هر مدیری که با سیاست‌ها هماهنگ باشد، می‌ماند

اوضاع گردشگری کشور خیلی خوب است

نفیسه آفرین‌زاد: «یک زمانی یک نفر مسوول بزرگ‌ترین مرکز سینمایی کشور بود و خود سینمایی نبود. آیا کسی به او اعتراض کرد که الان او به «غیرمتخصص» بودن ما اعتراض می‌کند؟!» سال گذشته وقتی حمید بقایی به عنوان سرپرست و سپس دبیرمرکز امور مناطق آزاد و ویژه اقتصادی منصوب شد برخی کارشناسان گمان بردند که این مناطق با توجه به سابقه مدیریتی دبیر جدید در سازمان میراث فرهنگی به حوزه گردشگری معطوف خواهند شد، اما تجربه این یک سال نشان داده که این مناطق کماکان بر مدار پیشین خود حرکت می‌کنند ضمن اینکه در این مدت شاهد تغییر و تحول گسترده در سطح مدیران این مناطق بوده‌ایم. شاید هنوز زود باشد که به سراغ عملکرد مدیران جدید این مناطق برویم، اما آمار نشان می‌دهد که میان گردش مالی تجاری مناطق ما و رقبا تفاوت بسیار است. چنانکه واردات در این مناطق ۱۰ برابر صادرات است و حجم تجارت خارجی مناطق آزاد در سال ۸۸، کمتر از ۷‌درصد تجارت خارجی کشور بوده است. دبیر مرکز امور مناطق آزاد «نبود زیرساخت‌ها» را علت این نقصان می‌داند و از آینده‌ای بهتر خبر می‌دهد.

***

طبق آمارهایی که آقای سلطانی، نماینده تام‌الاختیار وزیر بازرگانی در سازمان مناطق آزاد اعلام کرده‌اند، مناطق آزاد برخلاف تعریف اصلی آنها یعنی «محرکه صادرات بودن» به پایگاهی برای واردات تبدیل شده‌اند. به نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟

اول این که ما نماینده تام‌الاختیار هیچ دستگاهی را نمی‌پذیریم، بنابراین صرفا آمارهایی که از جانب سازمان مناطق آزاد منتشر می‌شود، مستند است.

دوم این که شاکله‌ای که در ۱۵ سال گذشته برای مناطق آزاد شکل گرفته و نسخه‌ای که برای آنها پیچیده شده بوده، به سمت واردات رفته است.

از یک‌سو، این موضوع را باید پذیرفت که کشور به واردات نیاز دارد. ضمن این که محصولاتی که از مناطق آزاد وارد می‌شود، عمدتا مواد اولیه است که واردات آنها سقف دارد و اگر در مناطق آزاد را ببندیم، این واردات از مرزهای دیگر صورت می‌گیرد؛ درحالی که درآمد اصلی این مناطق را می‌سازد.

در عین حال ما مجری واردات نیستیم، بلکه بازرگانان هستند که اگر بازار نداشته باشند، اقدام به واردات نمی‌کنند و این موضوع را من که خود کار بازرگانی کرده‌ام، به خوبی درک می‌کنم.

آیا این گفته، توجیه‌گر حجم بالای واردات به کشور نیست؟

من توجیه نمی‌کنم. کشور به یکسری واردات نیاز دارد که می‌تواند از مناطق آزاد صورت گیرد یا از مرزهای دیگر. در ضمن اگر واردات از مناطق آزاد رشد پیدا کرده، وزارت بازرگانی‌های دوره‌های قبلی هم مقصر بوده‌اند و در این زمینه صرفا نباید مناطق آزاد را محکوم کرد. این وزارت بازرگانی است که باید بازار را کنترل کند تا واردات کنترل شود.

اما کارشناسان اتفاق نظر دارند که فلسفه وجودی مناطق آزاد، صادرات است و نه واردات.

این مناطق باید هم صادرات داشته باشند و هم واردات. در بخش دوم، سقف پر شده، اما رقم صادرات از این مناطق هنوز به آنچه که باید، نرسیده که ما باید به این موضوع بپردازیم. پس اینجا ضعف از کمبود صادرات است. نگوییم واردات، صادرات ما را قبضه کرده است برای مثال، شما در یک درس نمره «۸» گرفته‌ای و در یک درس «۲۰» شده‌ای، پس شما نمره آن درسی که ۸ است را باید به ۲۰ ارتقا دهی! بنابراین اگر صادرات ما از مناطق آزاد ۱۰۰ برابر هم شود، باید سقف واردات خود را نگه داریم.

ضمن این که از جمله دلایلی که می‌توان برای توسعه نیافتگی صادرات از مناطق آزاد بیان کرد، این است که در ۱۵ سال گذشته، به‌رغم شعارهای فراوان، مجریان مناطق آزاد به دلایلی زیرساخت‌های لازم برای توسعه صادرات از مناطق آزاد را فراهم نکرده‌اند. زیرساخت‌هایی همچون بانک خارجی برای مبادلات ارزی، بیمه محصولات، زیرساخت‌های حمل و نقلی، فقدان راه‌آهن در منطقه‌ای چون چابهار که نزدیک‌ترین راه‌آهن کنونی به این منطقه، ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر فاصله دارد و... در ۱۵ سال گذشته اگر هر سال فقط ۱۵ کیلومتر آن را می‌ساختند، الان ما خیالمان راحت شده بود که چابهار روی ریل افتاده است. آنها زمینه‌های تقویت ارتباطات بین‌المللی را فراهم نکردند که این مورد آخر از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چرا که مناطق آزاد اساسا باید به معبر ترانزیت تبدیل شوند، زیرا ممکن است قدرت رقابت محصولات ما در خارج کشور آن قدر جواب ندهد که در صادرات موفق باشیم و این درحالی ست که سهم ترانزیت ما از مناطق آزاد در حال حاضر کمتر از ۷ درصد است.

حال ما از وقتی که به این سازمان آمده‌ایم، به جای اینکه خود را در دعواهای آماری که این و آن دارند درگیر کنیم، به دنبال حل کردن مشکلات بوده‌ایم.

یعنی هیچ یک از آمار اعلام شده در مورد مناطق آزاد را قبول ندارید؟

مدل گفتن آن آمارها را قبول نداریم. ضمن اینکه آمارها مربوط به زمان مدیریت خودشان بوده است و اول باید خود را در ضعف‌ها مقصر بدانند. افرادی که خود زمانی متولی بوده‌اند، حال همه تقصیرها را به گردن سیستم جدید می‌اندازند!

شما برای حل مشکلات چه اقدامی کرده‌اید؟

اولین اقدام ما تهیه سخت افزارها و نرم افزارهای توسعه ترانزیت در مناطق آزاد است که هر کدام با مشکلاتی روبه‌رو هستند. برای مثال چنانکه گفتم چالش اصلی منطقه چابهار نداشتن بندر و راه‌آهن است که برای حل این مشکل وزیر راه و ترابری را به عضویت هیات مدیره منطقه چابهار درآوردیم تا پتانسیل وزارت راه پشت کار قرار گیرد که در اولین جلسه مشترک با ایشان، مصوب شد که منابع مالی احداث راه‌آهن فهرج- چابهار، تامین و نحوه اجرای آن مشخص شود. ضمن این که توسعه بندر چابهار در سطح مناطق آزاد را در متن قانون برنامه پنجم گنجاندیم. در مورد فرودگاه مورد نیاز این منطقه نیز قرار بر این شد که فرودگاه را تا نزدیک آن منطقه گسترش دهیم که این اقدامات با توجه به زمان کم مدیریت ما شروع خوبی است.

در مورد منطقه آزاد قشم باید گفت که در خصوص پل دو کیلومتری آن که سال‌ها است روی آن بحث است، به زودی مناقصه برگزار می‌شود که بودجه سهم ۱۵ درصدی دولت هم در این میان دیده شده است.

در مورد کیش هم باید بگویم که مهم‌ترین نیاز فعلی آن، «صادرات مجدد» است که آن نیز به تاسیس بانک خارجی نیازمند است و تحقق این موضوع و سایر موضوعات مرتبط در حوزه مناطق آزاد و سیستم بانکی، منوط به عضویت یک مقام ارشد بانکی در شورای عالی مناطق آزاد است که پیرو این موضوع، ما دکتر بهمنی، رییس‌کل بانک مرکزی را به عضویت هیات مدیره منطقه آزاد کیش درآوردیم. ضمن این که کیش باید به مرکزی برای برگزاری همایش‌های جهانی تبدیل شود که در این زمینه نیز اقدامات در حال انجام است. اقدامی که در مورد ترکیب هیات مدیره مناطق آزاد هم صورت گرفته، این است که ما برخلاف گذشته، به جای شخصیت‌های حقیقی، شخصیت‌های حقوقی را به عضویت هیات مدیره این مناطق درآورده‌ایم تا تاثیرگذار باشند و جایگاه ملی و ویژه پیدا کنند به همین دلیل مصوب شده که استانداران همه استان‌هایی که دارای منطقه آزاد هستند، باید در هیات مدیره منطقه آزاد مربوطه عضو باشند.

علت تحقیق و تفحص مجلس از سازمان امور مناطق آزاد را چه می‌دانید؟

پایه این موضوع نه در زمان من، بلکه در گذشته بوده است؛ اما در هر حال اتفاق خوبی است، زیرا در این صورت به ما در جهت رفع مشکلات سیستمی این مناطق کمک می‌شود و ما از آن استقبال می‌کنیم. البته متاسفانه برخی ذهن‌ها، مهندسی نیست و به جای یافتن راهکار، صرفا مشکل و مقصر را جست و جو می‌کنند.

قانون شورای عالی مناطق آزاد از سال ۱۳۷۲ تاکنون بازنگری نشده است، ضمن اینکه یکی از چالش‌های عمده در مسیر فعالیت این مناطق، تعیین محدودیتی اجتماعی خاص برخلاف ماهیت اصلی و قانون مرجع این مناطق است. در این زمینه چه نظری دارید؟

پاسخ به این سوال با بررسی وضعیت گردشگری کشور قابل دریافت است. به رغم همه ضوابط اجتماعی خاص انکارناپذیری که در ایران وجود دارد، ما در حوزه گردشگری در سال ۸۴، ۸۰۰ هزار مسافر ورودی داشتیم که این رقم در سال‌های ۸۷ و ۸۸ به رغم اتفاقات سیاسی، به ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسیده است که این امر رشد سالانه بیش از ۲۰ درصدی را نشان می‌دهد.

اما این آمار شامل تمام مسافران وارد شده به کشور می‌شود، آیا می‌توان به مسافر ورودی، لقب گردشگر داد؟

بله زیرا یک نفر که به هر دلیلی وارد یک کشور دیگر می‌شود، هزینه حمل و نقل دارد، هزینه مواد غذایی دارد، خرید سوغات دارد، احتمال اقامت دارد و هزینه‌های دیگر. ما ارزی را که آن فرد به کشور می‌آورد، در چه سبدی غیر از گردشگری قرار دهیم؟! حال اگرچه رتبه گردشگری ما نسبت به آمار جهانی یعنی ۸۰۰ میلیون نفر در سال بالا نیست.

اما شرایط کشور ما که ۱۰ سال جنگ داشته و مشکلاتی زیرساختی در گردشگری دارد، باید مورد توجه قرار گیرد تا برای مثال افرادی که سواد گردشگری ندارند، ایران را با کشوری مثل ترکیه در گردشگری مقایسه نکنند که شرایط و ضوابط اجتماعی یا سیاسی مشابه نداریم. وضعیت گردشگری و مدل گردشگری آن که دارای ضوابط خاص است را باید با خودش مقایسه کرد.

اگر ترکیه در زمینه عملکرد مناطق آزاد خود که همگی هم فعال هستند یا در زمینه گردشگری، از ما در زمینه‌هایی چون تخصیص ۲۵ درصد از صادرات کشور خود به مناطق آزاد (سهم ایران، ۵/ ۱ درصد) جلوتر است، به این علت است که این کشور توانسته به خوبی از چند بحرانی که در منطقه اتفاق افتاده، بهره‌برداری کند و در ضمن به بازار اروپا هم نزدیک‌تر بوده است. لذا گردشگری کشوری مثل ایران را باید با مدل خودش مقایسه کنند.

در عین حال برخلاف بسیاری انتقادها ما معتقدیم که گردشگری کشور، چه داخلی و چه خارجی، با استناد به عدد و رقم و مدرک خیلی هم اوضاعش خوب است. متاسفانه همه کسانی که از وضعیت گردشگری کشور انتقاد می‌کنند، به جای ارائه سند و مدرک برای حرف‌های خود، صرفا کلی گویی می‌کنند که منطق و عدد هم ندارد. وقتی که WTO رشد گردشگری داخلی و خارجی ما را، تایید می‌کند، دیگر چه حرفی باقی می‌ماند؟! ضمن این که ایران را در همه دنیا به عنوان یک کشور تاریخی - فرهنگی قبول دارند، درحالی که خیلی‌ها کشورهای منطقه را دارای این شاخصه‌ها نمی‌دانند.

حال اگر ضعفی هم وجود دارد، به تمام بخش‌های مرتبط برمی‌گردد؛ وقتی یک آسیب در کشور تا آن اندازه در رسانه‌ها بزرگ می‌شود که یک گردشگر خارجی به‌رغم پشتوانه عمیق فرهنگی کشور ما، از حضور در ایران وحشت می‌کند، دود آتش ضعف کشور در بخش گردشگری به چشم همه خواهد رفت؛ این درحالی است که حتی در مورد قتل افراد مشهور در رسانه‌های اروپا شاید چیزی منتشر نشود، اما می‌بینیم که ۵ درصد تصادفات کشور در برابر ۹۵ درصد سلامت رانندگی آنقدر در رسانه‌ها بزرگنمایی می‌شود که هر کسی را به تعجب و ترس و وحشت می‌اندازد! پس همه باید همکاری کنند تا ضعف‌ها برطرف شود و اقتصاد کشور لطمه نخورد.ضمن این که باید به شرایط تحریم کشور هم توجه کرد. وقتی ما در حال حاضر به دلیل شرایط تحریم در هواپیمایی مشکل داریم، این موضع در گردشگری ما نیز تاثیرگذار خواهد بود، البته به‌رغم همه این شرایط و محدودیت‌ها، ما گردشگری خود را سالانه حدود ۲۵ درصد رشد داده‌ایم. در هر حال ما به این موضوع اذعان داریم که گردشگری یک نوع تجارت است که کشورها سعی می‌کنند مشتری‌های همدیگر را بربایند، منتها خداوند خوشبختانه تا کشورهای رقیب دلشان بخواهد، پتانسیل به کشور ما داده تا از آن استفاده شود. در عین حال بهترین شاخص گردشگری هر کشور، فرهنگ اجتماعی آن است که خوشبختانه ما از نظر این پتانسیل هم غنی هستیم.

ادامه دارد