دستکاری بازار با سیگنالهای هیجانی
محمد احمدی
مشاور و مدرس سرمایهگذاری
پیتر لینچ، سرمایهگذار معروفی است که عمده شهرتش را به خاطر عملکرد رویایی و فوقالعاده در بازار سهام به دست آورد. وی در بازه سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰، بهطور متوسط سالانه ۲ /۲۹ درصد بازده کسب کرد، یعنی بازدهی دو برابر متوسط شاخص بورس آمریکا. به بیان دیگر در بورس تهران شخصی باید به مدت ۱۳ سال و بهطور متوسط سالانه حدود ۸۶درصد بازده کسب کند تا عملکردی شبیه وی داشته باشد! او در این بازه زمانی دارایی تحت مدیریت خود را از ۱۸ میلیون دلار به ۱۴ میلیارد دلار رساند.
محمد احمدی
مشاور و مدرس سرمایهگذاری
پیتر لینچ، سرمایهگذار معروفی است که عمده شهرتش را به خاطر عملکرد رویایی و فوقالعاده در بازار سهام به دست آورد. وی در بازه سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰، بهطور متوسط سالانه ۲ /۲۹ درصد بازده کسب کرد، یعنی بازدهی دو برابر متوسط شاخص بورس آمریکا. به بیان دیگر در بورس تهران شخصی باید به مدت ۱۳ سال و بهطور متوسط سالانه حدود ۸۶درصد بازده کسب کند تا عملکردی شبیه وی داشته باشد! او در این بازه زمانی دارایی تحت مدیریت خود را از ۱۸ میلیون دلار به ۱۴ میلیارد دلار رساند. اما لازمه چنین عملکرد فوقالعادهای در بورس چیست؟ وی میگوید: «اگر شما در بازار سهام فعال هستید، باید بدانید که بازده منفی در بازار امری است طبیعی. گاهی بازده منفی چنان شدید است که میتوان آن را سقوط نامید. به بیان سادهتر، از دست دادن مقدار زیادی از ثروت در این بازار طبیعی است. هیچکس نمیتواند زمان این سقوطها را همیشه و بهصورت دقیق پیشبینی کند. اگر شما تحمل این شرایط غیرقابل اجتناب را ندارید، بازار سهام جای شما نیست. مغز تنها عضو مهم و تاثیرگذار در این بازار نیست، فعالیت در بازار سهام جرات نیز میخواهد. در بازار سهام صبر مهم است. در این بازار، زمان در کنار شماست و گذشت آن بسیاری از مشکلات را حل میکند.» (نقل به مضمون)
اما بازیگران بورس ما، در این مدت نشان دادند که به گفتهها و شنیدهها علاقه بیشتری دارند. در بازار مثبت تا میتوانند از شرایط پس از برجام و آینده اقتصاد و قطبی شدن صنعت خودرو و... میگویند و میشنوند، اما در بازار منفی همه از مشکلات ساختاری بازار و رفتار فلان مسوول و ضعف فلان وزیر میگویند. سود بازار را به هوش و ذکاوت شخصی و ضررهای آن را به ضعف و سست عنصری مسوولان منتسب میکنند. برای کاهش بازده بازار در این مدت دلایل مختلفی میتوان ذکر کرد، میتوان درخصوص ابهامات قانونی درخصوص افزایش سرمایه شرکتها در سال جدید گفت، میتوان از پمپاژ اخبار منفی به بازار سهام سخن گفت، میتوان از خروج نقدینگی هوشمند از بازار و کاهش حجم شدید معاملات سخن به میان آورد، میتوان کاهش نیافتن سود بانکی در عمل را مسوول این مشکلات دانست و بسیاری دلایل دیگر. اما فراموش نکنیم که ما سرمایهگذاران نیز مسوول هستیم، باید بیاموزیم که ابزارهای ارزشگذاری میتوانند در یافتن نقاط ورود یا خروج در سرمایهگذاری به ما کمک کنند، بیاموزیم که تحلیل تکنیکال جزئیات بیشتری از ترسیم یک خط مقاومت/ حمایت یا استفاده کوتهنگرانه از اعداد فیبوناچی دارد.
ابزارهای تحلیلی را صرفا به منظور تایید خواستههای قلبی خود استفاده نکنیم بلکه همیشه در تحلیلهای خود جنبههای منفی را نیز در نظر بگیریم، خلاصه اینکه صرفا اخبار را در کانالهای مجازی بازنشر نکنیم و به صرف تکرار، آنها را منطقی و قابل دفاع ندانیم. مسوولان نیز باید به وظایف خود آشنا باشند. ابهامات زیادی درخصوص نحوه نظارت بر بازار وجود دارد، حجم دستکاری بازار و رشد/ کاهش شدید قیمتها از طریق نشر اخبار جهتدار در این چندماه اخیر بیسابقه بوده است. در حالی که خبری از برخورد با این گونه رفتارها مشاهده نمیشود. کانالهای تلگرامی زیادی در حال فروش/ ارائه رایگان سیگنال خرید سهام به افراد تازه کار هستند. بسیاری از این کانالها نه تنها مجوزی برای ارائه خدمات مشاوره سرمایهگذاری ندارند، بلکه رزومه مشخصی از آنها نیز وجود ندارد. این کانالها رفتارهای توده وار را در بازار سهام، شدت بخشیدهاند. در مقاله قبلی، هنگامی که عمده فعالان، نگاه مثبت به بازار داشتند به برخی از خطراتی که بورس را در سال ۹۵ تهدید میکنند، اشاره کردم. این نوشته را با عبارتی مشابه نوشته قبلی به پایان میبرم: «در کوتاه مدت، بازار، محلی است برای رقابت بر سر میزان محبوبیت، اما در بلندمدت بازار به وزن کشی رقبا روی خواهد آورد.» در کوتاهمدت، مصاحبهها و اعلامیهها و اخبار مثبت، رشد شدید قیمت را به دنبال میآورند، اما در بلندمدت عیار واقعی سهام، با عملکرد آنها سنجیده میشود.
ارسال نظر