جهانی‌سازی مطلوب در تعلیق
نویسنده: گِرِگ آی‌، پی مترجم: مریم رضایی آیا لیوان نیمه پر است یا نیمه خالی؟ سایمون اونت و داگلاس ایروین، شواهدی را در دفاع از دیدگاه‌های خود مبنی بر اینکه روند جهانی‌سازی با مشکل مواجه است یا نه، ارائه داده‌اند.
پاسخ به این سوال، در واقع به این بستگی دارد که بدانیم جهانی‌سازی «در مقایسه با چه چیزی» با مشکل مواجه شده است؟ افراد خوش‌بین اشاره کرده‌اند که سیستم حمایت از صنایع داخلی در آستانه بحران مالی جهانی، خیلی بیشتر از انتظاری که با توجه به عمق رکود اقتصادی وجود داشت، غیرفعال بوده است. ایروین می‌گوید ممکن است جهانی‌سازی متوقف شده باشد، اما روند معکوسی را طی نمی‌کند. آرویند سابرامانیان، در پانلی که اخیرا در موسسه پترسون برگزار شده، اشاره کرده که با توجه به نفوذ محصولات چینی به بازار آمریکا، محدود بودن واکنش به سیستم حمایت از صنایع داخلی جالب توجه است.
اونت، برخلاف ایروین، وضعیت فعلی را با روزهای شکوفایی قبل از بحران مالی جهانی مقایسه و اثبات می‌کند که سیاست‌گذاران روح تجارت آزاد و بازارهای آزاد را نقض کرده‌اند؛ آن هم نه به شکلی پرسر و صدا و مشخص که همه ما متوجه آن شویم.
اما من فکر می‌کنم در واقع این تصویر متفاوت است. من هم مثل ایروین متقاعد شده‌ام که یکپارچگی اقتصادی و تکنولوژی به نقطه‌ای رسیده که معکوس کردن جهانی‌سازی را حتی در غیاب حمایت سیاستی قوی مشکل کرده است، اما جهانی‌سازی چیزی فراتر از عدد و رقم بوده و نوعی احساس کلی است. سیاست‌گذاران در ذهن خود در مورد جهانی‌سازی نامحدود تردید پیدا کرده‌اند. اونت به برخی نمونه‌های این موضوع در حوزه تجارت اشاره می‌کند. من نیز از بعد مالی آن را بررسی می‌کنم. قانون‌گذاران در آمریکا و اروپا به دنبال این بوده‌اند که دسترسی به موسسات بانکی جهانی را طوری محدود کنند که آنها دیگر کانالی برای سرایت بحران‌های بعدی نباشند. انگیزه این کار دیگر سیستم حمایت از صنایع داخلی نیست، بلکه ملی‌گرایانه است: سیاست‌گذاران برای ایجاد استانداردهای مشترک امنیت بانکی، دیگر به همتایان خود در دیگر کشورها اعتماد نمی‌کنند. اثر این موضوع تضعیف مدل‌های کسب‌وکاری است که امکان جهانی‌سازی مالی را به وجود آورده بود. ژوزف گاگنون، از دیگر اعضای پانل موسسه پترسون اظهار کرده که دنیا بین محدودیت‌های جهانی‌سازی مالی (جنبه مثبت) و جهانی‌سازی تجاری (جنبه منفی) به درستی تمایز قائل شده است. درحالی‌که کارشناسان بزرگ از این تمایز استقبال می‌کنند، مردم و سیاستمداران چندان موافق آن نیستند. به عنوان مثال، احزاب اقلیتی که در اروپا قدرت یافته‌اند، با تامین مالی خارجی، مهاجرت و افزایش یکپارچگی اقتصادی و پولی اروپا مخالفند.
در آمریکا، بسیاری از دموکرات‌ها و نیز خود باراک اوباما بی‌اعتدالی مالی و جهانی‌سازی تجارت را مهم‌ترین عوامل نابرابری و کاهش دستمزدهای طبقه متوسط جامعه دانسته‌اند. درست است که مقامات آمریکا از روند معکوس هیچ‌یک از این دو عامل دفاع نمی‌کنند، اما می‌خواهند مدیریت بهتری بر آنها داشته باشند، چون فکر می‌کنند اگر بازارهای آزاد به حال خود رها شوند، خسارات زیادی به بار خواهند آورد. ایروین می‌گوید جهانی‌سازی به دنبال راهی برای اجتناب از تلاش‌های سیستم حمایت از صنایع داخلی است. من با این موضوع موافقم. هند با تاکید بر نیاز داخلی به نوعی پیل نوری، به راحتی باعث شد شرکت‌های برق این کشور نوع متفاوتی از آن را وارد کنند.
با این حال، سیاست اگر به اندازه کافی خصمانه باشد، به‌طور حتم می‌تواند روند جهانی‌سازی را طی کرده و اختلالاتی ایجاد کند که از ارزش آن بکاهد. ایروین در این زمینه درست می‌گوید که مرگ تجارت آزاد بارها و به‌خصوص در مقالات جنجالی دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی اعلام شده است. به هر حال، باید اشاره کرد که در آن زمان، جهانی‌سازی اگر روند معکوس نداشت، متوقف شده بود. بانک‌های غربی از سرمایه‌گذاری‌های پرریسک و شوم عقب‌نشینی کرده و به وام‌دهی به کشورهای کمتر توسعه‌یافته روی آوردند، توافق‌نامه برتون وودز (توافق‌نامه‌ای بعد از جنگ جهانی دوم برای تصمیم‌گیری در مورد نظام پولی بین‌المللی) فروپاشید، شوک‌های نفتی و رکود اقتصادی مانع گسترش تجارت شد و تجارت مدیریت شده در صنایع فولاد، خودروسازی و دیگر بخش‌ها، از نظام تجارت آزاد خارج شد.
بر خلاف این جریانات، بعد از هربرت هوور، رونالد ریگان بیش از هر رئیس‌جمهور دیگر آمریکا طرفدار سیستم حمایت از صنایع داخلی بود. یکی از نتایج این موضوع این بود که تولیدکنندگان خودرو در ژاپن، تلاش‌های خود را برای انتقال تولید به آمریکا تسریع کردند. این روند یک نوع جهانی‌سازی (سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی) را جایگزین نوعی دیگر (صادرات خودرو) کرد. به‌طور مشابه، شرکت‌های واقع در بازارهای نوظهور برای پیشرفت در بازارهای خارجی به تکاپو افتادند، اما چون بسیاری از این شرکت‌ها به‌طور آشکار یا پنهانی از حمایت دولتی برخوردارند، این تلاش‌ها جهانی‌سازی ایده‌آل را که اختلالات ناشی از دخالت دولتی مانع آن شده، با چالش مواجه کرده است.

جهانی‌سازی مطلوب در تعلیق