برنامه‌های اقتصادی ناسازگار

پیتر اسپنس

دیلی تلگراف

اکنون رای‏دهندگان آمریکایی باید در مورد انتخاب نامزد ریاست جمهوری تقریبا مطمئن باشند. رقابت ماه نوامبر احتمالا نبردی بین هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ خواهد بود که نامزدهای انتخاب شده احزاب دموکرات و جمهوری‏خواه هستند. به هر حال، شفافیت کمی در مورد برنامه‏ها و سیاست اقتصادی هر نامزد وجود دارد. تحلیلگران بر این باورند که انتخاب قطعی رئیس‌جمهوری آتی ایالات متحده آمریکا ممکن است ریسک‏های بزرگی را در پی داشته باشد که بازارهای مالی را تهدید می‏کنند. واحد اطلاعات اکونومیست ادعا کرده است که رئیس‌جمهوری ترامپ می‌تواند همانند داعش برای اقتصاد جهانی مخرب و زیان‏بار باشد. مایکلا مارکوسن، اقتصاددان سوسیته‌جنرال می‏گوید که رقابت ریاست جمهوری همچون «فیل در تاریکی» است. عدم قطعیت ایجاد شده ناشی از آن بر همه چیز، از تصمیمات سرمایه‏گذاری گرفته تا تمایل فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره اثر گذار است. استیفن لویس، اقتصاددان ارشد ADM ISI، می‏گوید: «هر دیدگاهی به جنبه‏های میان‏مدت سرمایه‏گذاری نمی‌توانند فارغ از عوامل سیاسی در نظر گرفته شوند. به نظر می‏رسد صحنه سیاسی در ۱۲ ماه آینده به گونه‏ای بنیادین تغییر پیدا کند.»

تفاوت‏های کلینتون و ترامپ

کلینتون حامی افزایش اندازه دولت است. او مخارج و مالیات و مقررات بیشتر را ترجیح می‌دهد و طرح‏هایی در زمینه آموزش، زیرساخت، انرژی و مراقبت‏های بهداشتی دارد. ترامپ می‏گوید که برخلاف کلینتون عمل می‌کند. به هر حال او هنوز مشخص نکرده است که چگونه طرح‏های وی قصد دارند اندازه دولت را کوچک کند. این کاندیدای جمهوری‏خواه گفته بود که او مالیات‏ها را کاهش داده و مخارج مازاد را کم می‌کند، اما در فراهم آوردن جزئیات در مورد اینکه کدام مالیات و چه مخارجی کاهش می‌یابند، ناتوان بوده است. پیشنهادهای کلینتون جامعیت ندارند. مایکل لوی اقتصاددان ارشد بانک برنبرگ می‏گوید: «فهرست بلند بالای مخارج ابتکاری جدید و افزایش قابل‌ملاحظه مالیات به پیامدهای ناشی از کسری بودجه دامن می‏زند.» برای بسیاری از آمریکایی‏ها، اظهارنظرهای متفاوت دو کاندیدا در مورد سیاست مالیاتی ممکن است مهم‌ترین عامل در تصمیم‏گیری برای رای دادن آنان باشد. هر دو کاندیدا بر مالیات کمتر بر اقشار کم‏درآمد تاکید کرده‏اند اما رفتار آنان با قشر ثروتمند متفاوت است. کلینتون درصدد است تا مالیات بیشتری از اقشار پردرآمد دریافت کند و «وارونه‏سازی مالیاتی شرکت‌ها» را در دستور کار خود دارد (یعنی دریافت مالیات موجب می‌شود که دفتر مرکزی یک شرکت آمریکایی از طریق خرید یکی از رقیبان بین‏المللی به کشور دیگری با مالیات پایین‏تر منتقل شود، در حالی که اکثر عملیات شرکت در همان کشور با مالیات بالا باقی می‏ماند). ترامپ ترجیح می‌دهد که بر ساده‏سازی و تسهیل اساسی در مورد کدهای مالیاتی تمرکز کند. برخلاف کلینتون، او می‏خواهد مالیات شرکت‌ها در آمریکا را از ۳۵ درصد به ۱۵ درصد کاهش دهد. او همچنین درصدد کاهش تعداد دسته‏های مالیات‏ستانی از ۷ گروه به ۴ گروه است که برای اقشار کم‏درآمد مالیات صفر خواهد بود. همچنین در حالی که ترامپ استدلال می‌کند که کاهش مالیات بر درآمد از نظر درآمد مالیاتی خنثی است، لویس به برآوردهایی اشاره می‌کند که طرح‏های نامزدهای جمهوری‏خواهان می‌تواند ۱۰ تریلیون دلار (معادل با ۷ تریلیون پوند) در دهه آینده به کسری بودجه دولت فدرال اضافه کنند.

هیاهو در مورد معاهدات تجاری

از آنجا که ترامپ به‌عنوان یک کاندیدای عجیب و غریب معروف شده است، گمان می‏رود که اشتراک کمی با کلینتون که سیاستمداری کهنه‏کار است، داشته باشد.با این وجود در مورد تجارت هر دو کاندیدا نظر یکسانی دارند. لوی می‏گوید که تمامی کاندیداهای پیش‌روی ریاست جمهوری ۲۰۱۶ به شکل عجیبی مخالف تجارت آزاد هستند، به رغم آنکه ساز و کارهای بسیار متفاوتی دارند. ترامپ با تجارت بین‏الملل رویارویی می‌کند و اعلام کرده که چین یک «متقلب ارزی» است و جریمه‏های سنگینی را بر مکزیک اعمال می‌کند. این دو اقتصاد جزو بزرگ‌ترین شرکای تجاری آمریکا به شمار می‏روند. لوی می‏گوید که «پیشنهادهای وی حداقل برای تجارت بین‏الملل می‌تواند بسیار مخرب و زیان‏بار باشد.» موقعیتی که کلینتون در مورد تجارت اتخاذ کرده چندان مستقیم و سرراست نیست اما پیشنهادهای وی ممکن است به همان اندازه اجرای بسیاری ازبخش‌های آن را غیرممکن سازد. او از همکاری بیشتر با کسانی که در معاهدات تجاری زیان دیده‏اند و حمایت‏های بیشتر از کارگران و حقوق بشر سخن می‏گوید. اتخاذ دیدگاه‏های ترامپ و کلینتون احتمالا میخ آخر را بر تابوت قرارداد همکاری کشورهای حاشیه اقیانوس آرام (TPP) که بین ایالات متحده آمریکا و ۱۱ کشور دیگر منعقد شده است، خواهد کوفت. لویس می‏گوید: «این کار احتمالا به سطح مشارکت و همکاری بالایی از سرمایه سیاسی لازم دارد تا کنگره را متقاعد کند که پیمان همکاری کشورهای حاشیه اقیانوس آرام را بپذیرد و هیچ یک از برندگان فعلی انتخابات به نظر نمی‏رسد درصدد انجام چنین تلاشی باشند.» با در معرض خطر قرار گرفتن معاهده همکاری کشورهای حاشیه اقیانوس آرام، همکاری‏های سرمایه‏گذاری و تجاری بین کشورهای اقیانوس اطلس (TTIP)، (این معاهده بین ایالات متحده آمریکا و اروپا پیشنهاد شده است) احتمال کمتری دارد که پیشرفت خاصی داشته باشد و به نتیجه برسد.

انتظارات غیرواقعی

لوی می‏گوید: «هرکسی که در انتخابات نهایی ماه نوامبر پیروز کارزار شود، مجموعه سازگاری از طرح‏هایی برای مخارج ندارد.» وی در ادامه می‏افزاید: «هیچ یک از طرح‏های مالیاتی و مخارج کاندیداها پیامدهای ناشی از بودجه فدرال دولت خود را در نظر نمی‏گیرند. این امر به ویژه در مورد پیشنهادهای ترامپ مصداق دارد.» بسیاری امیدوارند که بازوهای دیگر دولت ایالات متحده آمریکا قادر به کنترل و کاستن از پیشنهادها و طرح‏های رادیکال‏تر پیروز انتخابات باشند. زیرا وقتی سوگند ریاست جمهوری یاد شود، هیچ یک از کاندیداها احتمالا از پیاده‏سازی وعده‏های انتخاباتی خود به‌صورت آزادانه لذت نمی‏برند. پل داناوان، یکی از اقتصاددانان بانک سرمایه‏گذاری یوبی‏اس (UBS)، اشاره می‌کند که ایالات متحده آمریکا در ماه نوامبر نه با یک انتخابات، بلکه با بیش از ۳۰ هزار انتخابات مواجه است. وی می‏گوید: «آنچه در کنگره اتفاق می‏افتد، می‌تواند تفاوت زیادی با آن چیزی داشته باشد که در رقابت انتخاباتی برای فتح کاخ سفید روی می‌دهد.»