پیشنهاد اجرای «کنترل محدود حباب» برای طلا
برای پرداختن به این موضوع در ابتدا باید بازار طلا و مسکوکات را در زمان حال رصد کنیم. طلای آب شده هماکنون حدود ۳ درصد حباب مثبت دارد. تمام سکه طلا امامی تقریبا ۳۰ درصد، نیم سکه حدودا ۵۰ درصد، ربع سکه نزدیک به ۹۰درصد و سکه یک گرمی حدودا ۱۵۰ درصد حباب مثبت دارند. نتیجهگیری اولیه میتواند این باشد که هر مقدار گرم سکه پایینتر میآید میزان حباب آن بیشتر میشود. در ادامه باید گفت که در طول مدت زمانی که من در بازارهای مالی فعالیت داشتهام تقریبا هیچ روزی نبوده که کالا، ارز یا سهام شرکتی دقیقا روی ارزش ذاتی خود معامله شود. همواره قیمتها با ارزش ذاتی فاصله دارند و دچار حباب منفی یا مثبت هستند. حتی دولتها با توجه به سیاستهایشان، ارز خود را در بازار فارکس دچار حبابهای مثبت و منفی محدود میکنند. دقیقا همین راهکار یعنی «کنترل محدود حباب» برای موضوع طلا پیشنهاد میشود.
بانک مرکزی میتواند طلای آب شده را در بازار داخلی بخرد و به آن حباب مثبت بیشتری بدهد. میتوان حباب بین ۱۰ تا ۱۵ درصد را پیشنهاد داد، یعنی بانک مرکزی طلای آب شده را بخرد و تا ۱۵ درصد بالاتر از ارزش ذاتی آن بالا ببرد، سپس اجازه دهد فروشندگان وارد شوند و قیمت را تا ۱۰ درصد بالاتر از ارزش ذاتی پایین بیاورند و مجدد بانک مرکزی روی ۱۰ درصد بالاتر از ارزش ذاتی خرید کند و ۵ درصد بالاتر یعنی ۱۵ درصد بالاتر از ارزش ذاتی فروشنده شود. شایان ذکر است به علت جابهجایی معیارهای اصلی قیمت طلای آب شده همواره و هر روز باید اعداد ارزش ذاتی طلای آب شده مجددا محاسبه شود، این موضوع در ابتدا باعث میشود مسکوکات هم حباب بیشتری بگیرند ولی بانک مرکزی که در ابتدا ۱۰ تا ۱۵ درصد برای خرید طلای آبشده زیان شناسایی کرده میتواند از طریق شناسایی بیشترین حباب مثبت در مسکوکات و ضرب سکه و فروش آن در بازار بورس کالا سود سرشار و چندین برابر زیان شناسایی شده را کسب کند. پیشنهاد میشود در ابتدا از ضرب سکه یک گرمی شروع کند. هماکنون سکه طلای یک گرمی دقیقا ۱۶۸ درصد حباب مثبت دارد و مجدد ماه بعد شناسایی بیشترین حباب مثبت در مسکوکات و کنترل آن تا به حدی که حباب مثبت مسکوکات کم شود ولی کماکان حباب مثبت مسکوکات بیشتر از طلای آب شده باشد تا زیان شناسایی شده خرید طلای آب شده برای بانک مرکزی در ضرب سکه تبدیل به سود شود. تا اینجای کار میتوان گفت فقط حباب مثبت غیرمنطقی در مسکوکات از بین خواهد رفت، اما این راهکار مزایای دیگری هم دارد.
بانک مرکزی میتواند صادرکنندگان را تشویق به واردات طلا و فروش در بورس کالا کند تا از این طریق به بانک مرکزی برای کنترل تورم کمک کنند و ضمنا صادرکنندگان با واردات طلا میتوانند سود بیشتری نسبت به واردات ارز داشته باشند که این امر خود تشویقی برای صادرکنندگان است و در نهایت به علت فشار فروش هر چند جزئی که برای فروش ارزهای خارجی و خرید طلا در دنیا توسط بانک مرکزی ایران به وجود آمده شاهد تضعیف محدود و تدریجی ارزهای خارجی در برابر ریال خواهیم بود و البته این موضوع میتواند برای مردم عادی نیز صادق باشد. هر فرد ایرانی یا خارجی بتواند طلا به ایران وارد کند از محل اختلاف قیمت طلای آب شده در ایران که بالاتر از خارج از مرزهای ایران است سود خواهد کرد و این موضوع خود سبب قاچاق معکوس طلا خواهد شد. یعنی به جای اینکه آحاد مردم طلا را از کشور خارج کنند و سرمایه ملی از دست برود سعی میکنند طلا به کشور وارد کنند چون سود در واردات طلا خواهد بود که در نهایت موجب خواهد شد دارایی طلای بانک مرکزی و عموم مردم در ایران از میانگین کشورهای همسایه و سپس از میانگین کشورهای در حال توسعه بیشتر شود که بعد از مدتی خود باعث روند تشکیل سرمایه در ایران خواهد شد. موضوع تشکیل سرمایه امر بسیار مهمی است که هماکنون حدود ۱۰سال است در ایران شاهد تشکیل سرمایه مثبت نیستیم و این راهکار باعث ایجاد آن میشود. در انتها مهم نیست که طلای در دستان بانک مرکزی بیشتر باشد یا در دستان مردم، مهم این است که میزان ذخایر طلا در ایران با این راهکار بسیار بیشتر از اکنون خواهد شد.