یادداشت
سوزنی به خود
م.ر.بهنام رئوف- اواسط اردیبهشت ماه گذشته بود که سازمان نظام صنفی رایانهای کشور جلسهای را با عنوان گردهمایی بزرگ سازمان در خصوص نتایج فعالیتهای صورت گرفته این سازمان، در هتل سیمرغ تهران برگزار کرد. جلسهای که قرار بود بخشی از آن به بهانه روز خبرنگار به تجلیل از اصحاب رسانه اختصاص یابد. تجلیلی که در ادامه جلسه و با اجرای برنامهریزی شده (به باور بسیاری از خبرنگارهای حاضر) مرد همیشه مجری سازمان، بیشتر به نقدی غیرمنصفانه بر علیه رسانههای فعال در بخش فاوا تبدیل شد. نقدی که سه ماه پس از آن نیز توسط عضو سابق ولی حاضر! هیات مدیره در برنامهای تلویزیونی (که خیلی دوست دارد ۹۰ آیتی شناخته شود) تکرار شد. برنامهای که به جای نقد منصفانه و صریح عملکرد شخصی یا سازمانی و دادن مجال پاسخگویی به میهمان برنامه، بیشتر به حاشیه میپردازد. برنامهای که گویا مجری و کارشناسش دانای کل حوزه فاوا بوده و عملکرد دیگران را در گیوتین انتقاد خود قرار میدهند. مع الوصف، هدف از این یادداشت نقد چند عملکرد برنامهریزی شده بر علیه رسانههای بیطرف و منصف فاوا از سوی برخی از مدیران فعلی و قبلی و بعدی سازمان نظام صنفی رایانهای نیست.
چرا که بیتردید رسانهها و خبرنگاران این حوزه با تمام توان علمی و حرفهای و با توجه به وسع مالی رسانه خود اگر بالاتر از حد و توان بخش خصوصی و دولتی نباشند کمتر از آن هم نیستند. اصلا مگر مدیران حوزه فاوای ما در حد و قامت استیو جابز، بیل گیتس و لری پیج، سیلیکون ولی هستند که قرار است کیفیت محتوایی و چاپی رسانههای ما نیز مانند پی سی مگزین، پی سی ورد و سی نت نیوز باشد. اما نکته اصلی مورد اشاره این نوشتار به مجله تکفا یعنی رسانه تخصصی سازمان نظام صنفی رایانهای کشور باز میگردد. رسانهای که همانند همان طرحهای ملقب به نامش (طرحهای تکفا) یکباره شکل گرفت و بعدها با اتمام بودجههای دولتی همان طرح، چراغ تحریریهاش به سو سو افتاد. تکفایی که از قضا منتقدان فعلی رسانههای فاوا نیز پیشتر دستی به رشته تحریر در آن داشتند، اما در طول یک سال گذشته و به دلیل مشکلات مالی و نداشتن آگهی از اعضای صنفش حتی نتوانست یک شماره منتشر کند. مجلهای که این بار و در جلسه مجمع عادی، عدم دستیابی به اهداف و انتشارش این بار مورد انتقاد بازرس و اعضای صنف قرار گرفت. سوال اینجا است که چطور سازمان نظام صنفی رایانهای با بنیه مالی که دارد حتی توان انتشار یک نشریه مطلوب صنف خود را نداشته، اما خود را در جایگاه منتقد به محتوا و شکل انتشار رسانههای فاوا میداند؟ به قول همان ضرب المثل معروف آیا بهتر نیست اول سوزنی به خود زنیم و بعد جوال دوز به مردم ؟!
ارسال نظر