میرمحمد صادقی: بازار دارد خالی از اخلاق میشود
علاء میرمحمد صادقی در آستانه ۸۰سالگی قرار دارد و به قول خودش از سال ۱۳۲۶ حجرهدار بخش خصوصی بوده است. او در گفتوگویی از گذشته خودش و فرازونشیبهای حضور در بازار تهران سخن به میان آورده است که بخشهایی از آن را میخوانید: حاج آقا شما چند سال است که وارد کسبوکار شدهاید؟
بیش از ۷۰ سال است که کسبوکار دارم و به اصطلاح بازاری هستم. من در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمدهام و از سال ۱۳۲۶ که به تهران آمدهام، خودم را حجرهدار بخش خصوصی میدانم. کسبوکار من از ۱۶ سالگی آغاز شده و به همراه مرحوم برادرم که چند ماه پیش فوت کردند، بیش از ۷۰ سال است که کار اقتصادی میکنم. در حال حاضر فعالیتهای من محدود به امور اتاق بازرگانی و چند شرکت محدود است، اما کارم از حجرهای در بازار تهران شروع شد. من و مرحوم برادرم با اندک پول و سرمایهای که داشتیم تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم و تجارت پیشه کنیم؛ بنابراین در سال ۱۳۲۶به تهران آمدیم و حجرهای گرفتیم و کار را شروع کردیم. در تمام این سالها کسبوکار من تعطیل نشده و هنوز هم خودم را بازاری میدانم.
بازار این سالها با بازار جوانیهای شما چه تفاوتی دارد؟
تفاوتهای بازار فعلی فقط محدود به نو شدن بازار نیست. بازار مدرن شده اما تفاوتش در این است که اخلاق کمکم دارد از بازار دور میشود. اخلاق به طور کلی از جامعه رخت بربسته و بازار هم دارد خالی از اخلاق میشود. این تقصیر بازاری نیست، تقصیر جو زمانه است که برخی کارهای اخلاقی را بد جلوه میدهد و مردم دیگر مثل قدیمها دوست ندارند نقش آدمهای خوش اخلاق را بازی کنند. مثلا اوضاع اقتصادی بازار آن قدر بد شده که بازاری کمتر مجال کارهای خیر پیدا میکند. دل آدم برای بازار قدیم و بازاریهای قدیم تنگ میشود.
مناسبات بازار چهقدر تغییر کرده؟
نمیدانم منظور شما از مناسبات بازار چیست. اگر منظور مناسبات اقتصادی است که تغییر کرده. این تغییر طبیعی است، اما اگر مدنظر شما مناسبات اجتماعی است، فکر میکنم نسل بعدی خیلی به مناسبات بازار پایبند نباشد.
بازاری که من میشناسم، منبع اصلی امور خیریه است. کانون جوش و خروشهای مذهبی و آیینی است. در دل بازار، عشق و محبت میجوشد و بازاری نمیتواند به مسائل اجتماعی بیاعتنا باشد. شاید من اشتباه میکنم، اما بازار امروز، چندان به این مناسبات پایدار نیست. بازاریها دیگر مثل قدیمها به هم اعتماد ندارند.
بازاری دیگر پایگاه گذشته را ندارد و این هم به خاطر تغییرات اساسی در فرهنگ جامعه است. همین چکهای برگشتی که این روزها بحث زیادی در موردش مطرح میشود، نشان میدهد که شاخص اعتماد کم رنگ شده است.
من بازاریهایی را میشناسم که اگر بدانند کسی گرسنه است نان از گلویشان پایین نمیرود، اما باید دید نسل جدید بازاریها که لوازم جدید زندگی را میفروشند، به چنین اعتقاداتی پایبند هستند یا خیر؟ من کمتر سراغ دارم.
ارسال نظر