گزارش تحلیلی موسسه Arthur D. Little
موانع جهش دیجیتالی ایران
ترجمه: جمشید قضاتی/ فاطمه روحالامینی
موسسه Arthur D. Little یک شرکت مشهور در زمینه مشاوره در حوزههای نوآوری، استراتژی و مدیریت است که در ۱۹۰۹ در بوستون آمریکا پایهگذاری شد. این شرکت اخیرا گزارشی درباره صنعت مخابرات ایران منتشر کرده که از سوی چهارنفر از تحلیلگران این شرکت (عمدتا مرتبط با بخش خاورمیانه این شرکت) تهیه و تدوین شده است. مطلب پیشرو خلاصهای از بخش نخست این گزارش است که با عنوان «صنعت مخابرات ایران در آستانه جهش» حدود یک ماه قبل منتشر شده است. در بخش نخست این گزارش آمارهایی از وضعیت فعلی و چالشهای صنعت مخابرات و حوزه دیجیتال ایران مورد بررسی قرار گرفته و به خصوص فقدان سرمایهگذاری و مقرراتگذاری از جمله مشکلات اصلی ایران برای جهش ارتباطی و دیجیتالی قلمداد شده است.
ترجمه: جمشید قضاتی/ فاطمه روحالامینی
موسسه Arthur D.Little یک شرکت مشهور در زمینه مشاوره در حوزههای نوآوری، استراتژی و مدیریت است که در ۱۹۰۹ در بوستون آمریکا پایهگذاری شد. این شرکت اخیرا گزارشی درباره صنعت مخابرات ایران منتشر کرده که از سوی چهارنفر از تحلیلگران این شرکت (عمدتا مرتبط با بخش خاورمیانه این شرکت) تهیه و تدوین شده است. مطلب پیشرو خلاصهای از بخش نخست این گزارش است که با عنوان «صنعت مخابرات ایران در آستانه جهش» حدود یک ماه قبل منتشر شده است. در بخش نخست این گزارش آمارهایی از وضعیت فعلی و چالشهای صنعت مخابرات و حوزه دیجیتال ایران مورد بررسی قرار گرفته و به خصوص فقدان سرمایهگذاری و مقرراتگذاری از جمله مشکلات اصلی ایران برای جهش ارتباطی و دیجیتالی قلمداد شده است.
صنعت تلکام با افزایش سهم دادهها و درآمد اپراتورهای ICT تغییرات سریعی را در سطح جهان تجربه کرده است. هرچند که ایران هنوز ازنظر توسعه پهنای باند تلفن ثابت و تلفن همراه از سطح جهانی پایینتر است، اما در سالهای اخیر رشد سریعی را در این زمینه داشته و بهعقیده ما فرصت بزرگی برای سرویسدهندگان کنونی و بالقوه جدید واردشده به یکی از بزرگترین بازارهای خاورمیانه وجود دارد. با پیادهسازی فناوری جهانی در ایران و بهبود شرایط داخلی این کشور، ایران با افزایش بالقوه و قابلتوجه سهم ICT در تولید ناخالص داخلی میتواند در آستانه یک تحول دیجیتالی چشمگیر قرار گیرد.
ایران در صنعت جهانی تلکام
تا این اواخر، ایران عمدتا از روندهای جهانی صنعت تلکام دور مانده بود، اما اکنون این رویه درحال تغییر است و بهعقیده ما، فرصت بزرگی برای سرویسدهندگان موجود و بالقوه جدید واردشده به یکی از بزرگترین بازارهای خاورمیانه وجود دارد. در بازارهای توسعهیافته داده بر بازار حاکم است، یعنی هزینه آن بهازای دقیقه مطالبه شده و مجموعه بستههایی عرضه میشوند که برمبنای اندازه مجاز داده قیمتگذاری میشوند و پیامهای متنی عمدتا به گذشته تعلق دارند. میانگین مصرف داده هر مشترک به چند گیگابایت در ماه میرسد و تصاویر ویدئویی بیشترین سهم را بهخود اختصاص میدهند. افزایش سرویسهای OTT ابتدا موجب قطع و ادغام سرویس، ازجمله همگرایی سرویس ثابت- سیار شد.
درحالی که هنوز هم این روند ادامه دارد، اما برخی بازارها تغییر یافتهاند و با وجود کاهش درآمدهای صوتی و متنی، درآمدهای داده را در رشد کلی سهیم میدانند. درعین حال، اپراتورها بیشتر بر بهینهسازی، ازجمله مجازیسازی شبکهها و فناوری اطلاعات، تمرکز کردهاند. (Internet of Things (IoT یا اینترنت اشیا بهعنوان فرصت بزرگی شکل میگیرد، و ۵G تقریبا محرک اصلی نوینسازی این صنعت بهشمار میآید. نهایتا، بسیاری از سرویسدهندگان تلکام به سرویسدهندگان پیشرفته ICT با ابر و مرکز داده قوی و عرضه سرویسهای مدیریتشده تبدیل شدهاند. فیبر سریع و درحال توسعه و زیرساخت ۴G از اکثر این پیشرفتها پشتیبانی میکند.
در ایران، پهنباند تلفن همراه با تاخیر قابلتوجهی در سال ۲۰۱۲ و از سوی سومین اپراتور بزرگ رایتل عرضه شد و پس از آن میزان عرضه پهنباند تلفن همراه از سوی امتیان ایرانسل و همراه اول از حد انتظار فراتر رفت. شبکههای تلفن ثابت و تلفن بهمیزان قابلتوجهی در سال گذشته بهینهسازی شدهاند، هرچند که سرعت آنها هنوز هم درمقایسه با شبکههای موجود در سایر بازارها کند است. با این حال، میزان نفوذ تلفن هوشمند و مصرف پهنباند سیار هنوز هم در مقایسه با سایر بازارها در ایران کم است. اکثر کاربران داده مشترک ۲G و ۳G بوده و تنها اقلیت کوچکی از ۴G استفاده میکنند که این کار از مصرف ویدئو و گسترش اقتصاد برنامههای کاربردی (app) ممانعت میکند. بهعلت استفاده کم از ۴G و فیبر، میانگین مصرف داده در ایران هنوز درمقایسه با بازارهای توسعهیافته ناچیز است. بازار تجارت به تجارت عمدتا جدید بوده و قبلا عرضه نشده است و پس از دههها تحریم و سالها کاهش ارزش پول، کیفیت و کمیت زیرساخت نامناسب است.
لزوم رشد نفوذ پهنباند ثابت و سیار
درحالی که میزان نفوذ سرویسهای خط ثابت و سیار بهطور کلی در ایران نسبتا بالا بوده و با سایر بازارهای منطقه قابلمقایسه است، اما میزان نفوذ پهنباند پایین است. با جذب سریع در دوره اخیر، ممکن است این تعداد قویا بیش از دادههای علنی موجود افزایش یابد که تنها نفوذ تقریبا ۲۰ درصدی پهنباند سیار را نشان میدهد. این مورد را میتوان به چند دلیل تاریخی، ازجمله کیفیت ضعیف سرویسهای پهنباند، تحریمهای اقتصادی و محدودیتهای سرعتی نسبت داد که از سوی مقامات مسوول اعمال میشوند. بهعلاوه، توان مالی ضعیف مالک ثابت، یعنی شرکت مخابرات ایران (TCI)، که تا اندازهای ناشی از قیمتهای پایین مصرفکننده برای سرویسهای آن است، تاکنون موجب راهاندازی محدود زیرساخت فیبری در کشور شده است.
سرعت پایین پهنباند ثابت
سرعت پهنباند در ایران نسبتا پایین است؛ مخصوصا پهنباند ثابت که درمقایسه با معیارهای بینالمللی و منطقهای کاملا ضعیف عمل میکند. هنگامی که میانگین سرعت جهانی ۳/ ۶ مگابایت بود، ایران با میانگین سرعت اتصال ۷/ ۳ مگابایت درQ۳' ۲۰۱۶ درمیان ۱۴۶ کشور در رتبه ۱۱۲ قرار داشت، ازنظر حداکثر سرعت، ایران با حداکثر سرعت ۹/ ۱۶مگابایت درمیان ۱۴۶ کشور در رتبه ۱۲۴ قرار داشت، درحالی که میانگین سرعت جهانی ۲/ ۳۷مگابایت بود. درنتیجه، میانگین سرعت کشورهای پیشرو تقریبا ۵برابر و حداکثر سرعت آنها تقریبا ۶ برابر ایران است. سرعت پایین پهنباند تاثیر منفی دوگانهای دارد و برنامههای کاربردی مصرفکننده مانند انتقال تصاویر ویدئویی و همچنین نوآوری شرکتها را در زمینه فناوری محدود میسازد.
مجموعه محصولات نسبتا محدود
بازیگران کنونی بازار ازنظر مجموعه محصولات گزینههای نسبتا محدودی برای مصرفکنندگان و موسسات اقتصادی دارند. هرچند بازار ایران بسیار رقابتی است، اما این امر تاکنون موجب همگرایی عرضه بین محصولات ثابت و سیار نشده است. مالکان سرویسهای سیار و ثابت، یعنی MCI و TCI، کاملا مستقل عمل میکنند، درحالی که بازیگران جدیدتر تلفن همراه سرویسهای تلفن ثابت را بهمفهوم کلاسیک عرضه نمیکنند. درعین حال بستههای داده عمدتا مستقل و با بستههای صوتی، متنی و دیتا بهفروش میرسند که این مرسوم نبوده و یک استثنا محسوب میشود. علاوه بر این، فروشگاههای برنامههای کاربردی (اپ استورها) در ایران وجود ندارند یا محدود هستند و درنتیجه برنامههای کاربردی تلفنهای هوشمند از اپ استورهای داخلی مانند (کافه) بازار دانلود میشوند.
سهم ICT در تولید ناخالص داخلی ایران
بهعلاوه، اپراتورها در ایران هنوز هم از بخش تجارت بهرهبرداری زیادی نمیکنند و بهطور کلی هیچ محصول اختصاصی برای سایر بخشها و مجموعه محدود ICT عرضه نمیشود. درحالی که در سایر بازارها ۱۵ تا ۳۰ درصد کسبوکار اپراتور تلکام توسط مشتریان تولید میشود، اما در ایران هنوز هم ممکن است مالک کسب و کار برای بهرهبرداری، چند اشتراک را خریداری کند. ایران با نفوذ و سرعت پایین پهنباند نتوانسته است از پتانسیل کامل ICT درجهت توسعه اجتماعی-اقتصادی کشور بهره بگیرد. درحالی که در کشورهای پیشگام ICT، سهم ICT در تولید ناخالص داخلی ممکن است به ۱۰ درصد برسد، اما در ایران ۴/ ۴ درصد کل تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد و درعین حال، امکان رسیدن به میانگین ۵/ ۵ درصدی بازارهای توسعهیافته نیز وجود دارد. عوامل متعددی موجب عقبماندگی حوزه تلکام ایران تا دوره اخیر شدهاند.
از جمله آنها قیمت ارزان محصولات است که در تضاد با کیفیت و ماندگاری قرار دارد. همچنین میزان پایین سرمایهگذاری در استقرار و نوسازی زیرساختها نیز عامل دیگر عقبماندگی در این حوزه است. بهعلت دخالتهای سازمان رگولاتوری با تنظیم مقررات ایران، قیمت سرویسهای تلکام در ایران نسبتا پایین بوده است. تعرفههای پهنباند سیار و ثابت برحسب دلار و برمبنای برابری قدرت خرید درمیان پایینترین قیمتهای جهانی قرار دارند. بهعلاوه، بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷، ارزش ریال ایران درمقایسه با دلار آمریکا و یورو بهترتیب ۶۲ و ۵۳درصد کاهش یافت. این کاهش ارزش پول ملی موجب کاهش دائمی درآمد ارزی و افزایش قیمت واردات تجهیزات و زیرساخت برای اپراتورهای داخلی شد. بهعلاوه، سهامداران TCI و MCI بر دریافت سود سهام از شرکتها تمرکز کرده بودند. MTN بهسهم خود به کاهش ارزش سرمایهگذاری اصلی خود برحسب کاهش ارزش پول پی برد و اقتصاد نامطمئن و دشواری خارج کردن پول از کشور موجب تردید این شرکت برای سرمایهگذاریهای بعدی در ایران شد.
سایر بازیگران تلفن همراه هم امروز در حاشیه ماندهاند، رایتل تقریبا ۳ درصد و تالیا تقریبا ۵/ ۰درصد سهم بازار را بهخود اختصاص داده است. این اپراتورها با کمبود پول مواجه بوده و قادر به انجام سرمایهگذاریهای چشمگیری نیستند. این عوامل درمجموع موجب سرمایهگذاری اندک در زمینه زیرساخت تلکام در ایران شدند. این مورد در میزان سرمایه-هزینه بازتاب مییابد که درمقایسه با سایر کشورها کم بوده و سرانه آن در سال ۲۰۱۴ تقریبا ۲۳ دلار آمریکا بود. برای مقایسه، سرانه سالانه سرمایه-هزینه در پیشرفتهترین بازارها بیش از ۱۰۰دلار آمریکا است، درحالی که میانگین آن در بازارهای مورد تحلیل تقریبا ۸۰ دلار آمریکاست. ما نسبت سرمایه-هزینه/ فروش را در ایران تقریبا ۱۵ درصد تخمین میزنیم، درحالی که در بازارهای نوظهور اغلب ۲۰ تا ۳۰ درصد یا حتی بیشتر است.
رگولاتور مانع بازدارنده سرمایهگذاری
دو اقدام اخیر سازمان تنظیم مقررات موانعی را بر سر راه سرمایهگذاری ایجاد کرده و بهجای توسعه بیشتر آن بهطور پیشبینینشدهای موجب عقب ماندن این حوزه شدهاند. سازمان تنظیم مقررات در تلاشی مشهود برای افزایش میزان رقابت دستور داد که هر یک از این سه اپراتور بزرگ تلفن همراه قوانینی را برای پشتیبانی از دو اپراتور دیگر شبکه مجازی تلفن همراه (MVNOها) وضع کرده و درعین حال، امکان رومینگ ملی را روی شبکههای تلفن همراه این سه اپراتور فراهم ساخت که بازیگران جدید بتوانند تا رسیدن شبکه به سطوح بحرانی سرویسهایی را بهطور رقابتی راهاندازی کنند. این اقدامات رقابت بازار را افزایش میدهند، اما درعین حال موجب کاهش انگیزه بازیگران کنونی تلفن همراه برای سرمایهگذاری در زیرساخت شبکه میشوند که شدیدا نیازمند این امر هستند. برای مقایسه، درزمینه مرزهای نامشخص بین صنایع مختلف سنتی مانند تلکام، رسانهها و فناوری اطلاعات، سازمانهای تنظیم مقررات تلکام هرچه بیشتر رژیمهای «آزاد» و «سایشی» را انتخاب میکنند. سرویسدهندگان تلکام فاقد بهترین قابلیتها و عملیات بهینه هستند
درحالی که زیرساختهای فرسوده و هزینههای گزاف نگهداری عامل بازدارندهای برای اپراتورهای کنونی (TCI و MCI) محسوب میشود، عدم توانایی آنها برای عقد قرارداد با بهترین فروشندگان فناوری اطلاعات بهعلت تحریمها نیز معماری فناوری اطلاعات کلیه بازیگران را تحت تاثیر قرار داده است که حوزه چشمگیری را برای عملکرد اثربخشتر و کارآمدتر ایجاد میکند و درنتیجه موجب تقویت تجربه کلی مشتری میشود. علاوه بر این، شرکتها اغلب بهجای راهحلهای سریع و عملی رویکردهای پیچیدهتر و نظری را دنبال میکنند که این کار قابلیت آنها را برای رهبری و مدیریت کارآمد محدود ساخته و فرصت زیادی را برای بهینهسازی ازطریق معرفی تکنیکهای بینالمللی و اتخاذ رویکردهای تجاریتر باقی میگذارد. این گزارش همچنین تاکید میکند در ایران محیط برای کسب و کار خانگی توسعه یافته است، اما قرارگیری محدود درمعرض رقابت بینالمللی و عدم دسترسی به بازارهای خارجی موانع مهمی بهشمار میآیند.
تحریمهای اقتصادی و انزوای ایران از سیستم مالی بینالمللی تقریبا از ورود کلیه پیشتازان پلتفرم جهانی به بازار، ازجمله سامانههای پرداخت، پلتفرمهای محتوا و ابری جلوگیری کردهاند. درنتیجه، محیط بستهای بهوجود آمده است، با معادلهای استارتآپهای داخلی شرکتهای دیجیتالی بینالمللی که تحرک چشمگیری را ایجاد کردهاند. این موارد عبارتند از Digikala (تجارت الکترونیکی)، Cloob (شبکه اجتماعی)، Lenzor (بهاشتراکگذاری عکس)، Aparat (بهاشتراکگذاری تصاویر ویدئویی)، Cafe Bazaar (بانک اپلیکیشن)، Snapp (تاکسی آنلاین)، Divar (تبلیغات و خرید و فروش آنلاین) و نمونههایی از این قبیل. درحالی که این بازیگران بهعلت بازار متنوع داخلی درحال رشد پتانسیل بیشتری داشته و درسایه سد برخی تحریمهای به جا مانده و عدمتمایل بازیگران بینالمللی برای ورود به این بازار پیش میروند، اما با چالشهای بزرگی روبهرو هستند. شرکتهای ایرانی چون درمعرض رقابت بیرحمانه صاحبان استاندارد جهانی مانند Facebook، Amazon و Netflix قرار نمیگیرند، از توسعه چابکی و قابلیتهای ممتاز باز مانده و درعین حال عدم دسترسی به بازارهای خارجی توانایی این بازیگران را برای رتبهبندی در خارج از ایران محدود میسازد و از طرفی هم بودجه موجود نیز کاملا محدود است. بنابراین، ماندگاری آنها در یک محیط رقابتی و آزاد بسیار دشوار خواهد بود. صرفنظر از کلیه چالشها، عوامل متعددی نیز بهنفع صنعت تلکام ایران ایفای نقش میکنند.
ارسال نظر