فرصتهای برابر برای زنان و مردان
آیا انتصاب یک زن به مدیر عاملی جنرال موتورز یک پیروزی برای زنان است؟
نویسنده: نائومی ولف مترجم:حسام امامی وقتی اوایل دسامبر، ماری بارا بهعنوان مدیرعامل جنرال موتورز (و اولین رئیس زن یک کارخانه بزرگ خودروسازی) منصوب شد، خیلیها این انتصاب را مرحلهای مهم در تلاش زنان برای رسیدن به حقوق و فرصتهای برابر دانستند، اما در فضایی که «کاتالیست»، دیدهبان سقف شیشهای فمینیستی، اشاره میکند فقط 2/4 درصد مدیرعاملان 500 شرکت اول آمریکا در ردهبندی مجله فورچون زن هستند، آیا ترفیع بارا واقعا یک پیروزی است؟
یکی از راههای پاسخ به این سوال توجه به این مساله است که چه کسی در نهایت کار قضاوت را انجام میدهد. خبرنگاران؟ در ایالات متحده آمریکا طبق یک سری آمار، دوسوم خبرنگاران حرفهای مرد بوده و 90 درصد اخبار درجه دو اقتصادی و تجاریِ رسانههای سنتی را مینویسند. در واقع، جهانبینی واکنشی مردمحور در پوشش اخبار تجاری هرگونه ادعای پیروزی را چه برای بارا و چه برای باقی ما و بهخصوص دختران 15 سالهای که دنبال الگو یا پیام پیروزی هستند از اعتبار ساقط میکند.
بسیاری از اخبار مدیرعاملان زن و دیگر زنان موفق با کلیشههای امتحانپسدادهای کدگذاری میشود: یا پست جدیدشان را با شانس بهدست آوردهاند (و بنابراین شایستگیاش را نداشتهاند)، یا آن را از بستگان مرد یا شوهرها به ارث بردهاند (پس واقعا قدرتی رویش ندارند) یا موفقیتشان اساسا خیلی طول نخواهد کشید. اگر همه چیز هم خلاف روال پیش برود پوشش خبری چنان تمرکزی روی جنسیت میکند که مدیریت زن را تضعیف کند.
این کلیشهها نه فقط شهرت زنان موفق را زیر سوال میبرد، در مورد خاص مدیران عامل، ارزششان را هم نزد شرکت کم میکند و همه این کلیشهها در پوشش خبری انتصاب بارا در جنرال موتورز بازتولید شد.
مثلا سیانان خبر را با اشاره به «زرنگی بارا در بالا رفتن از نردبان شرکت» یعنی عبارتی با تهمایههای معنادار کار کرد؛ عبارتی که هیچوقت برای یک مرد ردهبالا استفاده نمیشود، چون احتمالا سختکوشی، استعداد، جاهطلبی و فداکاریاش بیشتر از «زرنگی» او است. خبر به مخاطب القا میکند بارا زمانی موفق میشود که افراد دیگر به جای «دختر ماشینسوار» به او بگویند «رئیس»؛ گرچه این گزارش هیچ مدرکی ارائه نمیدهد که کسی به بارا به جای رئیس بگوید «دختر ماشینسوار».
به همین ترتیب، نیویورک تایمز پدر بارا را مورد توجه قرار داده و در تیترش طوری القا میکند که گویی برای این نقش «به دنیا آمده»، انگار جاهطلبی و سختکوشی ربطی به پیشرفت او نداشته است. این گزارش به ماشینی که شوهرش دارد پرداخته و ماری را زنی با صدای آرام معرفی میکند و یک نقل قولِ دردناک از مدیرعامل سابق
«دانیل اف آکرسون» دارد؛ «ماری بهخاطر استعدادش انتخاب شد، نه برای جنسیتش». او ادامه میدهد که «ترفیع بارا به دیدن فارغالتحصیلی دختر خانواده از کالج میماند».
بهسختی میتوان معارفه یک مدیرعامل مرد سیاهپوست میانسال (بارا ۵۱ ساله است) را تصور کرد و اطمینان داشت از اینکه «بهخاطر نژادش انتخاب نشده است» و سختتر اینکه تصور کرد همکار سفیدپوست او به جراید ملی بگوید که دیدن مدیریت این مرد ۵۱ ساله به دیدن لیسانس گرفتن پسر ۲۲ساله خانواده میماند.
جدای از این، رویکرد «مدیرعامل پوتمکینی» را هم داریم که تلویحا فرض میکند مردان قدرتمند هرگز زنی را برای هدایت یک موسسه بزرگ انتخاب نمیکنند.
طبق این کلیشه، ترفیع بارا باید یک تمجید روابط عمومی باشد، از سوی مردانی که صاحب قدرت واقعی در پس این نمای ظاهری، باقی خواهند ماند. و همین میشود که این تیتر را در مجله فورچون میخوانیم؛ «نقشه هیاتمدیره جنرال موتورز برای شکست ماری بارا بهعنوان مدیرعامل جدید؟» این مقاله در ادامه توضیح میدهد که محاصره بارا با رقبای مرد او برای این سمت ممکن است به شدت او را تضعیف کند گویی مدیرعاملان مرد در محاصره رقبای احتمالی نیستند. شاید به این خاطر باشد که او قبل از اینکه یک مدیر باشد یک خانم است. مصاحبهای در نیویورک تایمز، بیش از تحولاتی که ماری قصد دارد به عنوان مدیرعامل جیام رقم بزند یا حتی تحولات صنعت خودرو (که قطعا سوال مهمی است) به تحولاتی پرداخته که پس از انتصاب او برای زنان جیام اتفاق افتاده است. مصاحبهکننده حتی میپرسد شوهرش کارمند جیام هست یا نه.
با چنین پوششی، خبر از خبر صرف فراتر رفته و به رویدادی واقعی که تاثیری منفی بر خروجی یک شرکت دارد تبدیل میشود. چرا شرکتی بزرگ بالاخص شرکتی چون جیام که بهتازگی از بحرانی جدی در سال ۲۰۰۸ که منجر به کمک کلان دولت برای خروج از بحران شد رنج برده، باید ریسک انتصاب چنین مدیرانی را فارغ از میزان استعدادشان بپذیرد؛ مدیرانی که حتما گزارشهای اینچنینی را باعث میشوند؟
نمیتوانم درک کنم چرا روزنامهنگاران جدی اینگونه فاحش هنجارهای حرفهای اولیه عدالت و بیطرفی را نقض میکنند.
پاورقی:
۱- نقش نائومی ولف در فمینیسم به اصطلاح «موج سوم» و بهعنوان مدافع «فمینیسم قدرت» که معتقد است زنان برای نیل به اهدافشان باید خود را وارد گود سیاست کنند نقشی کلیدی است. او مشاور کمپینهای ریاستجمهوری بیل کلینتون و الگور بوده است. کتابهایش «راز زیبایی» و «پایان آمریکا» نام دارند.
۲- فمینیستها از این اصطلاح برای توضیح جریانهای نامحسوس جامعه مردسالار استفاده میکنند. ظاهرا راه برای پیشرفت و ترفیع زنان در جوامع پدرسالار مدرن باز است، اما وقتی زن کمی بالاتر از حدود تعیینشده میرود به سقفی شیشهای برمیخورد یعنی قوانین و هنجارهای نانوشتهای که جلوی پیشرفت بیشتر او را میگیرد.
ارسال نظر