افزایش قیمت برای تامین یارانه نقدی
دکتر غلامرضا کشاورز حداد
دانشیار اقتصاد در دانشگاه صنعتی شریف
یک جامعه عدالت محور باید هر آنچه در توان دارد را برای هم سطح کردن عرصه بازی در میان افرادی که برای رسیدن به موقعیتهای اجتماعی و مشارکت در تصمیمسازیهای عالی اجتماعی رقابت میکند، بهکار ببندد. علاوه بر این در رقابت برای کسب موقعیتهای اجتماعی، تمام شهروندانی که از ویژگیهای لازم برای انجام وظایف آن موقعیت اجتماعی بهرهمند هستند، باید امکان نامزدی برای آن مسوولیت را داشته باشند. مهمتر اینکه کسب این موقعیتها توسط افراد باید تنها بر پایه آن ویژگیهای شغلی لازم انجام پذیرد.
دکتر غلامرضا کشاورز حداد
دانشیار اقتصاد در دانشگاه صنعتی شریف
یک جامعه عدالت محور باید هر آنچه در توان دارد را برای هم سطح کردن عرصه بازی در میان افرادی که برای رسیدن به موقعیتهای اجتماعی و مشارکت در تصمیمسازیهای عالی اجتماعی رقابت میکند، بهکار ببندد. علاوه بر این در رقابت برای کسب موقعیتهای اجتماعی، تمام شهروندانی که از ویژگیهای لازم برای انجام وظایف آن موقعیت اجتماعی بهرهمند هستند، باید امکان نامزدی برای آن مسوولیت را داشته باشند. مهمتر اینکه کسب این موقعیتها توسط افراد باید تنها بر پایه آن ویژگیهای شغلی لازم انجام پذیرد.
نمونهای از مفهوم هم سطح کردن عرصه بازی این است که امکان برخورداری از مدارس با کیفیت برای تمام کودکان وجود داشته باشد. یا اینکه فرزندان خانوارهای کم درآمد باید امکان بهرهمندی از تغذیه سالم، خدمات بهداشتی و درمانی درخور را داشته باشند تا بتوانند پیش از مشارکت در رقابت برای کسب موقعیتهای عالی در نظام تصمیمگیری از شرایط لازم برای گرفتن این موقعیت برخوردار باشند. با این حال در یک جامعه آزاد، نباید قومیت، طرز تفکر و جنسیت، بهعنوان معیاری برای به کار گماردن افراد در موقعیتهای اجتماعی پذیرفته شود. لزوم پرداخت یارانههای نقدی، غذایی، فراهم ساختن امکانات بهداشتی، درمانی و آموزشی با کیفیت برای خانوارهای کمدرآمد در قالب اصل نخست - یعنی هم سطح ساختن عرصه بازی برای تمام شهروندان- نه تنها توجیهپذیر، بلکه در یک نگاه عدالتطلبانه برای تخصیص موهبتهایی اجتماعی ضرورتا یک ارزش است. از این رو پرداخت یارانههای موضوع بحث نهادهای تصمیمگیری، دولت و مجلس ایران برای قشرهای کمدرآمد جامعه یک سیاست عدالت ورزانه است. این دسته از سیاستها نه تنها در کشورهای با نظام سیاستی سوسیال دموکرات اجرا میشود، بلکه در کشورهای با نظام اقتصادی مبتنی بر آزادی سرمایه نیز پیجویی میشود.
جدول (۱) نشان میدهد که یارانه دریافتی توسط خانوارها در دهکهای مختلف، چه نسبتی از هزینههای انواع سوخت را از سال ۱۳۸۹ شمسی پوشش داده است. طبق این جدول، با گذشت زمان، این نسبت در دهکهای پردرآمد کاهش (به دلیل افزایش هزینهها که در مخرج کسر است) مییابد. همچنین اگر این نسبت را بین دهک اول و دهم مقایسه کنیم، با گذشت هر سال از زمان اجرای سیاست، کاهش مقدار پوشش هزینههای سوخت توسط یارانههای نقدی در دهک دهم، بیشتر از کاهش مقدار پوشش هزینههای سوخت توسط یارانههای نقدی در دهک اول است. علاوه بر این، این جدول نشان میدهد که یارانه نقدی پرداخت شده به خانوارها، بیشتر از کل هزینههای سوخت (آب، برق، گاز، بنزین و…) بوده است. بهطور مثال درآمد یارانهای خانوارهای دهک دوم هزینهای در سال ۱۳۹۰ در حدود ۵۴/ ۲ برابر هزینه مربوط به مخارج اقلام حاملهای انرژی بوده است. علاوه براین جدول (۲) نشان میدهد که درآمد دریافتی از یارانه نقدی خانوارها در سال ۱۳۹۰ در دهکهای هزینهای پایین توزیع درآمد در حدود یک دوم مخارج ماهانه دریافتکنندگان آن را تشکیل میدهد.
این نسبت در میان خانوارهای کم درآمد یک کمک هزینه قابل ملاحظهای بوده و در صورت حذف آن میتواند شوکی بر وضعیت رفاهی آنها باشد. خلاصه اینکه، سهم یارانههای نقدی در پوشش دادن هزینه ماهانه خانوارهای ایرانی در مناطق شهری و روستایی در دهکهای یک تا هفت توزیع درآمد چشمگیر بوده و این یارانهها نقش یک سیاست هم سطح سازنده عرصه بازی را ایفا کرده است. موضوع چالشبرانگیز در اجرای این سیاست چگونگی تامین منابع مالی این یارانهها است. بهطور مشخص پیشنهاد من، تامین مالی اجرای سیاست از راه تحمیل مالیات (عوارض) بر مصرف بنزین با نظام تبعیض جغرافیایی در شهرهای بزرگ و کوچک است. با توجه به اینکه زیر ساخت لازم از طریق سوختگیری بهوسیله کارت سوخت در ایران فراهم شده است، میتوان صرف نظر از اینکه اتومبیل در کدام شهر پلاکگذاری شده، برای کلیه شهروندانی که در شهرهای بزرگ از جایگاههای سوخت، اقدام به سوختگیری میکنند بهصورت سالیانه مالیات بر مصرف بنزین اخذ کرد. اگر دارنده اتومبیلی که در شهرهای بزرگ شمارهگذاری شده در هنگام سفر از یک جایگاه خارج از این شهر سوختگیری میکند، مالیات میتواند صفر یا نرخ آن کمتر از نرخ مالیات بر بنزین شهرهای بزرگ باشد. برعکس آن برای اتومبیلهای شمارهگذاری شده در شهرهای کوچک قابل اعمال است. جزئیات اجرایی باید مورد کنکاش بیشتری قرار گیرد. اجرای این طرح برتریهایی نسبت به سیاست پلکانی مجلس دارد.
1- در تمام جایگاه، بنزین به قیمت پایه عرضه میشود.
2- مصرفکنندگان بنزین در شهرهای کوچک مالیات کمتری میپردازند.
3- اتومبیلهای پر مصرف از صرفه اقتصادی خارج میشوند.
4- آلودگی در شهرهای بزرگ کاهش پیدا میکند.
5- در پایان سال هر یک از دارندگان اتومبیل با مراجعه به یک نهاد مسوول، باید اقدام به پرداخت عوارض (مالیات سبز) کنند.
6- تمایل در بهکارگیری اتومبیل در سطح شهرهای بزرگ کاهش مییابد.
7- و مهمتر اینکه آربیتراژ بنزین بین افراد کممصرف و پرمصرف وجود نخواهد داشت، چون مالیات بنزین در پایان دوره یک ساله و بهصورت یکجا پرداخت میشود و کسی که کارت سوخت خود را در اختیار دیگری قرار میدهد باید مالیات آن را هم پرداخت کند. در نتیجه انگیزه بخشش کاهش مییابد.
8- تنها مشکل این طرح این است که در جایگاههای نزدیک شهرهای بزرگ ممکن است اندکی ازدحام تقاضا ایجاد شود. با این حال میتوان استدلال کرد که این نارسایی در مقایسه با مشکلات مترتب بر قیمتگذاری پلهای یا حفظ وضع موجود چندان دردسرآفرین نیست.
ارسال نظر