با افتتاح گذرگاه مرزی جدید «ریمدان-گبد» حاصل شد
نفوذ ایران به قلب پاکستان
هفتاد سال پس از گذرگاه قدیمی
اندکی پیش از این کشورهای ایران و پاکستان با وجود داشتن ۹۰۹ کیلومتر مرز مشترک تنها از یک گذرگاه مرزی برخوردار بودند: گذرگاه «میرجاوه-تفتان». نزدیک به ۷۰ سال، این گذرگاه تنها کانال مرز زمینی رسمی میان تهران و اسلام آباد بود که در شمال و نزدیک کویته، مرکز استان بلوچستان قرار دارد. درسالهای اخیر طرح افزایش گذرگاههای مرزی در دستور کار هر دو کشور قرار داشت تا در نهایت پس از چهارمین سفر محمدجوادظریف به اسلام آباد از زمان به قدرت رسیدن دولت عمران خان در سال جاری، خبر بازگشایی گذرگاه مرزی جدید «ریمدان-گبد» اعلام شد. این کریدور جدید که در مرز میان استانهای سیستانوبلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان واقع شده، اکنون کوتاهترین مسیر زمینی است که بندر گوادر پاکستان را به ایران متصل میکند. به این ترتیب بخشهای جنوبی ایران و پاکستان به هم متصل میشوند.
تسهیل تجارت
به عقیده صدیقی، با شکل گرفتن سطح جدیدی از اعتماد و تفاهم میان دو کشور و گشوده شدن دروازه ریمدان-گبد، دلگرمیها به پیشرفت تجارت میان پاکستان و ایران افزایش یافته است. علاوه بر این، گردشگران و زائران از هر دو طرف میتوانند با آسودگی خاطر بیشتری از طریق دو شهر مهم بندری تردد کنند. به این ترتیب، کاهش تراکم عبور و مرورها از مرز میرجاوه-تفتان موجب تسهیل تردد و حملونقل هم میشود. حتی این روزها دو کشور به افتتاح گذرگاههای بیشتری فکر میکنند و وعده داده شده تا پایان سال جاری گذرگاه جدید «پیشین-مند» بین دو کشور راهاندازی شود. با این حال، همانگونه که نویسنده مقاله به آن اشاره دارد، با وجود استقبال و تاکید مقامات هر دو کشور از مزایای اقتصادی و انسانی افتتاح این گذرگاه، این آخرین اقدام مشترک ایران و پاکستان از اهمیت ژئوپلیتیکی و منطقهای نیز برخوردار است.
فراتر از مرزهای تجارت
با اتصال مستقیم جادهای بین بنادر استراتژیک گوادر و چابهار، عملا دومین دروازه ایران با کریدور اقتصادی چین و پاکستان پیوند داده شده است. در فاصلهای کمتر از ۱۳۰ کیلومتری بندر چابهار، این گذرگاه جدید میتواند بندر گوادر پاکستان را از طریق کوتاهترین مسیر زمینی به دالانهای غرب متصل کند؛ دو بندری که اغلب توسط کارشناسان بهعنوان رقبا یا خواهران توصیف شدهاند. این گذرگاه در نقطه صفر مرزی ایران و پاکستان بهترین مسیر برای دسترسی به ۳۷ درصد از جمعیت جهان (پاکستان، چین و هند) است و دسترسی به قلب اقتصاد پاکستان [بندر کراچی] را تسهیل میکند. ظریف هم در این رابطه گفته بود که هر دو بندر میتوانند مکمل یکدیگر باشند و ما میتوانیم پس از اتصال چابهار و گوادر و سپس اتصالش به سیستم راهآهن سراسری، شبکه را به ترکمنستان و قزاقستان و از آنجا به آذربایجان، روسیه و ترکیه متصل کنیم. این مسیرهای جدید میتواند نشاندهنده گسترش روابط ایران با چین باشد. ابهامات و تردیدهایی در مورد قرارداد مشارکت استراتژیک بیستوپنج ساله با پکن وجود دارد و هیچ کدام از طرفین تاکنون نهایی شدن آن را تایید نکردهاند. ظاهرا، ایران تمام گزینهها و امکانات خود را در دست نگه داشته و تا ماههای آینده که دولت بایدن در واشنگتن مستقر و تثبیت میشود، علاقه ندارد که هیچ کدام از گزینههای خود را بسوزاند.
از سوی دیگر و از جهت منطقهای و سیاسی، اقدامات جدید برای اتصال پاکستان و ایران در زمانی محقق شده که روابط عربستان و پاکستان وضعیت بغرنجی را پشتسر میگذارد. در واقع، در شرایطی که اسلام آباد و ریاض در حال فاصله گرفتن از یکدیگرند، ایران و پاکستان گام مشترک بزرگی برداشتهاند. آنچه این اقدام را غیرمعمولتر میکند این است که همیشه اسلامآباد بهطور ظریفی در جهت حفظ تعادل در روابط خود بین تهران و ریاض تلاش کرده است.
تنشهای اخیر اولین بار در دسامبر سال ۲۰۱۹ زمانی آغاز شد که پاکستان میخواست در کنفرانس افتتاحیه یک سازمان جدید اسلامی شرکت کند که به میزبانی مشترک مالزی، ترکیه و قطر در کوالالامپور برگزار میشد. عربستان سعودی که عضو موسس این سازمان نبود، احساس کرد ممکن است این سازمان به رقیبی برای سازمان همکاریهای اسلامی مبدل شود. در نهایت اسلام آباد تسلیم فشار ریاض شد و از حضور در آن کنفرانس منصرف شد. در همان زمان، پاکستان از نقش سازمان همکاریهای اسلامی در مورد مساله کشمیر به شدت احساس نارضایتی میکرد. هماکنون، پاکستان مجبور است یک میلیارد دلار از بدهی سه میلیارد دلاریاش را به عربستان سعودی باز پس دهد؛ مسالهای که سرانجام چین به دادش رسید. در همین زمان، روابط هند و عربستان در بالاترین سطح قرار گرفته است و اخیرا فرمانده ارتش هند با ارتقای روابط نظامی از عربستان سعودی دیدار کرده است.
اگر چه اسلام آباد و ریاض متحدان قدیمی هستند، اما در صورت رفع کدورتها، گشایش کریدور مرزی جدید، اسلامآباد را به تهران دلگرم نگه میدارد. برای طرف ایرانی هم این گذرگاه موجب گسترش تعاملاتش فراتر از حدود منطقهای شده و فشارهای بینالمللی را برایش تحملپذیرتر میکند.