کارآفرینی را چگونه توصیف می‌کنید و اصولا کارآفرین‌ها چگونه اشخاصی هستند؟

کارآفرین‌ها افراد خاصی هستند که با سرمایه‌دار، سرمایه‌گذار، افراد متخصص، دانشمندان و غیره فرق دارند و در عین حال می‌توانند از میان همین افراد هم باشند.

چند سال پیش در همین روزنامه «دنیای اقتصاد» در مقاله‌ای یک‌صد خصلت مشترک کارآفرینان را بیان کردم. امروزه مقوله کارآفرینی و شخصیت کارآفرین باید بازنگری شود تا این طبقه که از معمولی‌ترین تا متخصص‌ترین افراد جامعه را در بر می‌گیرد بهتر شناخته شود.

خلاصه این که این کارآفرین‌ها هستند که تولید کار می‌کنند و غالبا کار را از کارگاهی کوچک و بدون برنامه‌های کلان شروع کرده و رفته رفته آن را گسترش می‌دهند.

آنها کسانی هستند با شور و شوق وصف‌ناپذیر، قدرت ریسک بالا، همت بلند، پشتکار فوق‌العاده و خلاقیتی در حد عالی و عمدتا همین افراد هستند که موجب رشد اقتصاد می‌شوند و اشتغال آفرینی می‌کنند. آنها جزو درست‌کارترین افراد جامعه هستند مالیاتشان را به موقع می‌پردازند. به افراد زیرمجموعه خود توجه می‌کنند و نه تنها انتظارات زیادی از دولت و جامعه ندارند، بلکه اغلب انتظارات آنها را نیز برآورده می‌سازند.

کارآفرین‌ها برای هر جامعه‌ای بال محسوب می‌شوند نه بار. صدایشان از همه پایین‌تر است، اعتراض‌شان از همه کمتر و نفع‌شان از همه بیشتر، برای شروع کار منتظر وام تایید طرح نمی‌مانند و زندگی شخصی و خانوادگی خود و تمام دارایی‌شان را در گرو کارشان و ضمانت همت‌شان قرار می‌دهند.

آیا در حال حاضر زمینه برای فعالیت و شکوفایی کارآفرینان مهیا است؟

همانگونه که قبلا عرض کردم کارآفرینان صرف‌نظر از تخصص و تحصیلات و حتی سابقه کار، کسب و کاری را شروع می‌کنند، بدون هیچ اتکایی به منابع بانکی و غیره. و اگر فضای کسب و کار خوب باشد، با کسب سود خوب، به توسعه کار خود می‌پردازند.

تولیدکننده به دلیل تورم دورقمی و ثبات نرخ ارز، هر سال از رقیب خارجی خود عقب‌تر می‌ماند و به نقطه‌ای می‌رسد که دیگر کالاهایش را باید با ضرر بفروشد، چون محصولات مشابه خارجی با ارزهای ارزان وارد شده است. ضمن اینکه محصولی که تا چند سال پیش علاوه بر تامین نیازهای داخلی، صادر هم می‌شد، اکنون در هر دو جبهه دچار توقف شده است.

در اینجا است که لازم است دولت با اتخاذ سیاست‌های مناسب اقتصادی و بانکی، دست آنها را گرفته و مورد حمایت قرار دهد و در انجام کار ناتمام آنها یاری‌شان کند.

ضمن اینکه با کاهش تورم و تشویق‌های صادراتی، کسب و کار او را رونق بخشد.

ماتسوشیتا، مدیر و صاحب فقید شرکت پاناسونیک نمونه یک کارآفرین نخبه و برجسته است. در خاطرات او شکست‌ها و بحران‌های عظیمی به چشم می‌خورد، ولی چون فرهنگ ژاپنی، فرهنگ کار، میهن و خانواده بود (قبل از جنگ جهانی دوم) و هر سه این عوامل؛ یعنی حب میهن، کار و خانواده به افراد انگیزه بسیار می‌داد بنابراین او توانست از دل بزرگ‌ترین بحران‌ها، عالی‌ترین موفقیت‌ها را بیرون بکشد. در آنجا هم دولت و هم ملت ژاپن و هم کارکنان شرکت پاناسونیک، به او به چشم یک قهرمان ملی می‌نگریستند. این نگرش باعث شد به جای ورشکستگی و نابودی، به یکی از عوامل موفقیت ژاپن در جهان مبدل شود و در زمره شرکت‌هایی قرار بگیرد که زندگی را برای بشر آسان‌تر و دلپذیرتر کرد‌ه‌اند.

شما به عنوان یک کارآفرین چگونه مجموعه خود را مدیریت می‌کنید؟

البته در حال حاضر سازمان خوبی برای اداره داریم، ولی در آینده باید مقوله مالکیت از مدیریت جدا شود. سال‌ها است که دنیا مقوله «جدایی مالکیت از مدیریت» را پذیرفته و امروزه مدیران کارخانجات و موسسات بزرگ دنیا غالبا مالکیتی بر سازمان ندارند یا حتی جزو سهامداران خرد هم نیستند.

این فرهنگ در ایران شناخته شده نیست و هر کسی که به هر دلیلی توانسته موسسه‌ای و کسب‌ و کاری راه‌ بیندازد، به صرف توانمندی‌ در تاسیس و سودآورسازی آن، چنین می‌پندارد که قطعا کس دیگری توان ادامه کار او را ندارد و تنها اوست که اگر پا پس بکشد، همه چیز خراب می‌شود.

یعنی به نظر شما کارخانجات و موسسات باید توسط مدیرانی که مالکیتی بر آنها ندارند اداره شوند؟

البته. ولی متاسفانه این کار در ایران ممکن و شدنی نیست، زیرا فرهنگ این نوع مدیریت هنوز وجود ندارد و مهم‌تر اینکه مدیران کارآزموده و متخصصی که بتوانند یک شرکت بزرگ را بهتر از صاحب آن اداره کنند وجود ندارند.

پس این همه متخصص فارغ‌التحصیل از بهترین دانشگاه‌ها چه؟ آیا آنها نمی‌‌توانند؟

ببینید، صرفا تحصیلات در رشته‌ای خاص نمی‌تواند مهارت ایجاد کند، زمینه‌های لازم برای این کار باید وجود داشته باشد تا یک مدیر طی یک فرآیند ۱۵ تا ۲۰ساله و در بسترهای مختلف تطور بیابد و قابلیت خود را نشان دهد و به مرور زمان به مقام مدیریت ارشد برسد. این سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ در بخش خصوصی ایران وجود نداشته‌اند و بخش دولتی نیز نتوانسته مدیران را به نحوی تربیت کند که در بخش خصوصی هم بتوانند به همان مهارت کار کنند. نمونه‌اش را در کشورهای سوسیالیستی هم شاهد بوده‌ایم که مدیران ارشد شرکت‌های دولتی، پس از فروپاشی این شرکت‌ها، فاقد حداقل‌های لازم برای مدیریت بودند و بسیاری از آنها دیگر نتوانستند نقش مهمی در اقتصاد و مدیریت ایفا کنند. البته بسیاری از مدیران دولتی را که فی نفسه جزو مدیران عالی هستند باید استثناء کرد. قطعا این مدیران ارشد اگر در بخش خصوصی مشغول شوند، به مراتب دارای قدرت بیشتری خواهند بود. اینجانب چند نفر از این سرمایه‌های ملی را دیده‌ام که با سابقه و تجربیات مدیریت دولتی، در بخش خصوصی انقلاب بر پا کرده‌اند.

اصولا دولت چه کمک‌هایی باید به کارآفرینان بکند؟

کارآفرین بار را از دوش دولت برمی‌دارد، برای شهروندان کار ایجاد می‌کند، به دولت مالیات می‌پردازد، به بیمه‌های اجتماعی هزینه می‌پردازد، تولید ناخالص ملی را افزایش می‌دهد، تورم را کاهش می‌دهد، برای کشور ارز‌آوری می‌کند و از طریق صادرات کالاهایش فرهنگ ایرانی را به خارج منتقل می‌کند. کارآفرین چندین برابر بیش از خدماتی که از دولت می‌گیرد، به دولت و جامعه سود می‌رساند. بنابراین هر کمکی به او، کمک به دولت، اقتصاد و در نهایت به جامعه است.

پیشنهاد شما برای ایجاد جهش اقتصادی و حمایت از کارآفرینی ایرانی چیست؟

- روابط اقتصادی ما با اقتصادهای بزرگ دنیا باید رونق گیرد.

- حسب ابلاغیه مقام معظم رهبری، اصل ۴۴ قانون اساسی باید به سرعت پیاده و اجرا شود.

- تا هنگامی که تورم دورقمی داریم، سیاست تقویت پول ملی باید تعدیل شده و متناسب با نرخ واقعی تورم، نرخ ارز نیز باید شناور گردد.

-یارانه‌ها باید در حداقل زمان ممکن هدفمند و به تدریج حذف شوند.

-امکان کار متخصصان خارجی در کشور فراهم شود. این کار باعث انتقال تکنولوژی و فرهنگ صنعتی به ایران می‌شود (گویا اخیرا اعلام شده که در ازای هر ۵۰۰هزار دلار صادرات غیرنفتی، اجازه کار یک تبعه خارجی در ایران صادر می‌شود که خبر بسیار خوبی برای کارآفرینان است).

-منابع بانکی باید به اندازه کافی در اختیار واحدهای صنعتی و کارآفرین قرار گیرد تا آنها فارغ از دغدغه، به ادامه کسب و کارشان بپردازند.

-اگر ما ایرانی‌ها نیز مانند هندی‌ها و پاکستانی‌‌ها مجبور بودیم، واردات کالا را در ازای صادرات کالاهایمان انجام دهیم. آن وقت قدر هر سنت از دلارهایمان را می‌دانستیم و در خرید تا این حد کریمانه و در فروش تا این حد ناشیانه اقدام نمی‌کردیم.

-انتقال تکنولوژی را از نو تعریف کنیم و به جای خرید تکنولوژی قدیمی و گران‌قیمت و ضرر‌بار، تکنولوژی‌هایی را خریداری کنیم که به ارتقای دانش فنی ما کمک کند. خودمان نیز باید برای بومی ساختن این دانش فنی وارداتی تلاش کنیم.

-واحدهای تحقیق و توسعه باید بیشتر به وظایف خود واقف باشند. عملکرد واحد تحقیق و توسعه یک شرکت ایرانی که در مرحله مهندسی معکوس یا خرید تکنولوژی است، با عملکرد این واحد در شرکت‌‌هایی که تولید علم می‌کند بسیار متفاوت است. ما نباید دنبال اختراع دوباره چرخ باشیم!

-فرهنگ اتکا به سخت‌افزار، فیزیک، حجم، جا، مکان و کمیت باید با فرهنگ نرم‌افزاری، اهمیت‌دادن به افراد، دانش آنها، طرح‌ها و پیشنهادات، گردش سریع اطلاعات، بهره‌وری و کیفیت عوض شود.

شما چگونه موفق به صادرات به ۴۷کشور شده‌اید؟

وقتی ما به این نتیجه رسیدیم که برای بقا چاره‌ای جز صادرات وجود ندارد، تصمیم گرفتیم این راه را به هر قیمتی و هزینه‌ای در پیش بگیریم.

در بازارهای جهانی همواره فرصت‌های ناشناخته‌ای وجود دارد که با حضور فعال، می‌توان به آنها دست یافت. مثلا در حال حاضر چین یکی از مهم‌ترین بازارهای هدف برای صادرات محصولات صنعتی ماست. در حالی که اغلب صنعتگران از چین و کالای چینی می‌ترسند که البته تا حدودی جای ترس هم دارد.

ما برای حضور در این بازارها، هزینه‌ بسیار زیادی پرداخته و خواهیم پرداخت. شرکت راک شیمی سالانه در بیش از ۱۰ نمایشگاه بین‌المللی خارجی شرکت می‌کند. مسافرت‌های علمی و بازاریابی کارکنان این شرکت به ۴۰۰نفر روز در سال بالغ می‌شود و پذیرش میهمانان و مشتریان خارجی، به همین تعداد نفر روز، از جمله تلاش‌هایی است که در راستای صادرات محصولات تولیدی این شرکت انجام می‌شود.

ما با این کار در جهان «برند»سازی کرده‌ایم. امروزه راک شیمی را به عنوان یک شرکت آسیایی تولیدی- صادراتی می‌شناسند. به کمک خداوند و حمایت‌های سازمان‌ها و ارگان‌های مربوطه تا چند‌سال دیگر این توان را خواهیم داشت که محصولاتمان را تحت برند خودمان در کشورهای در حال توسعه که دارای سد تعرفه‌ای بالایی هستند، تولید کنیم.

دنیای اقتصاد - ده سال از آن روزی که نخستین صادرکنندگان نمونه کشور معرفی شد، می‌گذرد. در این ده سال حدود ۳۰۰ شرکت تولیدی - صادراتی نمونه بخش‌خصوصی کشور را در گروه‌های کالایی مختلف شناخته‌ایم و به نظر می‌رسد همین تعداد شرکت گل سرسبد صادرات غیر نفتی به شمار می‌آیند. این شرکت‌ها هر کدام پیشینه‌ای مشخص دارند و به دست کارآفرینان آینده اندیش کشور بنا شده‌اند. از مسیر پرسنگلاخ و فضای ضدرقابتی اقتصاد دولتی به سلامت گذشته‌اند و از گیرودار رقابت سرسختانه آن سوی مرزها نیز سربلند بیرون آمده‌اند. «راک شیمی» یکی از همین شرکت‌ها است که در سال ۱۳۶۸ توسط مهندس زهتابچیان تاسیس شد و در حال حاضر در شهرک صنعتی اشتهارد واقع شده است. این شرکت بیش از ۱۵۰ نوع مواد شیمیایی تولید می‌کند، ضمن این که دارای بخش‌های متعدد تحقیق و توسعه در داخل و بیرون از کارخانه است. شرکت راک شیمی دارای گواهینامه‌های ایزو ۹۰۰۱، ۱۴۰۰۱ و ۱۸۰۰۱ (OHSAS) از شرکت SGS سوئیس است و در سال‌های ۸۱ و ۸۵ صادر کننده نمونه کشور و در سال ۸۶ صادرکننده نمونه رتبه دوم شناخته شده است. محصولات راک شیمی به ۴۷ کشور دنیا صادر می‌شود. هدف اولیه راک شیمی تولید برای صادرات بوده است و هدف گذاری آن برای پایان سال ۸۸ (بیستمین سال تاسیس راک شیمی) صادرات به ۶۰ کشور دنیا است که شامل یک‌هزار مشتری می‌شود. امیدواریم شرایط سیاسی و اقتصادی کشور امکان اجرای این برنامه را فراهم سازد. آنچه می‌خوانید متن گفت‌وگو با مهندس زهتابچیان مدیرعامل موفق «راک شیمی» است.