شرایط سیاسی ما را از تجارت بین‌الملل دور کرد

ریحانه مظاهری

«افزایش درآمدهای نفت سبب شده تا اهمیت درآمدهای ارزی حاصل از صادرات سایر فرآورده‌ها به حاشیه برود و این دلیل اصلی کم بودن میزان صادرات غیرنفتی کشور است». سیدکمال سیدعلی، مدیرعامل صندوق توسعه صادرات ایران، منطبق نبودن سیاست‌های ارزی کشور بر محور صادرات و نیز مسائل سیاسی جاری کشور را عاملی برای دور ماندن ایران از شرایط تجاری در سطح بین‌الملل می‌داند. وی که ۲۲سال از دوران خدمت خود را در بانک مرکزی در سمت معاونت سیاست‌ها و مقررات ارزی گذرانده، اینک مشکل اصلی تجار ایرانی را ریسک‌پذیر نبودن آنها می‌داند و از آنها تحت عنوان «خوش‌نشینان» یاد می‌کند.

سیدعلی معتقد است: بدون سپری کردن حضور در شرایط بحرانی و سخت و نیز بدون هماهنگی سیاست‌های ارزی و بانک مرکزی در جهت صادرات، دستیابی به اهداف چشم‌انداز ناممکن است، فعالیت‌های صندوق ضمانت صادرات، شرایط سیاسی و تاثیر آن در اقتصاد کشور و مشکلات بخش‌خصوصی از مسائلی است که در گفت‌وگو با وی عنوان کرده‌ایم.

سیدعلی بحث خود را با بررسی موانع صادرات آغاز می‌کند و می‌گوید: صادرات به دو ابزار نیاز دارد که شامل تضمین مطالبات و ایجاد بستر مناسب تامین مالی در کوتاه، میان و بلندمدت است. وی در تشریح بازار اقتصادی ایران می‌گوید: «در کشور ما نگاه به بازار مصرف داخلی است و کسی برای ارسال کالا به خارج از کشور تولید نمی‌کند و تنها کالاهای مازاد مصرف داخل به خارج از کشور صادر می‌شوند.»

با توجه به مباحثی که مطرح کردید دولت چه نقشی برای توسعه فعالیت‌های صادراتی می‌تواند داشته باشد؟

طرف اصلی تغییر نگرش تولید برای صادرات، دولت است که با تشویق صادرکنندگان و ارائه امتیازات ویژه برای آنها می‌تواند در توسعه این ایده نقش اساسی ایفا کند.

در واقع عمده حرکت دولت باید حول محور صادرات باشد تا تورم کاهش یافته و با افزایش اشتغال مواجه شویم.

از طرف دیگر سیاست‌های ارزی داخل کشور نیز باید بر محور صادرات باشد و بر همین اساس امسال صندوق ضمانت صادرات رشد ۸برابری صدور ضمانتنامه را در کارنامه فعالیت‌‌های خود دارد و بیمه‌‌نامه‌های ما نیز با ۳۷درصد رشد همراه بود. در واقع در مجموع فعالیت‌های صندوق در بخش‌های ضمانت‌نامه و بیمه‌نامه‌ها ۴۰۰میلیون دلار برآورد شده که رقم قابل توجهی است.

همچنین طی سال‌جاری توانستیم خسارت‌های عمده‌ای را وصول کنیم که ۵/۶میلیون دلار آن مربوط به ترکمنستان بود که به‌رغم اینکه این کشور گاز صادراتی به ایران را قطع کرد و فعالیت با آنها بسیار سخت بود، این خسارت که مربوط به چند سال گذشته است، وصول شد.

همچنین در چند کشور آفریقایی، ونزوئلا و کشورهای CIS نیز فعال هستیم.

فعالیت‌ها و ارتباط صندوق با کشورهای اروپایی به چه شکل است؟

اروپایی‌ها همکاری کمی با صادرکنندگان ایرانی دارند، زیرا به اعتقاد آنها ریسک فعالیت با ایران بالا است.

ریسک صادراتی ایران در حال حاضر به چه میزان برآورد شده است؟

اگر منظورتان این است که برای فرستادن کالا به ایران چه ریسکی درنظر می‌گیرند، باید بگویم در حال حاضر ما در گروه ۵ قرار داریم.

در واقع هم‌اکنون موسسات بانک و بیمه‌ای کمتر به صورت گشایش اعتبار با ایران کار می‌کنند چون شرایط سیاسی سبب شده از موضوع عادی و جاری تجارت بین‌الملل به دور باشیم.

بر این اساس و با توجه به شرایط سیاسی ایران، در واقع جزو کشورهای با ریسک بالا محسوب می‌شویم؟

تعدادی از این شرایط ایجاد شده به تبلیغات منفی نشریات و رسانه‌های خارجی مربوط می‌شود چون منافع اقتصادی آنها اینگونه ایجاب می‌کند. براساس این طبقه‌بندی گروه یک قوی‌ترین و گروه هفت شامل عراق و افغانستان است که ضعیف‌ترین کشورها محسوب می‌شوند. جالب است که زمانی که ما در گروه ۴ که قوی‌تر محسوب می‌شود، قرار داشتیم ذخایر ما یک‌میلیارد دلار و قیمت نفت خام هم ۱۵دلار بود اما اینک که براساس طبقه‌بندی در گروه ۵ قرار داریم پتانسیل ذخایر ما بالای ۷۰میلیارد دلار و قیمت نفت به حدود ۱۰۰ دلار رسیده است.

در واقع توان اقتصادی ما تقویت شده و توان بازپرداخت ما نیز بهتر از قبل شده است و تنها مشکلات پیرامونی که صرفا سیاسی است علت کاهش رتبه ما در بین گروه‌ها بوده است. البته نمی‌خواهم بگویم که این شرایط در اجرا بر روی ما تاثیرگذار نبوده، چراکه قطعا به ضرر ما بوده است. اما در حال حاضر هم با توجه به شرایط موجود قصوری در پرداخت بدهی‌ها به طرف‌های خارجی نداشته‌ایم اما به دلیل فشارهای سیاسی تعلل‌هایی برای وصول پول به دست مشتری‌های خود در خارج از مرز‌ها داریم که سبب افزایش ریسک ایران شده است.

در واقع می‌توان گفت ریسک‌های سیاسی بر ریسک‌های اقتصادی منطبق شده است؟

بله. ما مشکل تامین منابع برای پرداخت‌های خود نداریم. در فرمول اعتبارسنجی یک کشور ۱۰۰امتیاز در نظر گرفته می‌شود که ۲۵درصد آن مربوط به ریسک‌های سیاسی است و مابقی توان و وضعیت اقتصادی کشور را در بر می‌گیرد که اگر ما ۲۵امتیاز مربوط به سیاست را به دلیل شرایط موجود نداشته باشیم هنوز ۷۵درصد جلو هستیم، زیرا فاکتورهایی مثل ذخایر طبیعی، عدم‌قصور در پرداخت‌ها و صادرات به میزان یک سوم واردات و درآمد ارزی بالا را داریم. در حالی که کشورهایی که از فاکتورهای اقتصادی خوبی برخوردار نیستند در گروه‌های بالاتر از ما قرار دارند.

البته ما تصمیم گرفتیم ریسک‌های مربوط به مراودات خود را بومی کنیم بر این اساس سه فاکتور همسایگی، کشور دوست و کشور مسلمان را مدنظر قرار داده‌ایم. به همین دلیل عراق را با وجود اینکه در گروه هفت قرار دارد به دلیل همسایگی، انتقال کالا با این کشور را با کارمزد یک درصد بیمه کرده‌ایم. افغانستان و کشورهای CIS نیز به همین شکل.

به اعتقاد من اگر سیاست‌های ارزی کشور و نگاه دولت برای صادرات باشد، ۱۸میلیارد دلار صادرات امسال به ۲۵میلیارد دلار برای سال آینده خواهد رسید.

مواردی که عنوان کردید کاملا درست است. زیرا طی چند سال اخیر به‌خصوص با افزایش قیمت نفت و به دنبال آن افزایش درآمد کشور در بخش‌هایی با پیشرفت‌های خوبی همراه بودیم اما در حال حاضر شاهد هستیم با وجود اهدافی که برای توسعه بازرگانی و تجارت در نظر گرفته بودیم تلاش خاصی انجام نداده‌ایم. کما اینکه طی هفته گذشته در عراق نمایشگاهی برپا شد که آمریکایی‌ها و عرب‌ها برگزارکنندگان اصلی آن بودند و با وجود اینکه ایران از عراق به عنوان بازار هدف و اصلی یاد کرده بود، حضور نداشت. آیا با وجود این مسائل همچنان انتقادی به فعالیت‌ها وارد نیست؟

اگر نگاه انتقادی داشته باشیم، مسلما انتقادهایی مطرح است اما در بحث صادرات بهتر است به جای انتقاد به مقایسه بپردازیم.

بحثی نیست که در عراق آمریکایی‌ها حضور دارند و حتی سفارتخانه‌های غیرآمریکایی حاضر در عراق خیلی جای کار ندارند. انتظار ما صادرات ۵میلیارد دلار کالا به عراق بود که هم‌اکنون تنها یک‌چهارم آن برآورده شده است. این که در نمایشگاه رسمی در عراق چرا ایران حضور نداشت باید از وزارت امور خارجه و یا سازمان توسعه تجارت سوال شود.

حتی در این نمایشگاه ۲۵ قرارداد بلندمدت منعقد شده که می‌توان گفت بخش زیادی از نیاز بازار عراق به این شکل تامین شده است و ایران بخش اعظم فرصت خود در بازار عراق را از دست داده است؟

خوب مسلما آمریکایی‌ها در عراق حضور دارند تا از منابع موجود در این کشور به نفع شرکت‌های خود بهره‌جویی کنند. ما باید واقعیت‌های موجود را بپذیریم تا مادامی که آمریکایی‌ها در عراق هستند و روابطشان با ایران به شکل کنونی است به ما اجازه انعقاد قراردادهای بلندمدت نمی‌دهند. البته ما فعالیت‌هایی را آغاز کرده‌ایم مثلا بانک اقتصاد نوین شعبه‌ای در عراق تاسیس کرده و بانک ملی نیز در حال آغاز کردن فعالیت خود در این کشور است.

اما همه‌چیز در دست دولت نیست. زمانی که در یک کشور جنگ است و فردی به عنوان تاجر می‌خواهد از آن بخش پول در بیاورد، از امروز باید حضور خود را نشان دهد؛ چرا که دولت لشگر ندارد که هر وزارتخانه‌ای را به کشورهای مختلف بفرستد، بلکه این بخش‌خصوصی است که باید در بازارهایی مثل عراق از هم‌اکنون حضور پیدا کند.

اما متاسفانه تاجران ما نیز خیلی خوش‌نشین هستند و می‌خواهند بنشینند و بعد از آرامش به آنجا بروند.

به طور کلی وقتی بحث خصوصی‌سازی مطرح می‌شود سه فاکتور اصلی آن که شامل مقررات‌زدایی، آزادسازی و صادرات است باید اجرا شود، پس اگر تجار ایرانی از هم‌اکنون به عراق بروند و مستقر شوند بعدها نیز بازار را خواهند داشت.

مد نظر من مباحث مربوط به دولت نیست بلکه بحث من این است که چرا بخش خصوصی حتی واکنش‌های مثبتی نسبت به ارتباط با صندوق از خود نشان نمی‌دهد؟

چون تاکنون هیچ‌کس در صندوق بازاریابی نمی‌کرده تنها ارتباط ما با بانک توسعه صادرات بوده و طی ۲ تا ۳ سال اخیر است که در استان‌ها تشکل‌هایی ایجاد کرده‌ایم و حتی امسال از استان‌‌ها نماینده کارگزاری پذیرفته‌ایم.

در حال حاضر چند نمایندگی فعال در دیگر شهرها دارید؟

هنوز ضمانت‌نامه‌ها توسط خود ما در محل اصلی صندوق صادر می‌شود. هم‌اکنون در ۹ استان نماینده کارگزاری داریم و مجوز ۱۵ استان هنوز صادر نشده است و البته همین نمایندگی‌ها دلیل افزایش صدور اوراق ضمانت‌نامه‌ طی امسال بوده است. در گذشته تنها، مشتری بانک توسعه صادرات بودیم اما الان بانک‌‌های دیگر از جمله تجارت و سپه نیز فعالیت خود را با ما آغاز کرده‌اند و منتظر بانک ملی و صادرات هم هستیم که از پتانسیل‌ بالایی نیز برخوردار هستند.

دلیل دیگر اینکه هنوز بسیاری از کالاها از جمله پتروشیمی تحت نظر صندوق در نیامده‌اند.

به‌ چه دلیل؟

چون با ابزار بانکی محکم کار می‌کنند و مشتری‌های بزرگ دنیا را در اختیار دارند و نیاز به هزینه بیشتر در صندوق نمی‌بینند، در حالی‌که هزینه سفارشات خود را به صورت پیش‌پرداخت دریافت می‌کنند. فولاد نیز به همین شکل است. یک‌میلیارد دلار صادرات داریم و تنها ۲ درصد آن در صندوق است. به طور کلی همه این موارد به فرهنگ بیمه‌ای ما باز می‌گردد که اگر گسترش یابد حضور ما نیز قوی‌تر خواهد شد. از امکانات زیادی که در اختیار داریم می‌توانیم بهتر استفاده کنیم چرا که براساس اساسنامه‌ ما می‌توانیم نیازهای مالی خود را به طور مستقیم از خزانه برداشت کنیم. جدای از اینکه باید فاصله واردات و صادرات ما تا چهار سال دیگر به نصف و طی ۱۰سال آینده برابر شود باید واردات بی‌رویه را قطع کنیم. برهمین اساس به دنبال پیشنهاد بسته حمایتی هستیم.

شعب بانک‌های خارج از کشور که تعداد زیادی هم هستند به چه علت کم‌کار هستند؟ چرا گشایش اعتبار از طریق آنها صورت نمی‌گیرد؟

شعب ما در خارج از کشور می‌توانند LC بازکنند، اما این کار را انجام نمی‌دهند.

چون تجربه آن را ندارند و همیشه تجار ما با بانک‌های خارجی کار می‌کردند.

دلیل غیرفعال بودن شعب خارج از کشور چیست؟

چون از اول تنها کار صرافی انجام داده‌اند و خیلی ضعیف عمل می‌کنند و حتی شاید توان گشایش اعتبار نیز نداشته باشند. در واقع بسیاری از شعبه‌‌های ایرانی در خارج از کشور از شکل بانکداری بین‌المللی خارج شده‌اند، در حالی که فعالیت این بانک‌ها می‌توانست رشد صادرات ایران را افزایش دهد.

در مورد بسته حمایتی که به آن اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید؟

اعتقاد ما بر این است که خطوط اعتباری فاینانسی که برای واردات ایجاد شده، باید برای صادرات نیز ایجاد شود. به همین دلیل ما به عنوان صندوق ضمانت صادرات آمادگی داریم که مشتری‌های بانک‌ها را اگربه ما ارجاع داده شوند تا ۱۰۰درصد و اگر خود بانک‌ها تسهیلات در اختیار آنها قرار دهند تا ۵۰درصد ضمانت کنیم.

همچنین کارگزاری‌ها و بانک‌ها باید از حساب ذخیره ارزی و منابعی که برای بانک‌ها بلوکه شده استفاده کنند که برای هر بانک دولتی ۱۰۰میلیون دلار و هر بانک خصوصی ۵۰میلیون دلار از حساب ذخیره در نظر گرفته شده که اگر تا یک ماه آینده تقاضای آن نوشته نشود بلااستفاده باقی می‌ماند و در بودجه سال آینده نیز لحاظ نخواهد شد.

این تقاضا از سوی بانک‌ها ارسال نشده یا این مبالغ در جای دیگری خرج شده؟

بانک‌ها ننوشته‌اند و کمی در این بخش تنبلی کرده‌اند یعنی درآمدهای زیادی داشته‌اند و توجهی به منابع در اختیار خود نکرده‌اند.

در بحث مربوط به عدم‌تمایل بخش خصوصی برای حضور در بازار صادراتی آیا می‌توان از مصرفی بودن بازار داخل به عنوان دلیل اصلی نام برد؟

به طور کلی سرمایه‌گذار می‌خواهد با کمترین ریسک، بیشترین درآمد را داشته باشد و وقتی این امکان در داخل فراهم است، چرا باید وارد یک کشور غریبه شود؟

دلیل دیگر عدم‌افزایش نرخ ارز و بالا بودن تورم است که بزرگ‌ترین مشکل صادرکنندگان محسوب می‌شود. قیمت‌های داخل کشور ما به هیچ وجه قابل رقابت با خارج نیست. زیرا قیمت ارز متناسب با تورم در کشور افزایش نمی‌یابد. همچنین فرهنگ گسترده صادراتی نیز در کشور وجود ندارد. چینی‌ها برای انجام تحقیقات برای صادرات به یک کشور حاضر هستند ماه‌ها را نوک یک کوه زندگی کنند، اما صادرکنندگان ما برای حضور در عسلویه با امکانات کامل نیز تعلل می‌کنند.از سوی دیگر حفظ چارچوب‌های قراردادی مثل تحویل به موقع پروژه بسیار اهمیت دارد. در ایران ممکن است انجام یک پروژه یک سال به تعویق بیفتد اما با این فرهنگ در خارج از ایران نمی‌توان کار کرد. دنیا بر اساس زمان، سرعت و اعتماد حرکت می‌کند.

متاسفانه طی سال‌های اخیر نگاه پراهمیت به دلار به دلیل افزایش قیمت نفت ضعیف شده است.

آخرین سوال من مربوط به مبحثی است که چند روز پیش از سوی آقای جهرمی، وزیر کار مطرح شد که مربوط به واگذاری مالکیت ۱۰۰درصدی پروژه‌ها یا تولیدات به سرمایه‌گذاران خارجی بود؟

قانون جذب سرمایه‌گذاری خارجی و تشویق آنها در ارتباط با واگذاری پروژه‌ها تعاریف مشخصی دارد که پروژه‌ها باید از مسیر سازمان جذب سرمایه‌گذاری خارجی بگذرند و در نهایت با مصوبه هیات‌وزیران به صورت قانونی پروژه را در اختیار بگیرند، اما به طور کلی این نظر که ۶۰درصد مالکیت به ۱۰۰درصد برسد باعث تاراج مملکت خواهد شد نظر درستی نیست زیرا بالاخره ما باید با بازارهای سرمایه‌ای دنیا ادغام شویم تا بتوانیم به اهداف موردنظر خود برسیم.