بیش از ۱۵ سال از تشکیل نهاد شوراهای شهر و روستاها برای نظارت بر نحوه اداره شهرها از سوی دولت‌های محلی می‌گذرد. اکنون این پرسش می‌تواند مطرح شود که فلسفه وجودی و نقش شوراها در مدیریت شهری چیست؟ آیا شوراها به عنوان نمایندگان مردم در طول چهار دوره عمر خود توانسته‌اند حقوق شهروندی را احیا کنند؟

براساس قانون تاسیس شوراهای شهر و روستاها، مهم‌ترین محورهای تکلیفی برای این نهاد مدنی- حاکمیتی شامل نظارت، مقررات‌گذاری، هماهنگی، جلوگیری از تبعیض و رفع نابرابری‌های محلی و جلب مشارکت مردم در اداره امور و خدمات‌رسانی عنوان شده است. اولین و البته مهم‌ترین کارکرد شورای شهر تهران نظارت بر عملکرد شهرداری است. این وظیفه در سه سطح قبل از اجرا، حین اجرا و بعد از اجرا قابل بررسی است. به عبارت روشن‌تر شورای شهر تهران در همه حوزه‌ها و ماموریت‌های شش‌گانه مدیریت شهری ‌باید این سه سطح را برای اجرای وظیفه‌ای که قانون‌گذار برعهده آن گذاشته است، انجام دهد؛ اما واقعیت این است که با گذشت حدود ۱۵ سال از عمر شورای شهر تهران چارچوب‌های نظارتی شورا بر شهر و شهرداری و مدیریت شهری تعریف نشده و عملا شورای شهر بر فرآیندها و ساختارهای این سه بخش تسلط ندارد و نظارت شورای شهر، موردی است و مهم‌تر آنکه نظارت در چارچوب و ناشی از گزارش‌های نهاد اجرایی است. بعد نظارتی شورا در هیچ یک از سه دوره کاری این نهاد نتوانسته نمره قبولی بگیرد. بسیاری از کارشناسان شهری معتقدند نظارت در سه دوره نخست کاملا بی معنا و در دوره کنونی حیات شورا محدود به نظارت‌های موردی شده است. از این رو از کارشناسان حوزه شهری و اعضای شورای شهر این سوال را پرسیده‌ایم که برای عبور از بن بست نظارتی در شورای شهر چه راهکاری باید مدنظر قرار گیرد.