلت فلزی جای سازه بنایی سنگین را در ساخت بناهای چند طبقه گرفت. همزمان با انقلاب صنعتی که شهرنشینی و رشد شتابان جمعیت را به همراه آورد، انبوهسازی ساختمانها و مسکن رواج و رونق بیشتری یافت. از سوی دیگر اختراع آسانسور هم محدودیت ارتفاع ساختمان به ۵ طبقه را از بین برد. اولین آسانسور امن را الیشا اوتیس در سال ۱۸۵۴ در نمایشگاه نیویورک عرضه کرد. بهطور کلی در دوران مدرن، تحول در ساخت ابنیه بلندمرتبه را میتوان به چند دوره اصلی تقسیم کرد:
1- تحول اولیه از سال 1880 تا 1900 در شیکاگو: بلوکهایی متشکل از ساختمانهای بلندمرتبه بامی مسطح و حجمی مکعب که تا ۲۰ طبقه هم میرسید./ 2- احداث برجهای بسیار بلند در نیویورک: در نیویورک آسمانخراشها بهصورتی فراتر از نشانههای شهری هم درآمدند و از سال ۱۹۲۵ تا جنگ جهانی دوم شکلی پلکانی داشتند./ 3- تحول ساخت بلندمرتبهها با شروع جنبش مدرنیسم: در دوره مدرن تکنولوژی تا سطح هنر ارتقا یافت آنچنانکه احداث ساختمانهای بلند در این دوره از حیث شکل و محتوا تحولی دوباره یافت./ 4- دوره معاصر: امروزه که دیگر محدودیتهای فناوری و منابع مالی به کمترین میزان اهمیت خود رسیده، بلندمرتبهسازی به مرتبهای فراتر از گذشته دست یافته و شاید نمود تکنولوژی، توان اقتصادی و اجرایی، شاخص بودن معماری و سازه نیز جزو الزامات تعریف و اجرای ساختمانهای بلندمرتبه در دوره اخیر باشد. نهایتا بیش از تمامی علل در همه این دوران، احداث بلندمرتبهها را میتوان ناشی از زمینههای اقتصادی دانست. نخستین بناهای بلند در تهران بهعنوان نمادهایی از ورود مدرنیته به تهران و ایران و در عین حال بهعنوان مجرای ورود کشور به فضای نوین شهرنشینی شناخته میشدند. مهمترین نمونههای ساخت و سازهای بلندمرتبه در تهران در سالهای ابتدایی را میتوان به اختصار به شرح زیر برشمرد:
تکبناهای مرتفع ساخته شده تا قبل از دهه 1340: ساختمان ۱۰ طبقه مهندس هوشنگ خانشقاقی، ساختمان پلاسکو و آلومینیوم که هردو متعلق به یک مالک بوده و به یک صورت ساخته شد، ساختمان بانک کار (ساختمان بورس) که توسط عبدالعزیز فرمانفرمائیان طراحی و ساخته شد و مواردی از این دست که در تهران آن روزگار جدا از هم و بدون ضابطه و نظارت خاصی ساخته شدند. مجموعه ساختمانهای بهجتآباد: نخستین مجموعه بلندمرتبه مسکونی در تهران مجموعه بهجتآباد بود که در سالهای ۱۳۴۹-۱۳۴۳ ساخته شد. ساخت این مجموعه پس از تدوین و تصویب قانون تملک آپارتمانها در سال ۱۳۴۳ برای تشویق احداث ساختمانهای بلند مسکونی آغاز شد. طرفه آنکه این ساختمانها روی زاغههای آن روز بهجتآباد ساخته شد که طی این فرآیند ساکنان آن مجبور به کوچ به کوی نهم آبان (سیزده آبان) شدند. جابهجایی جمعیت در این نقطه و تغییر الگوی ساکنان نماد مشخصی از تغییر دستوری در الگوهای سکونتی در پایتخت بود. ساختمانهای بلندمرتبه پراکنده ساخته شده طی دهه 1350 و 60 شمسی: در سالهای دهه ۱۳۵۰ ساخت مجموعههای مسکونی عمدتا در شمال و شمال غرب تهران آن روزگار رونق یافت که بخشی از این رخداد را میتوان در شهرک غرب (قدس) جستوجو کرد. محل استقرار و نوع این مجموعهها نشان میدهد که سیاست تشویق و ترغیب بلندمرتبهسازی هیچ نشانی از توجه به قشر محرومتر جامعه نداشت که شاید از مهمترین دلایل این امر گرانی قیمت تمامشده ساختمانهای بلندمرتبه مسکونی و نیز نحوه مداخله در برنامهریزی و ساخت این بناها بود. در همین دوره تعداد زیادی ساختمان بلندمرتبه با کاربری تجاری و اداری اعم از هتلها، بانکها و ساختمانهای اداری عمدتا در مناطق مرکزی و شمالی تهران ساخته شد.
شهرک اکباتان، شهرک آپادانا، شهرک امید و سایر موارد مشابه از نمونههای طرحهای بخش دولتی هستند. امروزه با رشد چشمگیر جمعیت و سیر صعودی مکانگزینی برخی طبقات اقتصادی در بخشهایی از شهر، کمتر کسی است که اذعان نداشته باشد تمایل به حضور در فضای محدود برخی از محلات شهر تهران و بالطبع کمبود در این فضاها که منجر به ساخت بناهای بلندمرتبه میشود، نیز نه به دلیل مطلوبیت کالبدی و عملکردی، بلکه به سبب مطلوبیتهای اجتماعی صورت میپذیرد. باید پذیرفت که نمیتوان بلندمرتبهسازی را تنها به جنبههای معمارانه و فناورانه آن محدود کرد. اینکه در حوالی سال ۱۹۳۰ یعنی حدودا ۸۵ سال قبل و در بحبوحه رکود بزرگ اقتصادی آن دوره، ساختمان امپایراستیت در نیویورک با حدود ۳۸۰ متر ارتفاع و با ظرفیت تعداد فراوانی جمعیت مراجعهکننده و ساکن روزانه ساخته میشود، قطعا دلایلی فراتر از قدرتنماییهای فناورانه و اقتصادی ایالاتمتحده در آن دوره داشته است. امتیازات اقتصادی ناشی از استقرار در مرکز تجاری و اقتصادی یک شهر مدرن در سرزمینی مدرن که الگوهای خاص خود را در نظام توسعه شهری دارد، استفاده حداکثری از زمین در مراکز حیاتی شهر را طلب میکند. در کشور ما نظیر این رخداد به شکل تو در تو شدن حجرهها و مغازهها و راستهها در بازار بزرگ هر شهر - که نمونه بسیار پیچیده آن در بازار بزرگ شهر تهران دیده میشود - رخ داده است. اگر در مراکز مهم شهرهایی نظیر نیویورک، لندن و توکیو مراکز این شهرها به محل تمرکز ساختمانهای بلندمرتبه چندصد متری تبدیل شده، موید فعالیتهای اقتصادی و ارزش بالای زمین در این حوزه است.
یکی از دلایلی که در مرکز فعالیتی شهری نظیر تهران، تاکنون شاهد احداث بناهای بلندمرتبه نبودهایم، این است که تکوین فعالیتهای اقتصادی در شهر بدانگونه که در مراکز مهم فعالیتی سایر شهرهای جهانی وجود دارد، نبوده است. از سوی دیگر همانگونه که اشاره شد نظام تکامل فعالیت در شهرهای ما ویژگیهای خود را دارد. بیشترین ساختمانهای بلندمرتبه در شهر تهران در حوزه مرکزی مشتمل بر ساختمانهای عمدتا اداری است که یا برای همین منظور ساخته شدهاند و یا اینکه از پس گذشت زمان کاربری مسکونیشان به اداری تغییر کرده است. ساختمانهایی که یا متعلق به بانکها و موسسات مالی هستند یا نهادهای دولتی که دارای امکانات مالی برجستهتری بودهاند. سوال اینجاست که اینچنین پراکندگی و نابسامانی در ساختوسازهای بلندمرتبه به چه دلیل رخ داده است؟ تمرکز و پراکندگی ساخت و سازهای بلندمرتبه چه جایگاهی در اسناد توسعه و برنامههای توسعه شهری دارد؟
بلندترین ساختمان شهر تهران و ایران برج مسکونی تهران است که ۵۶ طبقه ارتفاع دارد، این بلندترین ساختمان که با ابعادی بزرگ و حجیم در کنار یکی از بلندترین نمونههای پیش از خود قرار گرفته به خوبی نمایانگر تفاوت محسوس در پیشرفت فیزیکی در بلندمرتبهسازی نسبت به پیشینه خود است. ارتفاع ۱۶۲ متری بلندمرتبه ترین ساختمان ایران در مقایسه با ساختمانی همچون امپایر استیت که در سال ۱۹۳۰ (۸۵ سال قبل) ساخته شد و ارتفاعی معادل ۳۸۰ متر دارد کوتاه به نظر میرسد! سوال اینجاست که چرا و با چه انگیزهای ۸۵ سال قبل یعنی در حدود سالهای ۱۳۱۰ شمسی در شهر نیویورک چنین بنایی احداث میشود. پاسخ بسیار روشن است آنهم انگیزههای اقتصادی و منافع ناشی از ساخت چنین بنایی. در نظام توسعه شهری اینچنینی، مکانیابی، ضوابط و مقررات و تمهیدات مربوط به ساختوسازهای بلندمرتبه بر اساس شرایط جاری و حاکم بر تحولات توسعه شهری پیشبینی میشود. این در حالیست که همه شواهد حاکم بر نظام تحولات ساخت و سازهای بلندمرتبه در ایران، گویای این است که نهتنها نیاز واقعی و منطقی اقتصادی برای رشد ارتفاعی برخی نواحی شهری وجود ندارد، بلکه اندیشه حاکم بر نظامات توسعه شهری نیز تعهدی نسبت به هدایت و تعدیل این جریان ندارد. گویا نهتنها جریانات واقعی توسعه شهری - اعم از جریان ثروت و سرمایه - بر اساس واقعیات ملموس و موجود، بلندمرتبهسازی را بهعنوان یک نیاز واقعی به رسمیت نمیشناسد، بلکه نظام مدیریت شهری نیز تنها بهعنوان بخشی از تزئینات نمادین به ساختن بناهای بلندمرتبه میاندیشد.
ارسال نظر