۱. ابتدا هدف کوچکی در نظر بگیرید: یکی از بزرگترین اشتباه‌های مدیران سازمان‌ها این است که در استفاده از هوش مصنوعی، نتایج بسیار بزرگی را درسر می‌پرورانند. این در حالی است که اندروز به مدیران توصیه می‌کند که در همان ابتدای امر به دنبال دستاوردهای عظیم مالی نباشند، بلکه در وهله اول عواملی همچون بهبود فرآیندها و ارتقای سطح رضایتمندی مشتریان را دنبال کنند. ۲. تمرکز بر آموزش دادن کارکنان، به‌جای اخراج آنها: یکی از بزرگترین ترس‌های کارکنان سازمان‌ها، یکی از بهترین راه‌های صرفه‌جویی در هر سازمان محسوب می‌شود؛ تعدیل نیرو. با این حال گارتنر می‎گوید مدیران باید با این هدف به سراغ استفاده از هوش مصنوعی بروند که کار پرسنل خود را بهبود ببخشند، نه اینکه آنها را جایگزین هم کنند.

۳. برنامه‌ای برای انتقال دانش داشته باشید: استفاده کارآمد از هوش مصنوعی مستلزم برخورداری از مقداری دانش و تخصص است و از آنجا که پرسنل بسیاری از شرکت‌ها فاقد چنین مهارت‌هایی هستند بنابراین مدیران به فکر برون‌سپاری کار می‌افتند. این در حالی است که معاون پژوهشی گارتنر این کار را ایده‌آل نمی‌داند و می‎گوید تکیه بر طرف‌های ثالث برای انجام چنین وظایفی، یک راه حل منطقی و درازمدت محسوب نمی‌شود. وی می‎گوید در پروژه‌های اولیه هوش مصنوعی، سعی کنید دانش را از کارشناسان برون‌سازمانی به پرسنل خود منتقل‌سازید تا از این طریق توانمندی‌های درون سازمانی خود را تقویت کنید تا بعدها بتوانید در پروژه‌های بزرگ‌تری هوش مصنوعی از این ظرفیت به خوبی بهره ببرید.

۴- راه حل‌های شفاف هوش مصنوعی را برگزینید: صرف‌نظر از توانمندی و تخصص یک سازمان، به نظر می‌رسد برای موفقیت در پروژه‌های پیاده‌سازی هوش مصنوعی، استفاده از منابع نرم‌افزاری یا سخت‌افزاری خارج از سازمان ناگزیر است؛ ولی نکته اینجاست که در چنین فضایی باید به‌گونه‌ای شفاف و روشن عمل کرد. به همین دلیل مدیران سازمان‌ها باید در استفاده از ابزار و اطلاعات خارجی، واضح و شفاف عمل کنند. علاوه بر این، شفافیت حتی ممکن است در بعضی شرایط به یک الزام قانونی و حقوقی تبدیل شود.