بازخوانی نقش ونزوئلا در امنیت انرژی و بازار نفت

ونزوئلا بر فراز بزرگ‌ترین ذخایر اثبات‌شده نفت جهان نشسته است؛ ذخایری که عمدتا در کمربند اورینوکو و به‌صورت نفت فوق‌سنگین و بسیار ترش قرار دارند. این نوع نفت، برخلاف نفت‌های سبک خاورمیانه، برای صادرات و پالایش نیازمند رقیق‌سازی با میعانات و نفتا است و همین امر، هم هزینه تولید را بالا برده و هم وابستگی ساختاری به واردات رقیق‌کننده ایجاد ‌کرده‌است. طی دهه‌گذشته، ترکیب چالش‌های مدیریتی و ساختاری در شرکت ملی نفت ونزوئلا، کمبود سرمایه‌گذاری و تحریم‌های گسترده آمریکا، تولید ونزوئلا را از چند‌میلیون بشکه در روز به حدود ۸۰۰‌هزار بشکه کاهش داده‌است؛ سطحی که اگرچه در سال‌های اخیر اندکی افزایش‌یافته، اما هنوز فاصله زیادی با ظرفیت بالقوه این کشور دارد. این شکاف میان «آنچه هست» و «آنچه می‌تواند باشد»، کلید فهم جایگاه ونزوئلا در نبرد نفت سنگین است.

در چنین بستری، تحریم‌های آمریکا علیه صنعت نفت ایران و ونزوئلا، همراه با سیاست کاهش تولید اوپک‌پلاس، به‌تدریج کمبود محسوسی در بخش نفت‌های متوسط و سنگین ایجاد کرد؛ کمبودی که خود را بیش از همه در بازار دیزل و میان‌تقطیرها نشان‌ داده‌است. پالایشگاه‌های بزرگ خلیج‌مکزیک در آمریکا طی دهه‌ها برای فرآورش نفت‌های سنگین- ترش طراحی شده‌اند و حذف هم‌زمان نفت ایران و ونزوئلا، آنها را ناگزیر کرده‌است تا به سمت خوراک‌های جایگزین مانند سوخت کوره سنگین خاورمیانه یا نفت ماسه‌ای کانادا حرکت کنند؛ گزینه‌هایی که هم از نظر لجستیکی و هم از نظر کیفیت، پاسخگوی کامل نیاز آنها نیست. نتیجه این ترکیب، افزایش هزینه خوراک، فشار بر حاشیه سود پالایش و تنگ‌تر‌شدن بازار دیزل بوده‌است؛ وضعیتی که در نهایت به رأی‌دهنده آمریکایی در قالب قیمت بالاتر سوخت منتقل می‌شود.

این تناقض میان شعار «فشار حداکثری» و نیاز واقعی به نفت سنگین، در سال‌۲۰۲۵ خود را به‌صورت تغییر تاکتیک واشنگتن نشان‌داد؛ پس از آنکه لغو معافیت‌ها، تجارت قانونی نفت با ونزوئلا را تقریبا به صفر رساند و پالایشگاه‌های خلیج‌مکزیک از دسترسی به نفت سنگین ارزان محروم شدند، دولت ترامپ ناگزیر شد در میانه فشار تورمی و نارضایتی صنعت پالایش، مجوز محدود ۶‌ماهه‌ای برای فعالیت شرکت نفتی شورون در ونزوئلا صادر کند. این مجوز به شورون اجازه می‌دهد در تولید مشارکت‌کرده و در ازای بازپرداخت بدهی و هزینه‌ها، نفت دریافت کند، اما انتقال درآمد نقدی به دولت مادورو را ممنوع کرد. به بیان دیگر، واشنگتن می‌کوشد بخشی از نفت ونزوئلا را در مدار غرب حفظ کند، بدون آنکه به‌ظاهر از سیاست فشار حداکثری علیه دولت مادورو عقب‌نشینی کند؛ نمونه‌ای روشن از تلاش برای جمع میان «امنیت انرژی» و «محدودسازی درآمدهای نفتی دولت مادورو از منظر طراحان تحریم.»

در سطحی وسیع‌تر، ماجرا فقط به پالایشگاه‌های آمریکا محدود نمی‌شود؛ بلکه به توازن قدرت در بازار جهانی نفت سنگین بازمی‌گردد. امروز بخش عمده عرضه نفت سنگین در اختیار چند تولیدکننده محدود است: عربستان و برخی کشورهای خلیج‌فارس در درون اوپک و روسیه در چارچوب اوپک‌پلاس. این تمرکز عرضه، امکان تاثیرگذاری بر قیمت و شرایط بازار را برای آنها افزایش داده‌است. اگر ونزوئلا بتواند طی چند سال‌آینده، با رفع نسبی موانع سرمایه‌گذاری و تحریم، تولید خود را چند صد‌هزار تا چند‌میلیون بشکه در روز افزایش دهد، بخشی از این قدرت تمرکز یافته در بازار نفت سنگین شکسته خواهدشد. افزایش عرضه نفت سنگین ونزوئلا می‌تواند «حاشیه امن» تازه‌ای برای پالایشگاه‌های جهان ایجاد کند، قدرت قیمت‌گذاری اوپک‌پلاس را در این بخش خاص کاهش داده و در عین حال، دست آمریکا را برای مدیریت شوک‌های ناشی از بحران‌های خاورمیانه بازتر کند.

در این چارچوب‌ برای ایران، این تحولات حامل مجموعه‌ای از فرصت‌ها و چالش‌هاست. از یک‌سو، حضور فعال ونزوئلا در بازار نفت سنگین می‌تواند رقابت در برخی مقاصد آسیایی را تشدید و تخفیف‌های لازم برای حفظ سهم بازار را افزایش دهد. از سوی دیگر، اگر بازگشت ونزوئلا به بازار در چارچوبی مدیریت‌شده و هماهنگ با اوپک‌پلاس رخ دهد، امکان شکل‌گیری معماری جدیدی از همکاری میان تولیدکنندگان نفت سنگین – از ایران و عراق گرفته تا ونزوئلا – فراهم می‌شود که در آن، نقش ایران در طراحی سبد تولید و صادرات می‌تواند ارتقا یابد. اینجا نقطه‌ای است که دیپلماسی انرژی و ائتلاف‌سازی درون اوپک‌پلاس اهمیت می‌یابد: تهران می‌تواند به‌جای صرفا نگرانی از «رقیب جدید»، به‌دنبال تعریف «نقشه‌راه مشترک نفت سنگین» با کاراکاس باشد؛ مشروط بر آنکه تحولات سیاسی پیش‌بینی‌ناپذیر در ونزوئلا معادلات موجود را به‌طور اساسی دگرگون نکند.

در افق پیش‌رو، دو سناریوی اصلی قابل‌تصور است. در سناریوی نخست، تشدید رویارویی میان آمریکا و ونزوئلا – از طریق توقیف بیشتر نفتکش‌ها، اعمال تحریم‌های ثانویه سخت‌تر و تشدید فشارهای میدانی و امنیتی – می‌تواند صادرات ونزوئلا را مجددا محدود‌کرده و بازار نفت سنگین و دیزل را بیش از پیش دچار انقباض کند. چنین وضعیتی به افزایش قیمت‌ها دامن می‌زند و می‌تواند در کوتاه‌مدت به بهبود درآمدهای نفتی برخی تولیدکنندگان‌ از جمله ایران، کمک کند، اما از منظر سیاستگذاری مسوولانه باید عمدتا از زاویه افزایش ریسک‌های ژئوپلیتیک و ناپایداری بازار انرژی مورد‌توجه قرار گیرد. در سناریوی دوم، نوعی «بازگشت کنترل‌شده» ونزوئلا به بازار، در چارچوب مجوزهای محدود و ترتیبات جدید سرمایه‌گذاری، به‌تدریج عرضه نفت سنگین را افزایش داده و بخش مهمی از فشار بر پالایشگاه‌ها و بازار دیزل را تخلیه می‌کند؛ فرآیندی که اگر ایران برای آن آماده نباشد، می‌تواند بخشی از مزیت فعلی ناشی از کمبود نفت سنگین را از بین ببرد.

 در جمع‌بندی کلی می‌توان گفت؛ ونزوئلا برای ایران فقط یک «کشور دوست در آمریکای‌لاتین» نیست، بلکه بازیگری است که نحوه بازگشت یا عدم‌بازگشت آن به بازار نفت می‌تواند به سرایت سلسله‌ای از اثرات بعدی بینجامد؛ شامل اثراتی بر اوپک‌پلاس، قیمت‌گذاری نفت سنگین و نیز موقعیت صادراتی ایران. اگر دیپلماسی انرژی کشور بخواهد نگاهی آینده‌نگرانه به وضعیت داشته‌باشد، ناگزیر است که از سطح همبستگی سیاسی فراتر رود و سناریوهای مختلفی را درباره نقشه‌راه نفت سنگین ونزوئلا با تاکید بر مدیریت متوازن ریسک‌ها و فرصت‌ها در محاسبات خود وارد کند.

* کارشناس انرژی