سیاسیون و استراتژیستها
او معتقد بود فردای انتخابات هرکس از این افراد پی کار خود خواهد رفت و این موجب ضعف اتاق برای تعامل با دولت و حل مسائل خود خواهد بود. چنانچه امروز مشخص است این تحلیل از یک جنبه غلط بود؛ از این جنبه که ائتلاف برای فردا همچنان حاضر و از قضا همچنان پیروز است، اما اگر با دقتی بیشتر به حرفهای حسینی توجه شود نشاندهنده بعضی واقعیات نیز هست.بار دیگر حرف حسینی را مرور کنیم.
او در پاسخ به سوال سلطانی که منظورش از جریان و اینکه ائتلاف برای فردا جریان نیست؛ چه مطلبی است، میگوید: «جریانی که با یک کار تشکیلاتی به اتاق آمده و تاثیرگذار باشد. اگر در انتخابات دوره پنجم ما پشت آقای نهاوندیان نبودیم تا ۱۰۰ سال دیگر اتاق از دست آقای خاموشی درنمیآمد، یا اگر در سال۱۳۸۵ ما پشت بهزادیان در نمیآمدیم اتاق تهران شکل نمیگرفت. رقبای ائتلاف برای فردا یک جریان است؛ هم مجمع فعالان توسعه و هم خواستاران تحول. شما بهعنوان یکسری آدم پراکنده نمیتوانید بهصورت یک جریان حرکت کنید.» این رویکرد هم از دیدگاه سیاسی پشت سخنان او را حکایت میکند و هم اگر با دقت خوانده شود، بهرغم اشتباه درآمدن دیگر پیشبینی او مبنیبر انهدام زودهنگام ائتلاف برای فردا پس از انتخابات، یک بخش کاملا و همچنان صحیح دارد: ائتلاف برای فردا جریانی با یک هویت مشخص نیست بلکه گروهی متشکل از استراتژیستهای چینش انتخاباتی است. نکتهسنجی حسینی در این مساله خود را نشان میدهد که همین امروز ائتلاف برای فردا هرچند حامی رئیس کنونی اتاق بازرگانی ایران است اما در مناقشات موجود میان دولت و اتاق از توان تولید محتوا، به این معنی که به بدنه حامی خود در اتاق بازرگانی و در منظره وسیعتر، مردم و افکار عمومی توضیح بدهد که چرا از رئیس اتاق ایران دفاع میکند، ناتوان است.
تبلیغات پیرامون این مساله به یکی دو نکته منحصر میشود که هم از نظر سیاسی و هم از نظر افکار عمومی هیچ جذابیت و برانگیزندگی ندارد. اینکه دولت نباید خلاف قانون عمل کند و نباید در مسائل پارلمان بخشخصوصی دخالت کند، بعید است کوچکترین موج حمایتی موثر از فرد مورد حمایت این جریان، یا به قول حسینی غیرجریان، ایجاد کند، در حالیکه احتمالا تحولخواهان زمان بهزادیان بهخوبی میدانستند که چرا و تا چه اندازه ریشهای با فردی چون خاموشی مشکل دارند، اما در مقام انتقاد از این بخش سخنان حسینی باید اذعان کرد باقیمانده تحولخواهان اکنون مدتها است نه جریان هستند و نه هیچ چینش تشکلی موثری دارند و در برخی موارد برای زدن حریف خود، از جریانات و رسانههایی سردرمیآورند که ممکن است برای برخی تعجببرانگیز باشد و این داستان ادامه دارد و به بخش پرحاشیه تشکلها و نقش آنها در اتاق بازرگانی بازمیگردد. در این دوران حسینی معتقد بود: تشکلها نقش سابق را ندارند و بسیار متنوع شدهاند. اقتدار تشکلها مثل سابق نیست. افراد شناختهشده بیش از حد هستند. رقابت بین چهرههای شناختهشده هم حتی بسیار سخت است. چیزی که تعیینکننده است این است که اولا فعالان اقتصادی به صحنه بیایند و در دو سه روز آخر چه موجی به راه بیفتد، بنابراین اصلا نمیشود پیشبینی کرد که در انتخابات دوره آتی چه اتفاقهایی رخ خواهد داد و چه جریانی برنده خواهد بود.