دلایل موفقیت چین در امر صادرات
رضا مسرور* استفاده از تکنیک الگوبرداری از بهترینها همواره در حوزههای مختلف مورد توجه کشورها و سازمانها است و در صورت توجه میتواند نتایج بارزی را ایجاد کند. در حال حاضر کشور چین با پیشی گرفتن از آلمان و آمریکا موفقترین کشور جهان در امر صادرات محسوب میشود. علل موفقیت چین در بخش صادرات و عوامل موثر در افزایش رقابتپذیری کالاهای این کشور موضوعی است که همواره مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است. در این راستا برخی از اهم دلایل موفقیت کشور چین در امر صادرات را که در سال ۲۰۱۲ میلادی از رقم ۲هزار میلیارد دلار هم تجاوز کرد، به اختصار در ادامه میآید.
رضا مسرور* استفاده از تکنیک الگوبرداری از بهترینها همواره در حوزههای مختلف مورد توجه کشورها و سازمانها است و در صورت توجه میتواند نتایج بارزی را ایجاد کند. در حال حاضر کشور چین با پیشی گرفتن از آلمان و آمریکا موفقترین کشور جهان در امر صادرات محسوب میشود. علل موفقیت چین در بخش صادرات و عوامل موثر در افزایش رقابتپذیری کالاهای این کشور موضوعی است که همواره مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است. در این راستا برخی از اهم دلایل موفقیت کشور چین در امر صادرات را که در سال ۲۰۱۲ میلادی از رقم ۲هزار میلیارد دلار هم تجاوز کرد، به اختصار در ادامه میآید. ۱- یارانههای تولید
یارانههای تولیدی مهمترین عامل رقابتپذیری کالاهای تولیدی چین در بازارهای صادراتی است. بر طبق برآورد مرکز خطمشی اقتصادی و جهانی شدن در سالهای ۲۰۰۵-۱۹۸۵ میلادی چین ۳۱۰میلیارد دلار یارانه به بخش تولید خود تزریق کرده است. اگر چه کشور چین در خلال مذاکراتی که برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی انجام داد موافقت کرد یارانههای صادراتی خود را حذف کند، اما این کشور همانند اتحادیه اروپا، ایالات متحده، ژاپن و بسیاری از کشورهای صنعتی تاکنون به این تعهد به گونه مورد انتظار جامه عمل نپوشانده است.
چینیها با توجه به نیروی کار ارزان قاعدتا باید بخش اعظمی از تولیدات را بهسوی کالاهای کارگر بر سوق دهند، اما آنها معتقدند پیروی از این روش مصالح اقتصادی آنها را تامین نمیکند. بنابراین در سالهای گذشته از طریق ورود پیچیدهترین قطعات و تجهیزات از کشورهای صنعتی و مونتاژ آنها سهم کالاهای «های تک» (تکنولوژی بالا) را در صادرات خود افزایش دادهاند و البته روش مونتاژ عمومیت نداشته و بسیاری از شرکتهای صنعتی از طریق نوآوری یا ابداع به تولید و صدور کالاهایی اقدام کردهاند که مشابه آنها در بازارهای بینالمللی وجود نداشته است.
دولت چین افزایش ارزش افزوده کالاهای صادراتی را به شدت دنبال میکنند و مشوقهای مالیاتی و سایر انگیزههای صادراتی به ویژه یارانههای تولیدی را به سمت صنایع یا واحدهای تولیدی سوق دادهاند که از طریق تغییر ساختار یا خطوط تولید توانایی افزایش ارزش افزوده اقلام صادراتی خود را دارا هستند. یارانههای تولیدی چین همه بخشهای صنعت از جمله ماشینآلات برقی، کامپیوتر و سایر فرآوردههای صنایع الکترونیک و فناوری هوا - فضا را دربرمیگیرد و کالاهای کارگربر مانند نساجی، کفش، اسباببازی و غیره نیز از این قاعده مستثنی نیستند. البته ترکیب یارانهها و میزان آنها ظرف ۱۵ سال اخیر در چین به شدت تغییر یافته است.
دولت چین (بر پایه سالنامه آماری) ظرف یک دوره ۲۰ساله بالغ بر ۳۱۰میلیارد دلار یارانه به بخش صنعت اعطا کرده است که ۱۵۹ میلیارد دلار از این رقم یارانهها مرتبط با تحقیق و توسعه و کمک به توسعه نوآوری و دستیابی به فناوریهای پیشرفته بوده است که بیتوجهی به آنها امکان حضور پایدار در بازارهای بینالمللی را منتفی کرده است.
برخی از بنگاههای صنعتی در مراحل خاصی از فعالیت خود یارانه دریافت میکنند و تعدادی از آنها هنگامی که موفق شوند خط تولید خود را تغییر دهند و از مرحله ساخت کالاهای ساده به سمت تولید کالاهای پیچیده و با ارزش افزوده بالا حرکت کنند، از این یارانهها استفاده میکنند. بیشترین یارانههای تولیدی دولت چین در حال حاضر اختصاص به شرکتهای تولیدی دارد که به ساخت کالاهای «های تک» اشتغال دارند یا در زمره شرکتهای نوآور و پرسود محسوب میشوند.
چینیها به تجربه آموختهاند که تداوم رشد بالای اقتصادی آنها به حفظ بازارهای صادراتی بستگی دارد و قطع یارانه تولیدی بزرگترین ضربه را به این بازارها وارد خواهد کرد. اما آنچه مسلم است اعطای یارانه به صورت یکنواخت و مستمر به یک واحد تولیدی- صادراتی صورت نمیگیرد و به تناسب کسب موفقیت در بازار، یارانهها کاهش مییابد، مگر آنکه شرکت موفق به نوآوریهای جدید یا افزایش سطح ارزش افزوده یا دستاورد مهم دیگری شود که برای اقتصاد کشور ضرورت دارد.
خط مشی اقتصادی چین مبین آن است که این کشور تلاش کرده با اعطای یارانههای تولیدی (که نیمی از آن صرف تامین هزینههای تحقیق و توسعه شده است) فاصله دیجیتالی خود را با جهان غرب کمتر کند. دستیابی به ذخایر عظیم ارزی از طریق صادرات، امکان انتقال فناوریهای نوین را به این کشور تسهیل کرده است.
البته هیچ کشوری نمیتواند در درازمدت از طریق اعطای یارانههای صادراتی، هر چند اگر بسیار هوشمندانه و دقیق باشد، رقابتپذیری تولیدات صادراتی خود را حفظ کند. از آنجا که کشورهای صنعتی در چارچوب مذاکرات سازمان تجارت جهانی سرانجام ناگزیر خواهند شد یارانههای صادراتی خود را به تدریج حذف کنند، چین نیز الزاما خود را با شرایط جدید تطبیق خواهدداد؛ اما به هر صورت کشور چین توانسته است تاکنون از این عامل بهنحو بسیار موثری استفاده کند.
۲- توجه به بازاریابی صادراتی
اهمیت فوقالعاده بازاریابی در فروش محصولات تولیدی بر هیچ فعال اقتصادی پوشیده نیست. بازاریابی علمی است که باید بسیار به آن توجه کرد. چینیها در زمینه بازاریابی بسیار قوی عمل کردهاند و با استفاده از متخصصان آگاه، گامهای موثری در زمینه صادرات برداشتهاند. جالب است ذکر شود که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی از هر ۱۰دانشجوی رشته MBA با گرایش بازاریابی صادراتی، در دانشگاههای معتبر آمریکا، هشت نفر آن چینی بودند. بنابراین متوجه میشویم مهارت در زمینه بازاریابی صادراتی چگونه میتواند به صادرات یک کشور کمک کند. جالب است بدانیم تاکنون این گرایش در دانشگاههای ایران وجود خارجی ندارد.
لازم است در راستای اهمیت موضوع بازاریابی یادآور شویم که ورود به بازارهای پیشرفته برای صادرکنندگان کشورهای درحال توسعه، کار سادهای نیست و بهرغم آزادسازی نسبی تجارت بینالمللی موانع متعددی در راه ورود برخی از کالاها وجود دارد؛ از جمله اینکه مالیاتها و عوارض متعددی که ارتباطی با تعرفههای گمرکی ندارد از تولیدات کشورهای در حال توسعه در مراحل توزیع اخذ میشود که قیمت کالاهای این کشورها را به طور تصنعی بالا میبرد؛ به طوری که در برخی از مواقع بهای فروش نهایی کالاهای وارد شده از کشورهای در حال توسعه بهرغم ارزان بودن نیروی کار، تنها اختلاف ناچیزی با کالاهای مشابه ساخته شده در کشورهای توسعه یافته دارد. از طرفی مصرفکنندگان کالا در کشورهای توسعه یافته همواره بر این باورند که کالاهای ساخت کشورهای در حال توسعه از کیفیت پایینتری نسبت به کالاهای مشابه ساخت کشورهای توسعه یافته برخوردار هستند و این توهم حتی در مواردی که کیفیت کالاهای ساخت کشورهای در حال توسعه به مراتب بالاتر از اقلام کشورهای توسعه یافته است، همچنان در ذهن مصرف کنندگان این کشورها باقی است. چینیها در زمینه ساخت کالاهای پیچیده و اقلامی که سهم فناوری پیشرفته در تولید آنها بالا است، توانستهاند توهم مزبور را برطرف کنند. به این ترتیب که به شرکتهای عظیم فراملی اجازه دادهاند که از طریق سرمایهگذاری در مناطق آزاد یا مناطق ویژه اقتصادی این قبیل کالاها را تحت نظارت خودشان تولید و به بازارهای بینالمللی عرضه کنند.
۳- تضعیف صوری پول ملی
در دهه ۱۹۸۰میلادی ژاپنیها با تضعیف صوری بهای پول ملی به رقابتپذیری فرآوردههای صادراتی خود و تسخیر بازارهای جهانی کمک کردند. کشور چین نیز در دهه اخیر همین خط مشی را برای حفظ رقابتپذیری کالاهای چینی در عرصه بینالملل دنبال کرده و فشارهای بینالمللی برای تصحیح نرخ برابری نتوانسته است کشوری را که بیش از میلیاردها دلار ذخیره ارزی دارد، مجاب کند که به تعیین نرخ برابری واقعی برای پول ملی خود اقدام کند.
۴- بالا بودن بهرهوری نیروی انسانی
بالا بودن بهرهوری نیروی انسانی در کنار ارزان بودن نیروی کار از عوامل اصلی رقابتپذیری کالاهای چینی محسوب میشود. در سنوات اخیر دستمزد نیروی انسانی افزایش یافته است، ولی این افزایش موجب رشد بهرهوری نیروی انسانی نیز شده است. البته در مقایسه با کشورهای غربی هنوز هم دستمزد نیروی کار در کشور چین بسیار پایین است. به عنوان مثال برخی از آمارهای رسمی حداقل سطح دستمزد در شهر شنزن که یکی از مناطق مهم اقتصادی این کشور محسوب میشود، حدود ۱۶۰دلار در ماه است. بدیهی است این موضوع به این معنی نیست که سطح دستمزد در همه نقاط چین اینقدر پایین باشد.
سخن آخر
نکته حائز اهمیتی که سیاست گذاران بخش صنعت کشور باید به آن توجه کنند، این است که وقتی عواملی بهعنوان مزیت در دنیای رقابتی امروز در بخش صنعت یک کشور وجود دارد و موجب اقتصادی شدن تولید یک کالا میشود را کنار بگذاریم و جایگزینهای مناسبی هم نداشته باشیم، موجب غیراقتصادی شدن تولید همان کالا خواهیم شد. مقولهای که با توجه به موقعیت بخش صنعت ایران در عرصه جهانی که مزیت تولید آن، نه در دانش فنی، بلکه انرژی ارزان و سطح دستمزد آن است، باید به آن توجه کرد.
*معاون اقتصادی و سرمایهگذاری سازمان منطقه آزاد ماکو و رییس سابق کارگروه رفع موانع صادرات و سرمایهگذاری مناطق آزاد و ویژه اقتصادی
ارسال نظر