جاه‌طلبی «تاوارس» در بازار ایران

حسن کریمی سنجری

کارشناس صنعت خودرو

کارلوس تاوارس، مدیر ارشد شرکت پژو در ماه مارس ۲۰۱۴ در حالی بر صندلی گروه PSA تکیه زد که پیش از آن به‌عنوان مدیر اجرایی شرکت رنو و دستیار نخست کارلوس گون عملکرد قابل‌قبولی از خود نشان داده بود. تاوارس به‌قدری در رنو موفقیت‌آمیز عمل کرد که تنها خبر حضور وی در پژو- سیتروئن کافی بود تا ارزش سهام این شرکت فرانسوی را ۳ درصد افزایش دهد. شرکت پژو به‌عنوان دومین خودروساز بزرگ اروپا اگر چه فاصله معناداری به لحاظ میزان فروش با شرکت‌های رده اول دنیا دارد، اما با وجود مدیر جاه‌طلبی چون تاوارس رویاهای زیادی برای تصاحب بازارهای بیشتر، به‌ویژه در مناطق بکر کمتر توسعه یافته در سر می‌پروراند.

بازار ایران با ارزشی معادل ۲۵ میلیارد دلار، سیستم حمل‌و‌نقل درون شهری توسعه نیافته و صد البته با مشتریانی که به‌شدت عاشق خودروی شخصی هستند، یکی از همان‌هایی است که بخشی از جاه‌طلبی این مرد فرانسوی را ارضا می‌کند؛ بنابراین شاید یکی از مهم‌ترین دلایل اتصال مجدد دو شرکت پژو و ایران‌خودرو، سماجت تاوارس باشد. با توجه به رفتار غیر‌حرفه‌ای شرکت پژو در ترک ناگهانی و بدون در نظر گرفتن شرایط حساس طرف ایرانی و انتقادات شدیدی که نسبت به عملکرد فرانسوی‌ها در ایران وجود داشت کمتر کسی فکر می‌کرد که شرکت پژو بار دیگر بتواند حضور مجددی در ایران داشته باشد به‌ویژه آنکه رفع تحریم‌های خودروسازی، شرایط حضور سایر شرکت‌های بزرگ خودروسازی در ایران را فراهم ساخته بود؛ اما جهت‌گیری‌های آتی بازار خودرو در دنیا در کنار ارزش میلیارد دلاری بازار ایران آنقدر مهم بود که تاوارس تصمیم داشت به هر نحو ممکن این موقعیت جذاب را از دست ندهد. شاید همین تجربه گرانبها برای پژو باشد که سبب شده این شرکت بر پایداری قرارداد خود با روسیه به‌رغم تحریم‌های ناشی از فشارهای سیاسی وارده، اصرار ورزد؛ به‌طوری‌که تاوارس موکدا تاکید کرده که «تجربه ایران برای پژو بسیار گران تمام شده؛ به‌طوری‌که حاضر نیست این تجربه را در روسیه تکرار کند.» شرکت پژو به‌رغم افزایش میزان فروش خود از سال ۲۰۱۴ و از زمان حضور مدیر ارشد جدید خود یعنی کارلوس تاوارس، همواره نگران توسعه بازار خود به‌ویژه برای سال‌های ۲۰۲۰ به بعد بوده است که پیش‌بینی‌ها حاکی از افت تقاضای خرید خودرو در دنیا است. ضمن آنکه گروه PSA باید حاشیه سود عملیاتی خود را تا سال ۲۰۱۸ از ۲ /۰ درصد به ۲ درصد ارتقا دهد. بر این اساس این شرکت تلاش کرده در استراتژی سرمایه‌گذاری‌های خود تغییراتی را ایجاد کند؛ به‌نحوی‌که ضمن حذف مدل‌های کمتر سودآور، تنوع مدل‌های تولیدی خود را به نصف کاهش دهد.

همچنین این شرکت برای افزایش سود عملیاتی خود هزینه تحقیق و توسعه را پایین آورده و نسبت به ایجاد تحول عملیاتی در ساختارهای مالی مجموع گروه، اقداماتی را آغاز کرده است. یکی از این تحولات افزایش تیراژ مدل‌های نسبتا سودآور نظیر ۲۰۰۸ و ۳۰۱ است؛ یعنی دقیقا همان مدل‌هایی که برای تولید و فروش در ایران در نظر گرفته شده است. با این توضیحات روشن است که بازار ایران تا چه حد در مسیر هدف استراتژیک توسعه‌ای شرکت پژو و مدیر جاه‌طلب آن کارلوس تاوارس قراردارد، اما آیا ایران‌خودرو نیز به همین اندازه به میزان اهمیت بازار خود برای فرانسوی‌ها واقف است؟ این سوالی است که پاسخ آن به‌نوعی تعیین‌کننده میزان سهم‌خواهی طرف ایرانی در قرارداد منعقده است. چراکه اگر پاسخ این سوال مثبت باشد در آن‌صورت می‌توان امیدوار بود که ابعاد این قرارداد، خودروسازی ایران را در مسیر توسعه قرار دهد. شرکت ایران‌خودرو برای اینکه بتواند تولیداتی در سطح کلاس جهانی داشته باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه دست‌کم با یک یا دو شرکت‌ بزرگ خودروسازی دنیا «مشارکت پایدار» برقرار کند. شاید انتخاب پژو توسط ایران‌خودرو به وجود ساختارهای مشابه تولید و خدمات پس از فروش و نیز شکل‌گیری بخشی از شبکه مویرگی سرویس‌دهی به محصولات پژو در سراسر کشور مربوط شود و شاید هم جذابیت مفاد قرارداد منعقده باعث شده ایران‌خودرو آینده خود را در برقراری یک شراکت پایدار با پژو جست‌وجو کند، اما شرکت پژو با برنامه‌ای حساب شده و بر گرفته از «استراتژی توسعه بازار» خود، ایران‌خودرو و در واقع بازار ایران را انتخاب کرده است.

حالا دیگر قرارداد این دو شرکت بسته شده و از این پس ایران‌خودرو باید تمامی دقت و تمرکز خود را بر این معطوف کند که بندبند قرارداد به‌درستی اجرا شود؛ چراکه فرانسوی‌ها پیش از این و در اجرای قراردادی دیگر، تجربه تلخی را نصیب خودروسازی ایران کردند که اتفاقا در آن قرارداد هم، پای ایران‌خودرو وسط است. قرارداد تلخی که از طریق آن، بخشی از بازار ایران را به ثمن بخس، تحویل رنویی‌ها دادیم بدون آنکه ضمانتی برای اجرای تعهداتشان اخذ کرده باشیم. نکته جالب ماجرا اینجا است که این شرکت فرانسوی (رنو) هنوز هم در حال بهره‌برداری خود از بازار ایران است و در عین حال امیدوار است که با خودروسازی ایران نیز مشارکت مجدد داشته باشد. البته ظاهرا شرکت پژو قصد ندارد مانند همتای خود رنو عمل کند این را می‌توان از صحبت‌های تاوارس فهمید که می‌گوید «شرکت PSA قصد دارد در نوسازی پلت‌فرم‌های ایران خودرو سرمایه‌گذاری کند. این سرمایه‌گذاری به طرف ایرانی ما این امکان را می‌دهد تا محصولات تولیدی خود را به کشورهای منطقه صادر کند.»به هرحال و با در نظر گرفتن اهداف استراتژیک شرکت پژو و روحیه تحول خواه و برتری جوی مدیر ارشد آن به‌نظر می‌رسد این بار می‌توان به پژویی‌ها در اجرای تعهداتشان امید بست، به‌شرطی که طرف ایرانی نیز به دقت نشانه‌های تمایل طرف خارجی را واکاوی کرده و مورد پیگیری قراردهد. این نشانه‌ها آنقدر برجسته هستند که وقوع هر کدامشان منجر به تحولی بنیادین در یکی از زیرساخت‌های ایران‌خودرو خواهد بود؛ چراکه این بار دیگر ایران‌خودرو می‌داند که باید بازار خود را به بها به پژو واگذار کند نه به بهانه.