یادداشت
وضع شرکتهای IT خوب یا بد؟
حوزه فناوری اطلاعات در کشور ما حکایت غریبی دارد. اگر نخواهم زیاد به حاشیه بروم باید به آمار و اطلاعاتی که در روزهای گذشته در جراید و از سوی برخی مراجع پیرامون وضعیت شرکتهای فناوری اطلاعات منتشر شد، اشاره کنم. نگرانی شرکتهای فناوری اطلاعات از آنجا اوج گرفت که ظاهرا بودجهای برای IT در سال آینده در نظر گرفته نشده بود.
قبلتر از آن هم به مراتب اعلام شده بود که شرکتهای فناوری اطلاعات به ویژه نرمافزاریها در وضع بدی قرار دارند و از ابتدای سال دائما در حال تعدیل نیرو هستند. البته به غیر از موضوع تعدیل نیروی انسانی در شرکتهای فناوری اطلاعات، اخباری نیز از تعطیل شدن و بالا آوردن بدهی و متواری شدن برخی مدیران شرکتهای IT منتشر شد.
لیکن داستان غریبی است که در شرایطی که سازمان نظام صنفی رایانهای به عنوان یکی از نهادهای حوزه فناوری اطلاعات خبر از نیاز مبرم شرکتهای خصوصی به حمایتهای جدی جهت حفظ بقای ایشان میدهد. یکی از بخشهای دولتی در راستای ماموریت نامربوط همه ساله خود، امسال نیز عزم سفر به فرنگستان کرده است.
مرکز صنایع نوین که از چند سال قبل به تنهایی بار کمکاری وزارت بازرگانی، مرکز توسعه صادرات و شرکت نمایشگاهی کشور را بر دوش میکشد امسال نیز قصد دارد از طریق مجری انحصاری خود یعنی شرکت ثنارای بار دیگر تعدادی از شرکتهای کشورمان را به نمایشگاه بینالمللی «سبیت» در کشور آلمان ببرد.
غریبی حکایت ما نیز از همین جا شروع میشود. ما نفهمیدیم وضع شرکتهای خصوصی کشور در حوزه نرمافزار با وجود هشدارها و اظهار نگرانیها بالاخره خوب است یا بد؟ اگر وضعمان خوب نیست که جریان خرج کردن پول مملکت در خارج از کشور چیست؟
حتما این چنین توجیه میشود که چون وضع شرکتها خوب نیست به دنبال یافتن بازارهای جدید برای ایشان هستیم. حال یک پرسش دیگر طرح میشود که مگر چند درصد شرکتهای داخلی محصول قابل صادرات دارند؟
بزرگترین شرکت نرمافزاری کشور تا آنجا که شنیدهایم تا به حال حتی یک محصول نیز به خارج صادر نکرده و از همین بازار داخلی خودمان به چنین جایگاهی رسیده است.
پرسش دیگر این که بیایید فرض کنیم ده شرکت داخلی محصول قابل صادرات دارند.
باز هم تا آنجا که من میدانم شرکتهایی که قادر به فروش محصول در بازارهای جهانی هستند از توان مالی مناسبی برای دست کردن در جیب خود برخوردارند و اصولا از طریق اعزام نیروی بازاریاب به این نمایشگاهها گلیم خود را از آب میکشند.
اما فرض کنیم از این ده شرکت ۵ شرکت هستند که خیلی دوست دارند بدون پول و توان کافی وارد بازارهای جهانی نیز بشوند.
تا اینجا هم عیبی وارد نیست و بیشک باید از شرکتهای کوچک برای ورود به بازارهای جهانی حمایت کرد.
اما چند شرکت با چنین مشخصاتی داریم؟ بیایید باز هم فرض کنیم ۱۰ شرکت. باز باید پرسید آیا دراین شرایط ما باید صدها میلیون تومان را به همین چند شرکت تخصیص دهیم و صدها شرکتهای داخلی را هم به امان خدا رها کنیم؟
آیا همه ساله شرکتهای جدیدی به نمایشگاههای خارجی اعزام میشوند؟
آیا تنها راه ورود به بازارهای جهانی صرف صدها میلیون تومان بودجه دولت در سال برای حضور در نمایشگاههای خارجی است؟
از سفرهای پیشین چه توشهای اندوختهایم و تا چه حد چنین حمایتی به افزایش صادرات محصولات آیتی منجر شده است؟
*امضا محفوظ
ارسال نظر