مسدودشدن اپهای ایرانی و توسعه!
۱. تحریمها: شرکت اپل همزمان با تحریمهای آمریکا تحریمهایی را علیه شرکتهای ایرانی آغاز کرد. تحریمهایی که در عمل اپلیکیشنهای ایرانی را هدف قرار داد. به زبان ساده یک کاربر برای نصب اپها روی گوشی هوشمند اپل خود سه روش عملی دارد: اول آنکه به بازار بزرگ برای خرید اپها مراجعه کند؛ نام این بازار App Store است. اما عرضه اپلیکیشن در این بازار برای ایرانیان مسدود شد. راه دوم آن است که اپ در یک سایت عرضه شود (مانند اپ بانکها در سایتشان). در این روش عرضهکننده اپ از یک امکان شرکت اپل که برای کدنویسان ایجاد شده است، استفاده میکند. راه سوم نیز تشکیل یک بازارچه محلی است. مثلا سیباپ یا سیبچه نمونههایی از این بازارچههای محلی بودند که ایرانیان برای خود تشکیل داده بودند. به این ترتیب تحریمها امکان عرضه در بازار بزرگ را از ایرانیان گرفته بود و آنان در عمل مجبور به انتخاب روش دوم یا سوم شده بودند.
۲. تغییر سیاست اپل: واقعیت آن بود که در زمان عرضه اپ در بازار اپاستور این بازار بررسیهایی روی اپها انجام میداد، مثلا از لحاظ حریم خصوصی ارزیابی میشد؛ اما اپهای عرضهشده در سایتها یا بازارچهها میتوانست حریم شخصی یا حقوق مالکیت فکری را نقض کند. به همین دلیل چند ماه پیش شرکت اپل تصمیم گرفت عرضههای خارج از اپاستور را با محدودیتهایی روبهرو سازد. نتیجه این سیاستها که البته جهانی بود، میتوانست منجر به آن شود که اپهای ایرانی که به دلیل تحریم از ورود به اپاستور منع شده بودند، عرضهشان حتی در سایتها و بازارچههای محلی نیز با مشکل روبهرو شود.
۳. گرا دادن: با آنکه شرکت اپل تغییر سیاست خود را اعلام و اعمال کرده بود، همچنان اپهای ایرانی مشغول کار بودند. یک خبرنگار متعلق به شبکهای ماهوارهای که طرفدار تحریم علیه ایران است، یادداشتی خطاب به شرکت اپل تهیه میکند و در آن فهرستی از اپهای ایرانی را که با وجود سیاست اپل مشغول فعالیت هستند معرفی میکند و این پرسش را طرح میکند که چرا اپل آنها را مسدود نکرده است! چند روز بعد، شرکت اپل اقدام به مسدودسازی اپهای آن فهرست میکند و اپهای خارج از فهرست همچنان به فعالیت ادامه میدهند! حالا تحریمها زندگی ایرانیان را هدف قرار میدهند و من هنوز در این فکرم که چگونه یک ایرانی میتواند بخشی از پازل تحریم علیه هموطنانش باشد؟!
حقیقت قربانیشده
نتیجه سه رویداد بالا آن شد که اپهای ایرانی پنجشنبه از دسترس کاربران خارج شوند. اما چند نکته قابل توجه:
۱. پیچیدگی: واقعیت آن است که مسائل دنیای امروز پیچیده هستند. پیچیدگی از آنجا ناشی میشود که نه میتوان برای مسدودسازی یک دلیل ساده معرفی کرد و نه راهحلی ساده.
۲. پاسخهای متفاوت: نخستین خبرنگار ظهر پنجشنبه با من تماس گرفت: «چرا اپلیکیشنها مسدود شدهاند؟» و پاسخ من توضیح بخش دوم از داستان بالا، یعنی تغییر سیاست اپل بود. اما اگر پرسش اینگونه تغییر یابد که «چرا این اپلیکیشنها حذف شدهاند و بقیه نه؟» پاسخ بخش سوم از داستان است و اینکه اینچنین یک ایرانی زندگی هموطنان خود را تحت فشار قرار میدهد(که توییت زدم). اگر پرسش آن باشد که «آیا تحریمها موثر بوده است؟» نه مستقیم؛ اما اگر تحریم هم نبود ایرانیان با عرضه اپهای خود در اپاستور با چنین مشکلی روبهرو نمیشدند! چگونه تغییر پرسش میتواند بخشی از داستان مسدودسازی را پررنگتر کند و بازیگران مختلف سیاسی روایتهای مختلفی از آن را بیشتر ترجیح میدهند.
۳. مقصریابی: در این میانه بیش از هر چیز عادت ناسزا و مقصریابی در شبکههای اجتماعی و رسانههای ایرانی پررنگ است. هر گروهی با توجه به علایق سیاسیاش دوست داشت انگشت خود را بر بخشی از داستان بگذارد و ناسزاها را به سمتی سوق دهد.
۴. روایت عجیب: اما در این میان صداوسیما شاید غیرملیترین روایت را داشت: تاکید بر ناکارآمدی دولت! صداوسیمایی که شاید انتظار میرود داستان را روایت کند، بر خلاف انتظار بر هیچکدام از سه بخش داستان تاکید نکرد! صداوسیما یک روایت داشت: دولت ناکارآمد است!
قربانیگاه حقیقت
مسائل پیچیده بهترین قربانیکنندگان حقیقت هستند. پیچیدگی این فرصت را به بازیگران میدهد تا تنها بر بخشی از حقیقت تمرکز یابند و مطلوبهای خود را در قالب روایتی دلخواه به دیگران بفروشند. «توییتری شدن» حقیقت آن است که بخواهیم یک پدیده پیچیده را در تعداد کلمات اندکی بیان کنیم؛ اما حقیقت فراتر از آن است که بشود چنین خلاصهاش کرد! توسعه اما نیازمند درک پیچیدگی و اقدامات پیچیده است؛ به همین دلیل شاید ضرورت دارد تا توسعه ادراک عمومی بهعنوان یک مسوولیت اجتماعی برای تمامی ایرانیانی که دغدغه توسعه دارند، پررنگتر شود.
ارسال نظر