بیژن خیابانی

ضریب نفوذ تلفن همراه در ایران مدت‌ها است که از مرز ۵۰ درصدگذشته است و پیش‌بینی می‌شود در آینده‌ای نه‌چندان دور ضریب این مهم‌ترین ابزار ارتباطی از مرز ۱۰۰ درصد نیز عبورکند. این در حالی است که سیاست‌های دست‌اندرکاران این فناوری هنوز با نیازهای جمعیت چند میلیونی کاربران و شرایط ایشان همخوانی ندارد. در این میان شرکت‌های تولید کننده (اعم از اروپایی یا اهل خاور دور) می‌توانند نقشی کلیدی در همگامی فناوری با نیازهای جامعه را بازی کنند، اما به نظر می‌رسد که این تولیدکنندگان خارجی اهمیتی به نیازهای بازار و منافع ملی ایرانیان نداده و تنها به سودجویی بیشتر از استقبال جامعه جوان کاربران ایرانی از نوآوری‌های این فناوری می‌اندیشند. به عنوان نمونه، نوشته‌های تیزرهای تبلیغاتی که در تلویزیون‌های شهری درتقاطع خیابان‌های حافظ و جمهوری اسلامی نمایش داده می‌شود به زبان انگلیسی است و تولیدکنندگان خارجی دیگر حتی زحمت ترجمه آن را برای پرجمعیت‌ترین بازار در این منطقه به خود نمی‌دهند. در صورتی‌که همین شرکت‌ها در کشورهای عربی زبان که شاید از نظر جمعیت با شهرهای درجه دو و سه کشور برابری می‌نمایند زحمت ترجمه در تبلیغات را بر خود هموار می‌کنند.

نمی‌توان از این تولیدکنندگان خارجی توقع داشت که نیازها و منافع ملی ما ایرانیان را در نظر بگیرند ولی می‌توان شرایطی را فراهم کرد که آنها ملزم به رعایت حداقل‌ها شوند. به‌خصوص در شرایطی که تلفن همراه در دستان اقشار مختلف درآمدی کشور، از کم درآمد تا پردرآمد، قرار دارد و به عنوان بخشی از زندگی روزمره مردم تلقی می‌شود. از سوی دیگر، شرایط اقتصادی حکم می‌کند که این جمعیت قادر به استفاده حداکثری از سرمایه‌گذاری خود بر تلفن همراه با قیمتی مناسب باشند. تلفن همراه امروز دیگر کالایی است که در زندگی ایرانیان نقش مهمی را بازی می‌کند و تولیدکنندگان خارجی باید با درک این موضوع تعهد خود به بازاری را که برای ایشان درآمدی هنگفت ایجاد می‌کند در عمل اثبات کنند. این گروه از شرکت‌ها باید سوداگری را کنار گذاشته و تمهیداتی ارائه نمایند تا منافع ملی ایرانیان حفظ شده و سرمایه‌گذاری میلیاردی اپراتورهای تلفن همراه برای کشور به بهترین نحو در جهت منافع یکا یک کاربران استفاده شود. در حال حاضر این تولید کنندگان بدون توجه به دشواری‌های پیش روی اپراتورها تنها به استفاده از امکانات ایشان در جهت بهره‌برداری از این فرصت برای ایجاد درآمد بیشتر می‌اندیشند و تقاضای روزافزون بازار باعث شده تا فراموش کنند آنها نیز درآمد خود را مدیون همین جامعه هستند و بقای حضورشان متکی به درک شرایط و تعهد به بازار است.