ایرانیان مهاجر؛ سرمایه‌ای مهم‌تر از نفت

جهانداد معماریان

مشاور پژوهشی موسسه آسیایی غربی در آمریکا

نشانه‌های فراوان حکایت از آن دارد که «ایرانیان خارج از ایران سرمایه‌ای مهم‌تر از نفت برای کشور به شمار می‌آیند.» کافی است صفحه جست‌وجوی گوگل را باز کنیم. با کند‌وکاوی ساده ایرانیان بسیاری می‌یابیم که بر صدر برخی از بزرگ‌ترین مناصب فناورانه دنیا نشسته‌اند: رئیس هیات مدیره توییتر، امید کردستانی؛ بنیانگذار و رئیس سایت حراجی ای بی، پی‌یر امیدیار؛ مدیر ارشد فناوری اطلاعات شرکت ‌آی‌تی اند تی، حسین اسلامبولچی؛ مدیر ارشد فنی شرکت یاهو، فرزاد ناظم؛ مخترع عینک گوگل و قائم مقام مدیریت شرکت آمازون، بابک پرویز؛ معاون ارشد شرکت سیسکو، محسن معظمی؛ مدیر ارشد اجرایی شرکت اکسپیدیا، دارا خسروشاهی و بسیاری کارآفرینان و نوآوران و پیشروان دیگر در عرصه‌های گوناگون دانش و فناوری.

این سرشاری و گستردگی نخبگان خارج از کشور، گواهی است بر غنای سرمایه انسانی ایران. سرمایه چشمگیری که روزگاری است ارزش و نقش آن در تحول و اعتلای اقتصادی کشور نادیده گرفته شده. اگر نقش و جایگاه سرمایه انسانی را در نگرش‌ها و نظریه‌های جدید اقتصادی در نظر آوریم، چه بسا اهمیت این توجه و نتایج منفی بی‌توجهی به این سرمایه به‌طور خاص برجسته می‌شود.

در نخستین نظریه‌ها که در علم اقتصاد ارائه شد باور بر این بود که در یک نظام اقتصادی، بخش صنعت در بیشتر کشورهای جهان، از نقش قوی‌تری نسبت به سایر بخش‌ها برخوردار است. اما به مرور زمان، این نظریه تقویت شد که این بخش سرمایه انسانی است که موتور محرک اقتصاد و بازوی اصلی تولید است و نه صرفا بخش صنعت. بر اساس این نگرش و نظریه جدید، نیروی کار نوآور و خلاق به‌عنوان یک سرمایه طبیعی و یک دارایی به خودی خود برخوردار از ارزش است. چنین نگاهی به سرمایه انسانی در کشورهای توسعه‌یافته، مجال را برای ظهور ایده‌های نوآورانه و برجسته ساختن عواملی همچون رهبری، استعداد و نوآوری فراهم ساخته است.

چنین اقتصادی که بیش از هرچیز بر نوآوری‌های نیروی انسانی متکی است، اقتصاد نوآوری نام گرفت. اقتصاد نوآوری بر این پایه استوار است که محرک اصلی رشد اقتصادی، نه انباشت سرمایه که اقتصاد دانش‌بنیان با ترکیب نوآوری و فناوری‌های پیشرفته است. در چنین اقتصادی، اصل نوآوری و خلاقیت است و نه استفاده بیش از اندازه از منابع طبیعی و در نتیجه تخریب طبیعت؛ روشن است که نیروی ‌پیش‌برنده آن نیز دانش، کارآفرینی و فناوری‌های پیشرفته است. اقتصاد کنونی ایالات متحده نمونه بارزی از این نوع اقتصاد به شمار می‌رود. کمتر از ۲ درصد از تولید خالص آمریکا در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌شود اما بیش از ۲۱ درصد تولید ناخالص آمریکا از این شیوه اقتصادی حاصل می‌شود.

نمونه‌ای از نقش کلیدی سرمایه انسانی در رشد و اعتلای یک کشور، هندیان مهاجر در آمریکا هستند. آمریکا سرزمین مهاجران است و هندیان بخشی از مهاجران مهم در آمریکا هستند که به‌ویژه در فناوری اطلاعات جایگاهی بالا دارند. کشور هندوستان نیز در بخش فناوری اطلاعات یکی از کشورهای پیشرو در دنیا است که این امر را مدیون همین مهاجرانی است که در آمریکا و انگلستان زندگی می‌کنند. واقعیت این است که آمریکاییان هندی‌تبار که در صنعت فن آوری اطلاعات از بهترین‌ها به شمار می‌آیند، با تبادل دانش و انتقال سرمایه، هند را از یک نظام بوروکراتیک به سرزمین نوآوری و کارآفرینی تبدیل کرده‌اند. با تسهیل زمینه‌های اقتصادی و علمی و همچنین جذب سرمایه، هند موفق شد از ظرفیت‌های مهاجرانی که برای تحصیل و کار به آمریکا رفته بودند، بهره برداری کند و در یک بازه زمانی ۱۰ ساله بسیاری از آنان را به سرمایه‌گذاری و حضور مجدد در فضای اقتصادی ترغیب کند.

چنین ارتباط و پیوندی سبب شد که سهم تولید ناخالص هند در فناوری‌های پیشرفته از ۲/ ۱ درصد در سال۱۹۹۸ به ۵/ ۷درصد در سال ۲۰۱۲ برسد. این حوزه به تنهایی و به طور مستقیم برای بیش از دو و نیم میلیون نفر شغل ایجاد کرده است. به یمن این نیروی انسانی، هندوستان اکنون یکی از بزرگ‌ترین مراکز فن آوری اطلاعات در جهان به شمار می‌آید و بسیاری از سرشناسان این حوزه به کشور هندوستان تعلق دارند. همه مهاجران ساکن آمریکا به هند بازنگشتند، اما به لطف تجربه مدیریت و دانش تکنولوژی به‌طور مستقیم شرکت‌هایی را درکشورشان راه‌اندازی کردند که رقبای بزرگی برای مدل‌های موفق آمریکایی بودند. در ایران اما هنوز تدبیری اندیشه نشده است که از جامعه نخبه مهاجران که بسیاری از آنان جزو موفق‌ترین مدیران صنعت تکنولوژی آمریکا به شمار می‌روند، استفاده شود. تجربه مهاجران هندی ستایش پاره‌ای از ایرانیان موفق کارآفرین خارج از کشور را برانگیخته و به سرمشقی برای آنان تبدیل شده است. در حرکتی مشابه، در سال ۲۰۱۴ میلادی جمعی از ایرانیان متخصص در حوزه فن‌آوری‌های نوین در ایالات متحده همایشی به نام «‌ای‌بریج» دردانشگاه برکلی برپا کردند تا پاسخی درخور برای این پرسش بیابند که «چگونه می‌توان تهران را به کانون کارآفرینی منطقه تبدیل کرد؟»

به باور این گروه، پرهیز از اقتصاد مبتنی بر نفت و گرایش به اقتصاد دانش‌محور و در یک کلام «اقتصادی نوآور»، پاسخ چنین پرسشی است که با بهره‌گیری از ظرفیت سرمایه‌گذاری و تجربه و دانش ایرانیان خارج از کشور به ویژه در سیلیکون‌ولی کالیفرنیا، قابل تحقق است. «آی بریج» تکاپوی گروهی و جمعی صاحب‌نظران عرصه تکنولوژی است که در پی «تسهیل و تسریع به توسعه خلاقیت در کسب و کار و اقتصاد ایران از طریق ارتقا و آموزش کارآفرینی برای کسب و کارهای دارای فناوری‌های سطح بالا است». این تشکل غیر سیاسی و غیر دولتی می‌کوشد «به دور از هرگونه مناسبات سیاسی، صرفا مجال توسعه کارآفرینی، شناسایی فرصت‌های بدیع و استفاده از دانش و توانایی اندیشمندان و کارآفرینان ایرانی داخل و خارج از کشور را با برقراری پل ارتباطی دوطرفه فراهم آورد.»

از عمر‌ آی بریج چند صباحی بیشتر نمی‌گذرد، اما در همین زمان کوتاه نیز ایده «آی بریج» در قالب همایش، چنان گسترش یافته که اکنون با سازماندهی همایش‌های سالانه سعی در ایجاد ارتباطات منسجم‌تر با ایران دارد و می‌کوشد فرصت‌های بیشتری را برای تبادل دانش و سرمایه با ایران بیابد. آنچه در ایران از آن به‌عنوان اقتصاد مقاومتی یاد می‌شود کمابیش تعبیری دیگر از اقتصاد نوآورانه و در واقع نمونه بومی آن است که با پرهیز از اقتصاد مبتنی بر نفت و تکیه بر اقتصاد دانش‌بنیان سعی در تحول اقتصاد ایران دارد. این دو رکن اصلی اقتصاد مقاومتی پایه اقتصاد نوآورانه و بنابراین ایده اصلی ‌‌آی بریج را می‌سازد و به همین جهت می‌توان از بستری مشترک سخن گفت که امکان پیوند زدن نخبگان مهاجر با متخصصان و صاحب‌نظران داخل کشور را فراهم می‌آورد.