محمد علی مسنن*

چندی پیش گزارشی را زیر عنوان «مواد غذایی کلکی» به آن روزنامه ارسال کردم. موضوع از این قرار بود که واردکننده‌ای حجم عظیمی شکر رنگی (شکر+رنگ خوراکی+ویتامین C) را در بازار سراسری ایران از قرار کیلویی ۶۰۰۰ تومان پخش کرده است. از نظر من به‌عنوان یک پژوهشگر مسائل توسعه که توجه بیشتری به اقتصاد دارد، این مطلب نیازمند بررسی کارشناسی است. یکی از تعاریف اقتصاد این است که «اقتصاد علمی است که پدیده‌ها را از منظر قیمت می‌بیند.»

بنابراین پرداختن به این موضوع که شرکتی بیاید و با افزودن چند گرم رنگ خوراکی و چند گرم جوهر لیمو در بهترین حالت ویتامین، یک کیلو شکر را به شش هزار تومان بفروشد، باید یک بحث جدی اقتصادی باشد. در بحث‌های معمول گفته می‌شود که به دلیل مشکلات تولید در ایران، یک تولیدکننده نمی‌تواند با کالای خارجی رقابت کند. آیا واقعا هیچ تولیدکننده‌ای در ایران نیست که چنین کالایی بسازد و با این جنس ترکیه‌ای رقابت کند؟ آیا هیچ ارگانی نیست که با قیمت‌گذاری این واردکننده برخورد کند؟ آیا گران‌فروشی جزو مباحث اقتصادی نیست؟ اقتصاددانانی که اقتصاد را در تجارت خلاصه کرده و به تجارت بیش از تولید اهمیت می‌دهند، معمولا در همدردی با واردکنندگان دلیل می‌آورند که تعرفه‌های گمرکی سبب تشویق قاچاقچیان خواهد شد و دولت را نیز از حقوق گمرکی محروم خواهد کرد. اما باید به نکته دیگری هم توجه کرد که مخصوص ایران است. واردکنندگان حریص با قیمت‌گذاری‌های بالا باعث وسوسه قاچاقچیان می‌شوند. زمانی که یک مسافر متوجه اختلاف قیمت فاحش در کشور سازنده و در کشور واردکننده می‌شود، خودبه‌خود فکر قاچاق در مغزش جرقه می‌زند. قاچاقچیان حرفه‌ای که جای خود دارند. یک نمونه از این مورد را در یک مکمل غذایی شاهد بودیم. این مکمل غذایی با قیمت ۷۰ هزار تومان از طرف وزارت بهداشت و درمان قیمت‌گذاری شده بود. در حالی که همزمان همان داروی مکمل با همان بسته‌بندی و همان مشخصات در مغازه‌های قصر شیرین ۱۸ هزار تومان عرضه می‌شد. منظور این است که قیمت‌گذاری‌های حریصانه را خود واردکنندگان با حیله‌های گوناگون سبب می‌شوند و تنها مساله عوارض گمرکی مطرح نیست.

یکی دیگر از تعاریف علم اقتصاد که هر دانشجویی در ایران با آن آشنا است این است که «اقتصاد تخصیص بهینه منابع کمیاب است.» آیا تخصیص بهینه منابع این است که دلارهایمان را با شکر رنگ کرده معاوضه کنیم؟ امروز ارزی که بابت فروش نفت به دست می‌آید، برای ما باید جزو منابع کمیاب محسوب شود. زیرا که در ازای یک کالای بی‌نهایت با ارزش و تمام شدنی به دست می‌آید.

هر ایرانی غیرتمندی حق دارد علیه هر سازمان یا وزارتخانه‌ای که به چنین کالاهای نالازمی اجازه ورود می‌دهد، اعلام جرم کند، کدام ارگان با کدام ضرورت به صدها نوع از این قبیل کالاها اجازه واردات داده است؟ اگر چنین کالایی واقعا مورد نیاز است، تولیدکننده ایرانی در عرض چند روز می‌تواند آن را با قیمت زیر دو هزار تومان تولید کند. ولی واقعیت این است که هیچ نیازی به این قبیل کالاها وجود ندارد. ده‌ها نوع نوشابه انرژی‌زا و پودر شربت و مربا و... بازار را پر کرده‌اند، چرا؟ بیایید موضوع را از منظر دیگری بنگریم: یکی از گرفتاری‌های مهم ما این است که به عمق گزارش‌ها و شکایت‌ها و اخبار به ظاهر ساده توجه نمی‌کنیم و به ادبیات نوشته‌ها و گزارش‌ها و مقاله‌ها اهمیت می‌دهیم.

اگر نویسنده‌ای از آدام اسمیت و کینز و شومپیتر و... فاکت نیاورد و جمله پردازی نکند، مقاله‌اش ارزش چاپ نمی‌یابد. حدود پانصد سال پیش فیلسوفی به نام دکارت که از بحث‌های فلسفی متضاد و وقت‌گیر و بی‌نتیجه، حوصله‌اش سرآمده بود، در یک حرکت نمایشی تمام کتاب‌های روی میز را با تمام طول بازویش بر زمین ریخت و از دانشجویانش خواست که برای مطالعه یک چیز واقعی و طبیعی مثلا شکمبه گوسفند را بگذارند و در آن دقیق شوند تا به نتایج ملموسی برسند. من چنین کاری کردم.

به جای بحث‌های بی‌نتیجه و مقالات قلمبه، یک کالای وارداتی را روی میز گذاشتم که پرداختن به آن می‌تواند تحولی در نگرش اقتصادی ما به وجود بیاورد. اگر مسوولان اقتصادی واقعا احساس مسوولیت می‌کنند، باید در اولین فرصت چنین کالاهایی را از بازار جمع کرده و طبق عرف تجاری آن را به کشور سازنده پس بفرستند.

در آمریکا وقتی به ناچار و از روی اکراه مثلا به محصولات تویوتا اجازه واردات می‌دهند، با هر بهانه کوچکی مثلا مشکل بخاری یا مشکل کیسه هوا یا مشکل برف‌پاک کن، وارد کننده را وادار می‌کنند که محصولاتش را جمع کند یا در یک فراخوان پرهزینه آن را اصلاح کند. در ایران کسی نیست که به این واردکننده‌ها بگوید که بیا و این نوع واردات کلکی را جمع کن و به کشور سازنده پس بفرست؟

در کشورهای پیشرفته صنعتی و باورمند به تجارت آزاد! برای مبارزه با واردات می‌آیند و مثلا بعد از آزمایش‌های بهداشتی معلوم می‌کنند که پسته ایرانی سمی به نام توکسین دارد یا سیب زمینی ایرانی زهری به نام آتروپین دارد یا چای ایرانی حاوی فلان قارچ است که به سلامت انسان می‌تواند لطمه بزند. یعنی هم ظاهرا تجارت آزاد را رعایت می‌کنند و هم به طور جد وارد کننده‌ها را کنترل می‌کنند.

موضوع مهم دیگری وجود دارد. در تمام دنیا برای پیشبرد یک سیاست (در اینجا سیاست اقتصادی) می‌آیند و از تمام توان برای به ثمر رساندن آنها استفاده می‌کنند. بهانه هم یکی از شایع ترین سیاست‌ها در دنیا است. خلاف‌کاری‌ یک مهاجر یا افشاگری یک سایت یا اظهارات یک حزب مخالف گاهی بهانه‌ای برای یک کار بزرگ می‌شود.

برای به ثمر رساندن شعار سال یعنی حمایت از تولید ملی، یکی از موثرترین راه‌ها مبارزه با واردات کاذب است همان طور که گفته می‌شود اقتصاد بدهکار سیاست نیست، باید این موضوع نیز درک شود که ارز کشور و بانک مرکزی بدهکار هیچ واردکننده‌ای نیست تا منابع کمیاب را از کشور خارج کنند.

بدون مبارزه جدی با واردات، سخن گفتن از تولید ملی در حد «سخن» باقی خواهد ماند.

* پژوهشگر مسائل توسعه