دیدگاه
حکایت تخممرغ و دست دولت در بازار
امین چاروسه- چند سال پیش در یکی از روزهای آخر مهرماه ماموریت داشتم که به عنوان نماینده سازمان توسعه تجارت ایران برای شرکت در مراسم بزرگداشت روز ملی صادرات و ایراد سخنرانی به یکی از مراکز استانها سفر کنم؛ چون صبح علیالطلوع از فرودگاه مهرآباد حرکت کرده بودیم، به اصرار رییس سازمان بازرگانی استان، قبل از حرکت به سمت سالن برگزاری مراسم، صبحانه مختصری در دفتر کار ایشان تدارک شد. موقع خوردن صبحانه صحبت به موضوع تخممرغ کشید که در آن روزها هم مثل این ایام قیمتی شده بود. آن روز، رییس سازمان، با لهجه شیرین شیرازی تحلیل بسیار زیبایی درباره این افزایش قیمت برای جمع ارائه کرد که هنوز هم شنیدنی است. وی گفت: «من بچه کشاورزم. میدانم فصل مدرسه که میشود مادرها برای اینکه بچهها تا ظهر که برمیگردند خانه گرسنه نمانند، دو تا تخممرغ نیمرو میکنند که قوت راهشان باشد. از آن طرف مرغها هنوز با همان نرخ تابستان تخم میگذارند که کمتر از زمستان است. وقتی این الگو در مقیاس وسیع تکرار شود، به سادگی شکاف بزرگی بین عرضه و تقاضای تخممرغ بهوجود میآید که باعث افزایش قیمت میشود. این الگو هر سال هم تکرار میشود.» اما ظاهرا دستاندرکاران از این تحلیل ساده بیخبر هستند؛ چون هر سال بهطور غیر منتظره با این مشکل مواجه میشوند. درست مثل عوامل شهرداری که همه ساله با بارش برفهای زمستانی و مسدود شدن معابر، غافلگیر میشوند! انگار که در کشورهای دیگر برف در وسط بهار میبارد یا قبل از آمدنش مسوولان را خبر میکند! واقعیت سادهای وجود دارد که اکثر رفتارها و وضعیتهای اقتصادی از الگوهایی تکرارپذیر و قابل پیشبینی تبعیت میکنند. فعالان بازار هر یک در رشته کاری خود این چرخهها را به خوبی میشناسند و برای استفاده از فرصتهای این چنینی بهنحوی برنامهریزی میکنند که ضمن تامین نیاز مصرفکنندگان به سود معقولی هم دست پیدا کنند. بهعنوان مثال در همین موضوع تخممرغ در حالیکه دولت نمیتواند سقف قیمت شش هزار تومانی برای هر شانه تخممرغ را حتی با ضرب داغ و درفش تعزیرات هم کنترل کند، تجاری وجود دارند که میتوانند یک شانه تخممرغ را با قیمت چهار هزار تومان از اوکراین به تهران برسانند و با یک سود خوب به شبکه توزیع بفروشند، به طوری که قیمت برای مصرفکننده نهایی از شانهای پنجهزار تومان بالاتر نرود. اما دخالتهای نادرست، نابجا و نابهنگام دولت، هم سازوکار بازار را از ایجاد یک تعادل منطقی در بازار ناتوان میکند و هم نارضایتی مصرفکنندگان را بهدنبال میآورد.
حکایت همهساله تخممرغ، سیبزمینی، پیاز، گوجهفرنگی و هزاران موضوع مشابه از این دست، فقط یک نکته را تایید میکند و آن هم این است که باید دست دولت را از دخالت در بازار تا حد امکان کوتاه کرد تا سازوکار بازار امکان یابد حداکثر کارآیی ممکن خود را بهنمایش بگذارد.
ارسال نظر