دکتر فرهاد فزونی

یکم: مشفق ناشناخته‌ای در دنیای اقتصاد (۲۶/۲/۸۶) تحلیلی داشت بر عملکرد خواستاران تحول در انتخابات اتاق تهران و براساس اطلاعات خود ایراداتی را از نحوه رفتار جمع ما به رشته تحریر درآورده بود.

اولا از این اظهار لطف و تحلیل ایشان و این که ما را پیروز انتخابات اتاق تهران می‌دانند سپاسگزارم و ثانیا بسیار خوشحالم که خواستاران تحول امروزه در جامعه جایگاهی را یافته‌اند که رفتار آنان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و ثالثا نجات اتاق تهران در آن را تنها در گرو رفتار خواستاران تحول می‌شمارند و سوال می‌کنند، «موضوع این است که گروه پیروز در انتخابات چگونه رفتار کند که فرصت تحول، به یکباره چهار سال دیگر به تعویق نیفتد.» دوم: به خاطر داشته باشید که «فیل زنده‌اش صد تومان و مرده‌اش هم صد تومان» است. نیازی نیست که دو یا سه نفر از خواستاران تحول درهیات رییسه اتاق تهران باشند.حضور ۲۳ نفر نیروی پرتوان و همفکر و منسجم این گروه در جلسات هیات نمایندگان اتاق تهران اولا سنت‌گرایان را مجبور خواهد کرد که رفتاری دموکراتیک و دانش محور را پیگیری کنند همان طور که در دوره گذشته مدیریت اتاق ایران ناچار شد که برخلاف دوره‌های پیشین جلساتی را با عناوین «روسای اتاق‌ها»، «روسای اتاق‌های مشترک»‌ و ... برگزار کند ثانیا نمایندگان دولت را مجبور خواهد کرد برخلاف دوره‌های گذشته حضوری فعال در همه جلسات داشته باشند که این خود تحولی با اهمیت است و یا این که خواستاران تحول اکثریت جلسات را در اختیار خواهند داشت و باورها و خواسته‌های خود را بر کرسی خواهند نشاند. بنابراین وجود اکثریت خواستاران تحول در اتاق تهران چه د رهیات رییسه باشند و چه نباشند خود در ایجاد تحول در اتاق بسیار موثر خواهد بود.

سوم: تصور این که گروه دیگر یک دست و یا مخالف خواستاران تحول هستند فرضیه اشتباهی است. جمع انجمن مدیران صنایع کسانی هستند که جهت نجات از سنت‌گرایی حاکم بر اتاق ایران کنفدراسیون صنایع ایران را تاسیس نمودند تا برای بیان نقطه نظرات خود و به کارگیری آنها جایگاه و پایگاهی داشته باشند.

اگرچه این گروه علاقه‌ای نداشتند که هیات رییسه اتاق تهران را در اختیار خواستاران تحول بگذارند اما آشنایی‌ها با زیربنای فکری آنان نشان می‌دهد که هرگز به دنبال تحجر نخواهند رفت و در مقابل حرف حساب نخواهند ایستاد.

بنابراین در جلسات هیات‌نمایندگان این دو گروه حامیان خواسته‌های به حق یکدیگر خواهند بود و تجمیع نیروهای آنان قدرت بیشتری به بخش‌خصوصی خواهد داد.

چهارم: اشتباهی که متاسفانه بسیاری به آن دچار هستند و ریشه در تجربیات و تاثیر رفتار و نحوه عملکرد دیگر گروه‌ها و احزاب کشور دارد این است که برای خواستاران تحول رییس و رهبر و مرید و مراد می‌تراشند.خواستاران تحول یک طیف فکری و یک باور عقلایی و منطقی است.

هیچ‌یک از اعضای آن زیر پرچم و علم دیگری جمع نشده‌اند. هر کدام خود رهبرند و به حق توانایی مدیریت و هدایت گروه را دارند.استراتژی آنان استراتژی جمعی است و نه فردی و تصمیمات آنان با بهره‌گیری از رویه‌های مردم‌سالاری و خردجمعی شکل می‌گیرد و همگی در مقابل هر آنچه که اتفاق می‌افتد مسوولیت مشترک دارند.

شاید به همین دلیل باشد که این جمع اقلا هفته‌ای شش ساعت با یکدیگر به بحث و شور می‌نشینند و از نظرات یکدیگر بهره جسته و تصمیم‌گیری می‌کنند.کاری که هیچ‌یک از گروه‌های دیگر نمی‌کنند، بنابراین از نظر ما حیدری با مهرعلیزاده و فزونی فرقی ندارد و همان عملکردی را دارد که جمع خواستاران از او طلب می‌کنند.

پنجم: به خاطر داشته باشید که خواستاران تحول از مدیران شناخته شده صنعت و تجارت هستند و بدین دلیل با بسیاری از نمایندگان دولت در اتاق آشنایی و سلام و علیکی دارند.قبل از انتخابات ما با آنها مذاکراتی داشتیم و تا ظهر روز انتخابات جمع قابل توجهی از آنان را در کنار خود می‌دیدیم و صراحتا به ما می‌گفتند که از خواستاران تحول در انتخابات حمایت خواهند کرد.

چرا که ما را می‌شناسند و باورهای ما را قبول دارند و پس از انتخابات نیز گفتند که «شرمنده‌ایم».لذا یک دستور از مقامات دولتی که در یک یا دو ساعت مانده به انتخابات به آنان ابلاغ شد، رای آنان و نتیجه انتخابات را دگرگون کرد.این رویه خلاف منطق مردم‌سالاری و دور از انتظار از مدیران دولت عدالتخواه بود.

ششم: صد البته ما می‌توانستیم خزانه‌داری و منشی‌گری هیات‌رییسه را از آن خود کنیم. اما آیا اکثریت باید به حداقل قانع می‌شد؟

آیا باید با حضور کمرنگ خود در هیات‌رییسه در مسوولیت تصمیمات این هیات که اکثریت آن در دست مخالفان است شریک می‌شدیم؟

آیا باید به مخالفان اجازه می‌دادیم که در دفاع از تصمیمات خود از حضور و نام خواستاران تحول نیز استفاده کنند؟ما برخلاف آنان که به هر وسیله سعی می‌کنند که بر کرسی‌های ریاست بچسبند و به خاطر آن همه چیز را معامله می‌کنند، عاشق پست و مقام نبوده و نیستم.

بارها گفته‌ایم و تکرار هم می‌کنیم که ما باور داریم که «مساله بودن یا نبودن نیست، مساله چگونه بودن است.»

هفتم: خواستاران تحول با تفکر خلاق خود برای دستیابی به اهداف خویش و اجرایی نمودن نظرات جمع راه‌های بسیاری را می‌شناسند و هرگز از یک در بسته نهراسیده‌اند.

حضور پررنگ در هیات‌رییسه اتاق تهران تنها یکی از این راهکارها بود و ما به خوبی می‌دانیم که تمامی اتاق‌های کشور، چه تهران و چه شهرستان، به صورت یکسان، از تفکرات سنتی و تاریخ مصرف‌گذشته و نجات آنها از حاکیمت مطلق اتاق ایران است.

اگر عمری بود و پروردگار یکتا حمایت کرد، رهیافت‌های دیگری برای رسیدن به این هدف مقدس به کار خواهیم گرفت.

و من‌ا... توفیق.

عضو هیات نمایندگان اتاق تهران